تحول مفهوم آزادی در اندیشه سیاسی جان لاک و ژان ژاک روسو

سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 847

فایل این مقاله در 15 صفحه با فرمت PDF و WORD قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

IICMO08_010

تاریخ نمایه سازی: 19 مهر 1399

چکیده مقاله:

در مقالة حاضر به بررسی تطبیقی آرا و نظرات دو تن از برجسته ترین فیلسوفان سیاسی دوران مدرن غرب یعنی جان لاک، و ژان ژاک روسو خواهیم پرداخت. آزادی مهم ترین شاخص کرامت انسانی و جایگاه والای انسانی است. بسیاری از متفکران سیاسی بر این باورند که بهره مندی از ارزش و هویتی به نام آزادی بزرگ ترین شاخص کرامت و هویت انسان و عدم دسترسی به آزادی جانمایه اصلی هویت حیوانی انسان است. از همین روست که روسو اندیشمند فرانسوی بردگی و استعمار را مخالف طبع انسان دانسته و ترک آزادی را مساوی با ترک انسانیت دانسته است. نام روسو اغلب به آرمان گریِ خردگریز از طبیعتِ خالص، وحشی و انسان طبیعی ابتدایی ارتباط دارد. اما فراتر از همه اینها او فیلسوف سیاسی پیچیده ای است که شکل معینی از دولت را مطرح می کند که پیش شرط آزادی انسان در چارچوب یک جامعه مدرن است. وی تاکید دارد که انسان در صورتی انسان است که آزاد باشد و این آزادی است که زمینه کمال وی را فراهم می سازد. از دیدگاه لاک، آزادی یک انتخاب و یک حق است که در یک چارچوب اخلاقی تعریف شده توسط قانون طبیعی می توان از آن بهره مند شد. لاک معتقد است تا آنجا که انسانقدرت فکر کردن یا فکر نکردن، براساس ترجیح یا هدایت ذهن خود را دارا است، تا آن حد انسان آزاد است.

نویسندگان

خشایار بوربوری

دانشجوی دکتری علوم سیاسی،گروه علوم سیاسی،واحد کرج،دانشگاه آزاد اسلامی،کرج،ایران