تدوین اصول و ضوابط طراحی فضاهای شهری و بناها و تنظیم روابط بین آن ها
نسخه کامل طرح پژوهشی منتشر نشده است و در دسترس نیست.
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
چکیده طرح پژوهشی:
در جریان ساخت و ساز در کشور ما، فضاهای شهری مورد بی توجهی فراوان واقع شده اند. فضاهای شهری فعلی معمولا محصول کنار هم قرار گرفتن بناها و باقی مانده اراضی ای هستند که زیر ساخت نرفته اند. در بهترین و اندیشه شده ترین شرایط، این فضاها از یک ضرورت صرفا عملکردی سر برمی آوردند که در سیطره خودروهای شخصی می باشند. در هر دو حالت، اعتبار فضای شهری، قایم به ذات و منوط به رویدادها و تعاملات اجتماعی جاری در آن نیست. بلکه این فضاها، اعتبار خود را حداکثر از توده های ساختمانی یا عملکردی که در خدمت این توده ها است، به وام می گیرند. ابعاد این مسیله در دهه های اخیر دامنه دار تر می شود؛ چرا که این توسعه، عمدتا متوجه مسایل کمی بوده، تامین کمیت، اولویت اول را داشته و کیفیت، تحت الشعاع کمیت مورد نیاز، قرار گرفته است. گویی تصور بر این است که کیفیت، به دنبال کمیت مطرح می شود و این دو، به موازات یکدیگر، قابل حصول نمی باشند. در چنین شرایطی، طبیعی است که شهروند ایرانی در حد نمونه آماری و عدد، تنزل پیدا کند. در شرایطی که برای طراحی فضاهای شهری ضابطه ای وجود ندارد و به آن با دید معماری کلان و یا ادامه فعالیت برنامه ریزی نگاه می شود، بروز چنین پیامدهایی اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. اخیرا کوشش هایی جهت طراحی فضای شهری انجام می پذیرد و در قالب آن، ضوابطی نیز مطرح می گردند؛ ولی در حال حاضر آنچه به عنوان ضوابط فضای شهری معرفی می گردد، معطوف به کالبد فضا آن هم نه به طور جامع است و تنها اجزای فضا را مد نظر قرار می دهد، بدون آنکه برای انسان نیز حداقل به اندازه سایر اجزای فضا، اهمیت قایل شود. از آن بدتر اینکه، اساسا احراز کیفیت که هدف اصلی فعالیت طراحی شهری است، در این ضوابط لحاظ نمی شود. بر این مبنا، شاید به جرات بتوان ادعا کرد که اندک ضوابط موجود نیز در مقوله طراحی فضای شهری جای ندارند. کاستی یا به عبارت بهتر، فقدان در زمینه ضوابط طراحی فضای شهری، ضرورت تحقیق در این خصوص را حیاتی تر می سازد. اهداف پژوهش: ارتقای کیفی فضاهای شهری برای مجموع شهروندان در مقام یک جمع فرهنگی، ایجاد هماهنگی بین فرم، عملکرد و معنای یک فضای شهری در نظر شهروندان، بسترسازی برای تحقق اهداف و آرمان های جامعه مدنی، ارایه راهکارهای تحقق پذیر، جهت دستیابی به موارد فوق، با این وصف، می توان دریافت که هدف این پژوهش، صرفا تدوین ضوابطی چند برای طراحی فضاهای شهری نمی باشد؛ بلکه کمک به تقویت و رشد بینش طراحی شهری نسبت به فضاهای شهری را نیز مدنظر دارد. نتایج و دستاوردها: آنچه از آن با عنوان محصول رسمی پژوهش یاد می شود، ضوابطی است که پس از تصویب، در دستور کار عاملین طراحی فضای شهری کشور قرار می گیرد. این ضوابط، حداقل توسط دو گروه به کار گرفته می شوند. گروه اول، مشاورینی هستند که طرح بهسازی یا نوسازی یک فضای شهری به آنها واگذار می گردد. برای این دسته، ضوابط حاصل از پژوهش، حکم دستورالعمل اجرایی را دارد. گروه دوم، کارشناسان و مسیولینی می باشند که بر مبنای ضوابط حاصله، باید به قضاوت طرح تهیه شده، بپردازند. این پژوهش، برای پرهیز از برخوردی مستبدانه با این دو گروه، صرفا به ارایه دستورالعمل هایی در قالب ضابطه و حتی توصیه اکتفا نکرده است. این دو گروه بیش از آنکه نیاز به سیستم های کنترل کننده برای طراحی و نظارت برآن داشته باشند، نیازمند تفاهم و درک متقابل، بر اساس یک مبانی مشترک هستند. از این رو، تلاش در جهت دستیابی به زبانی مشترک که این تعامل را تسهیل نماید، محصولی است که به هیچ وجه کم بهاتر از ضوابط تدوین شده نیست. پس تمامی مطالب ارایه شده در این پژوهش، محصولی از پیش خواسته شده و مورد نظر است و بخش های نظری را نباید منحصرا مقدمه تدوین ضوابط پنداشت، هر چند برای درک بهتر ضوابط، رجوع به این مبانی ضرورت می یابد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان