تاثیر تفکر فقهی در الحاق ایران به معاهدات بین المللی مالکیت فکری

مبانی مالکیت فکری یکی از موضوعات چالشبرانگیز دانش در عصر حاضر است و بر همین اساس است که نقش و جایگاه اموال فکری در سطح ملی و بین المللی پدیدار میگردد.ایجاد مسائلی در روند مبادلات اقتصادی و تجاری اموال فکری،سبب مناقشه بین حقوقدانان و فقهای معاصر شده و در نهایت هم این نظریات هستند که منتج به نوع عملکرد کشور در الحاق به معاهدات بین المللی می شوند.هدف از این پژوهش پاسخگویی به یک مهم اساسی است: تفکر فقهی ایران(که نظام قانونگذاری و الحاقی کشور به موافقتنامه های جهانی بر پایه آن استوار است)چه تاثیری در الحاق ایران به معاهدات بین المللی مالکیت فکری داشتهاست که یک پژوهش با روش اکتشافی و توصیفی و با ابزار تحلیل محتوای کیفی در دو بخش بررسی مبانی مالکیت فکری وضعیت الحاق به معاهدات بین المللی به موضوع پرداخته شد.یافته های تحقیق دلالت دارد که هر چند با تکیه بر قاعده لاضرر و سیره عقلا مشروعیت مالکیت فکری در فقه و حقوق موضوعه،حمایت از آن را ایجاب مینماید اما از نظر بستر و عوامل ساختاری وضعیت کنونی کشور به لحاظ عوامل فرهنگی،سیاسی و اقتصادی،آمادگی لازم برای پذیرش سیاست در جهت حمایت از مالکیت فکری را ندارد.با توجه به اطلاق عنوان مال بر محصولات مالکیت فکری و جوانب مولد اقتصادی از یک سو،و ضرورت حمایت از نخبگان ملی در حوزه ی مالکیت فکری(به عنوان عامل مهمتر)از سوی دیگر،تدوین قوانین حمایتی و الحاق به معاهدات بین المللی-به مثابه پیوستن به نظام یکپارچهی جهانی در این زمینه- را ضروری مینماید.

کلیدواژه ها:

تفکر فقهی ، ایران ، معاهدات بین المللی ، مالکیت فکری ، تاثیر