شناخت خاستگاه معماری دیکانستراکشن در فلسفه

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 789

فایل این مقاله در 9 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICSAU06_0460

تاریخ نمایه سازی: 29 اسفند 1398

چکیده مقاله:

دیکانستراکشن که اولین بار توسط دریدا فیلسوف الجزایری الاصل فرانسوی به کار رفت در حقیقت راهی برای انکشاف پرسش های موجود در پس پاسخ ها یک متن است. دیکانستراکشن از اساس موضوعی در ارتباط با فلسفه بوده که در ابتدا تنها برای تحلیل متون ادبی به کار گرفته می شد اما به تدریج به علوم اجتماعی و نهایتا هنر و معماری راه یافت. در این میان از بین معماران برای اولین بار برنارد چومی و پیتر آیزنمن بر تاثیر پذیری خویش از اندیشه های دریدا تاکید داشتند. این مکتب در صدد آن بر آمد که زمینه ی مشترکی بین نوعی نوآوری صوری و تلاش برای تمایز بخشیدن به پایه های نظری معماری برقرار کند. دیکانستراکتیویست ها عقیده داشتند که معماری می تواند در بینابین این مقولات به اکتشاف بپردازد. در این مقاله سعی شده است، قبل از پرداختن به تاثیر فلسفه دیکانتراکشن در معماری خاستگاه آن در فلسفه مورد بررسی قرار گیرد در این راه لاجرم از فلاسفه زبان شناس قرن پیش مانند هایدگر و همچنین نظریات ساختارگرایانی مانند دسوسور و اشتروس و پساساختارگرایانی مانند فوکو استفاده شده است. پس از شناخت فلسفه دیکانستراکشن ورود معماران به این حیطه مورد بررسی قرار گرفته و روش هر یک از آنها در برخورد با این فلسفه تحلیل و مولفه ها و رویکردهای طراحی آنها بیان شده است. در انتها نیز رویکرد معماری ایران و نحوه تعامل با این نگرش فلسفی - معماری با توجه به زمینه ی های فرهنگی بررسی شده است.

نویسندگان

سیدجواد مدنی

کارشناس ارشد معماری از دانشگاه گیلان