جایگاه زن در داستانهای سیمین دانشور و مارگاریت دوراس

این مقاله درصدد بررسی موشکافانه و مطالعه دقیق جایگاه زن و نقش او در رمانهای مهور دو نویسنده بزرگ ایرانی و فرانسوی به نامهای سیمین دانشور و مارگاریت دوراس میباشد. از اینرو ، با نگرشهای گوناگون فمنیستی، شباهت هایی در خلال این داستانهای ادبی وجود دارد که این مهم بی شک میتواند عرصه ها و مسائلی که مورد نظر این دو شاعر بوده است، را نمایان میسازند. لذا، محقق در تلاش است تا بتواند نسخه های عرضه شده توسط این دو هنرمند را برای جامعه خویش کسب کرده و این عرصه بیش از پیش روشن و آشکار گردد. این مطالعه براساس روش توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانهای با کمک فیش برداری از منابع مهم انجام شده است. پس از ذکر مقدماتی درباره ی آثار سیمین دانشور و مارگاریت دوراس، خط سیر موقعیتهای اجتماعی این دو نویسنده بررسی خواهد شد. روش، تکوین ساخت اجتماعی میدان ادبی و شکل گیری منش کنشگران ادبی نیز با هم مورد تحلیل قرار خواهند گرفت. مشاهده میشود که پارادایم برابری نه تنها پایان بخش ظلم هایی که به زن می شود نیست، بلکه ظلم را همچون انرژی نامی را میکند تا از شکلی به شکل دیگر و از صورتی به صورت دیگر تغییر یابد. بطور کلی، میتوان بیان داشت که ساختارهای اجتماعی و سیاسی جامعه بر ابعاد مختلف رمان بر شخصیتهای زن بیشتر اثرگذار هستند، به گونه ای که حتی زن که نقش عمده ای را در این رمانها ایفا کرده نسبت به جایگاه طبقاتی دانشور و دوراس در پایگاه اجتماعی نویسنده، موقعیت مالی، طبقه ی اجتماعی او و آداب و رسوم و شرایط زندگی وی را در بر میگیرد و مجموعا0 موقعیت یک فرد در هرم اجتماع را تشکیل میدهد که با توجه به ابعاد شخصیتی وی مثل بعد اقتصادی، بعد سیاسی و بعد منزلتی مشخص میشود.

کلیدواژه ها:

زن ، نگاه تحلیلی ، فمینیست ، رویکرد جامعه شناسی ، طبقات اجتماعی.