شهناز علیم
22 یادداشت منتشر شدهچرا ما در آزادی افراط می کنیم ؟؟
آزادی، یکی از ارزش های بنیادی انسان ها است که از دوران باستان مورد توجه فیلسوفان و روان شناسان قرار گرفته است. اما گاهی اوقات، افراد در اعمال آزادی خود افراط می کنند که می تواند به مشکلات و پیامدهای منفی منجر شود. در این مقاله، با استفاده از منابع روان شناسی و فلسفی، به بررسی دلایل این افراط ها و اثرات آن بر زندگی فردی و اجتماعی می پردازیم.
### بخش اول: دیدگاه روان شناسی
۱. **نیاز به استقلال**: از دیدگاه روان شناسی، افراد نیاز به استقلال و خودمختاری دارند. این نیاز در نوجوانی و جوانی بیشتر برجسته می شود، زمانی که افراد سعی می کنند هویت خود را پیدا کنند و از وابستگی به دیگران رهایی یابند. این نیاز ممکن است باعث شود که افراد در اعمال آزادی خود افراط کنند.
۲. **تمایل به پذیرش اجتماعی**: یکی از انگیزه های دیگر برای افراط در آزادی، تمایل به پذیرش اجتماعی است. افراد ممکن است به دلیل فشار همتایان یا جامعه، به فعالیت هایی بپردازند که با ارزش های خودشان سازگار نیست.
۳. **احساس کنترل**: افراط در آزادی می تواند ناشی از احساس کنترل بر زندگی باشد. افرادی که احساس می کنند کنترل کمی بر زندگی خود دارند، ممکن است به رفتارهای افراطی رو بیاورند تا این احساس را جبران کنند.
### بخش دوم: دیدگاه فلسفی
۱. **لیبرالیسم و فردگرایی**: از دیدگاه فلسفی، نظریات لیبرالیسم و فردگرایی تاکید زیادی بر آزادی فردی دارند. این نظریات ممکن است باعث شوند که افراد به حدی به آزادی خود اهمیت بدهند که از پیامدهای اجتماعی و اخلاقی آن غافل شوند.
۲. **اخلاق نسبی گرا**: فلسفه اخلاق نسبی گرا بیان می کند که هیچ معیار مطلقی برای درستی یا نادرستی اعمال وجود ندارد و همه چیز به زمینه و فرد بستگی دارد. این دیدگاه می تواند به افراط در آزادی منجر شود، چرا که افراد ممکن است فکر کنند هر کاری که انجام می دهند، درست است اگر برای خودشان منطقی باشد.
۳. **نیهیلیسم**: نیهیلیسم فلسفی بیان می کند که زندگی هیچ معنایی ندارد و هیچ ارزش مطلقی وجود ندارد. این دیدگاه می تواند باعث شود که افراد به افراط در آزادی بپردازند، چرا که معتقدند هیچ چیزی اهمیت ندارد و هیچ پی آمدی واقعی وجود ندارد.
افراط در آزادی می تواند ناشی از عوامل روان شناسی مانند نیاز به استقلال، تمایل به پذیرش اجتماعی و احساس کنترل باشد. از سوی دیگر، نظریات فلسفی مانند لیبرالیسم، اخلاق نسبی گرا و نیهیلیسم نیز می توانند به این افراط ها دامن بزنند. در نهایت، برای برخورداری از زندگی سالم و متعادل، باید بین آزادی فردی و مسئولیت های اجتماعی و اخلاقی توازن برقرار کرد.
مثال:
تصور کنید یک جوان در دوره نوجوانی به سر می برد و برای اولین بار از خانه و خانواده دور شده است، مثلا برای تحصیل به دانشگاهی در شهر دیگری رفته است. این جوان اکنون آزادی بیشتری در تصمیم گیری های روزانه خود دارد و دیگر تحت نظارت مستقیم والدین قرار ندارد. این حس آزادی و استقلال می تواند بسیار جذاب و هیجان انگیز باشد.
اما در این مرحله، ممکن است جوان به دلیل فشارهای اجتماعی و نیاز به پذیرفته شدن در گروه های جدید دوستان، در استفاده از آزادی خود افراط کند. برای مثال، ممکن است به مهمانی هایی برود که در آن ها مشروبات الکلی مصرف می شود، حتی اگر خودش تمایلی به مصرف نداشته باشد. این رفتار می تواند از تمایل به پذیرش اجتماعی و اثبات خود به دیگران ناشی شود.
تعادل بین آزادی و مسئولیت از اهمیت بسیاری برخوردار است و به توانایی فرد در مدیریت زندگی شخصی و اجتماعی کمک می کند. اینجا چند روش برای برقراری این تعادل را بیان می کنیم:
۱. **آگاهی از پیامدها**: قبل از انجام هر کاری، به پیامدهای آن فکر کنید. فهمیدن اینکه رفتار شما چگونه بر دیگران و خودتان تاثیر می گذارد، می تواند به شما کمک کند تصمیمات بهتری بگیرید.
۲. **اولویت بندی ارزش ها**: ارزش های شخصی خود را بشناسید و آن ها را در تصمیم گیری های خود مد نظر قرار دهید. اگر ارزش های شما شامل احترام به دیگران و مسئولیت پذیری است، می توانید تصمیمات خود را بر اساس این ارزش ها تنظیم کنید.
۳. **تعیین حدود و مرزها**: محدودیت ها و مرزهایی برای خود تعیین کنید. مثلا اگر می خواهید به خودتان آزادی بدهید که در اینترنت گشت و گذار کنید، باید زمان خاصی برای این کار تعیین کنید تا به دیگر وظایف و مسئولیت هایتان برسید.
۴. **مدیریت زمان**: برنامه ریزی زمانی به شما کمک می کند تا بین فعالیت های مختلف زندگی خود تعادل برقرار کنید. تعیین زمان برای کار، تفریح، خانواده و دوستان به شما اجازه می دهد تا از آزادی خود به بهترین شکل استفاده کنید بدون اینکه مسئولیت های خود را نادیده بگیرید.
۵. **بازخورد گرفتن**: از دیگران بازخورد بگیرید. گاهی اوقات دیگران می توانند به شما کمک کنند بفهمید که آیا در رفتار خود افراط یا تفریط می کنید. با گوش دادن به نظرات و تجربیات دیگران، می توانید تعادل بهتری بین آزادی و مسئولیت پیدا کنید.
۶. **تمرکز بر رشد شخصی**: به جای تمرکز بر لذت های لحظه ای، به رشد و توسعه شخصی خود اهمیت بدهید. این می تواند شامل یادگیری مهارت های جدید، مطالعه، ورزش و یا شرکت در فعالیت های اجتماعی باشد.
تعادل بین آزادی و مسئولیت نیازمند آگاهی، خودآگاهی و تمرین است. با کار بر روی این جنبه ها، می توانید زندگی متعادلی را تجربه کنید که هم شامل آزادی فردی و هم مسئولیت پذیری اجتماعی و اخلاقی باشد.
##ایا افراط در آزادی برای جبران گذشته است یا برای کم نیاوردن در اینده ؟؟
افراط در آزادی ممکن است هم برای جبران گذشته و هم برای کم نیاوردن در آینده اتفاق بیفتد. هر فرد و هر موقعیتی می تواند دلایل مختلفی برای این رفتار داشته باشد. در ادامه، به توضیح بیشتری درباره هر دو جنبه می پردازیم:
### جبران گذشته
افرادی که در گذشته تجربیات محدودکننده ای داشته اند، ممکن است به دنبال جبران این محدودیت ها باشند. برای مثال، فردی که در کودکی تحت قوانین سخت گیرانه ای بزرگ شده باشد، ممکن است در دوران بزرگسالی به دنبال جبران این تجربیات باشد و در استفاده از آزادی خود افراط کند. این نوع رفتار می تواند از نیاز به تجربه ی چیزهایی که در گذشته از آن محروم بوده اند، ناشی شود.
### کم نیاوردن در آینده
از سوی دیگر، برخی افراد ممکن است احساس کنند که برای آماده شدن برای آینده یا جلوگیری از کمبودهای احتمالی، نیاز به افراط در آزادی دارند. برای مثال، فردی که احساس می کند زندگی کوتاه و نامعلوم است، ممکن است به دنبال بهره گیری حداکثری از زمان حال باشد و در فعالیت های مختلف افراط کند. این نوع رفتار می تواند از نگرانی ها و نااطمینانی های مربوط به آینده ناشی شود.
در نتیجه:
در نهایت، افراط در آزادی می تواند ترکیبی از هر دو انگیزه باشد. افراد ممکن است به دنبال جبران تجربیات گذشته و همزمان تلاش کنند تا در آینده کم نیاورند. مهم است که این انگیزه ها را بشناسیم و به تعادل بین آزادی و مسئولیت برسیم تا از مشکلات احتمالی جلوگیری کنیم.