چرا در دنیای امروز خودمان را مدام با دیگران مقایسه می کنیم ؟

15 اسفند 1403 - خواندن 6 دقیقه - 630 بازدید

چرا خودمان را با دیگران مقایسه می کنیم؟


می دانیم که نباید خودمان را با دیگران مقایسه کنیم. اما عمل کردن به این دانسته مان بسیار دشوار است. موفقیت های شغلی، میزان درآمد، جایگاه اجتماعی، خانه بزرگ در بالای شهر، و لایک های اینستاگرام، همگی این ها می تواند باعث شود خودمان را با دیگران مقایسه کنیم. مقایسه خودمان با دیگران، سریع ترین راه رسیدن به ناخوشی و درد روانی است.


شاید پذیرش و فهم این که هر کسی عصر و ساعت و زمان خودش را دارد برای یک کودک دشوار باشد. 

شاید برای ما بزرگسالان نیز دشوار باشد که درک کنیم هر کسی ساعت خودش را دارد.


در جهان امروز و در فضای مجازی که پر از تصاویر دست چین شده و قصه های متفاوت و تدوین شده است، بعد از نگاه کردن به وضعیت دیگران، چشمانمان به طرفی می چرخد و در خود فرو می رویم و زندگی مان را با دیگران مقایسه می کنیم. خواه مقایسه ظاهر، دستاوردها یا سبک زندگی مان باشد، این مقایسه ها اغلب می تواند منجر به احساس بی کفایتی، اضطراب و شک به خودمان بشود. اما اگر راهی برای تغییر این طرز فکر مضر و رسیدن به پذیرش خود و اعتماد به نفس وجود داشته باشد، چه؟


چرا خودمان را با دیگران مقایسه می کنیم؟


تمایل به مقایسه ی خودمان با دیگران ریشه عمیقی در روانمان دارد. طبیعی است که انسان ها برای ارزیابی وضعیت خود در جامعه، خودشان را با دیگران مقایسه کنند. با این حال، وقتی این رفتار به افراط می رسد، می تواند به بهزیستی روانی ما آسیب برساند. در اینجا برخی از دلایل روان شناختی برای مقایسه ی خودمان با دیگران ذکر شده است:


نظریه مقایسه اجتماعی


لئون فستینگر روانشناس اجتماعی و مبدع نظریه «مقایسه اجتماعی» معتقد بود که ما احساس ارزشمندی مان را از طریق مقایسه خودمان با دیگران ارزیابی می کنیم. بر اساس نظر فستینگر، ما تمایل داریم که خود را با افرادی مقایسه کنیم که به نوعی مشابه ما هستند تا توانایی ها، موفقیت ها و وضعیت اجتماعی خود را ارزیابی کنیم. در حالی که این نوع مقایسه می تواند گاهی سازنده باشد، اما اغلب زمانی مشکل زا می شود که خود را با افرادی مقایسه کنیم که به نظر موفق تر، جذاب تر یا موفق تر به نظر می رسند.


۲. تمایل به تایید و پذیرش


در قلب بسیاری از مقایسه ها تمایل عمیقی به تایید و پذیرش از سوی دیگران وجود دارد. ما می خواهیم احساس کنیم که به جامعه تعلق داریم و حداقل استانداردهای زندگی اجتماعی را دارا هستیم. در دنیای امروز که موفقیت و وضعیت اجتماعی اغلب در شبکه های اجتماعی برجسته می شود، احساس کمبود در مقایسه دیگران به بخشی از زندگی روزمره مان تبدیل شده است. این فشارهای خارجی می توانند مقایسه را به بخشی ضروری از ارزشمندی مان تبدیل کنند، اما اغلب منجر به احساسات منفی مانند حسادت، رشک و ناامیدی می شود.


۳. عزت نفس پایین


مقایسه خودمان با دیگران اغلب از عزت نفس پایین ناشی می شود. اگر به توانایی ها، ظاهر یا دستاوردهای خود اعتماد نداشته باشیم، طبیعی است که به دیگران نگاه کنید تا اطمینان خاطر بیابیم. این نوع مقایسه زمانی ناسالم می شود که ما شروع به تمرکز بر روی نقص ها و کاستی های خود می کنیم، و توانایی ها و دستاوردهایمان را از یاد می بریم.


۴. تاثیر فرهنگی


در بسیاری از فرهنگ ها، مقایسه به عنوان یک روش اندازه گیری موفقیت ترویج می شود. از نمرات مدرسه تا دستاوردهای حرفه ای و وضعیت اجتماعی، جامعه اغلب به ما می گوید که موفقیت چیست و چه مظاهری دارد. بمباران مداوم تصاویر ایده آل سازی شده در رسانه ها، همراه با میل به عقب نیفتادن از هم دوره ای هایمان و خانواده، می تواند ما را به مقایسه خودمان با استانداردهای غیرواقعی وادار کند. این مقایسه ها اغلب احساس ناتوانی و تلاش مداوم برای رسیدن به چیزی غیرقابل دسترس را ایجاد می کنند.


در حالی که ممکن است مقایسه بخشی طبیعی از رفتار انسانی مان باشد، نیازی نیست که ملاک ارزشمندی ما بهتر بودن یا بدتر بودن از دیگران باشد. با شناخت تاثیر منفی مقایسه بر سلامت روانی خود و اتخاذ استراتژی هایی برای پرورش پذیرش و اعتماد به نفس، می توانیم از چرخه مقایسه خارج شویم. بر رشد خودمان تمرکز کنیم، سپاسگزاری را تمرین کنیم، و خودمهربانی را توسعه بدهیم تا به سفر منحصر به فرد خود در ساعت منحصر به فرد خود بپردازیم.


هدف اصلی روان کاوی بالینی بازیابی تدریجی تجارب ازخودبیگانه ای است که از گفت وگوی با خود و دیگران جدا افتاده است، 

یعنی فرآیندی که به یمن آن بیمار می تواند بیش از پیش بداند و دریابد که کیست و که خواهد شد. 


درمان جو، از رهگذر بازیابی تجارب ازخودبیگانه، در مقام موجودی تاریخمند و دارای ذهن، زندگی را انسانی تر خواهد زیست.

او خواهد توانست با خود و دیگران عمیق تر (با ازخودبیگانگی کمتر) گفت وگو کند. نیز از آنچه پیشتر نادیده گرفته است کمتر می هراسد، و رهاتر می شود.