رسالت: تحلیلی فلسفی و منطقی از مفهوم ماموریت وجودی با تاکید بر فلسفه اسلامی
رسالت: تحلیلی فلسفی و منطقی از مفهوم ماموریت وجودی با تاکید بر فلسفه اسلامی
مفهوم ریشه دار و پردامنه «رسالت» در سپهر اندیشه بشری، خاصه در حوزه فلسفه، الهیات و گستره متنوع علوم، منزلتی والا و جایگاهی بس ارجمند را به خود اختصاص داده است. در حکمت و فلسفه اسلامی، این مفهوم به مثابه یکی از استوانه های استوار تفکر در باب ماهیت وجود آدمی و غایت آفرینش او، همواره مورد توجه اندیشمندان ژرف نگر بوده است. «رسالت» نه صرفا به ماموریت برگزیدگان الهی در هدایت نوع بشر اشارت دارد، بلکه در عمق معنایی خویش، پرسشی بنیادین و هستی شناسانه را مطرح می سازد: معنای راستین وجود انسان چیست و جایگاه او در نظام شگرف آفرینش کجاست؟ در این نوشتار پیش رو، با استمداد از ژرف اندیشی فیلسوفان نامدار جهان اسلام، به ویژه حکیم متاله ابوعلی سینا و صدرالمتالهین ملاصدرا و بهره گیری سنجیده از مفاهیم محوری و تعیین کننده ای همچون «حکمت الهی» و «امانت»، به تحلیل و واکاوی فلسفی مفهوم رسالت همت خواهیم گماشت و آن را با چالش های فکری و معنوی دوران معاصر پیوند خواهیم زد. بدین منظور، درصدد پاسخگویی به پرسش های بنیادینی برخواهیم آمد که شالوده این پژوهش را شکل می دهند: آیا رسالت انسان، مقوله ای از پیش مقدر شده و از سوی خالق هستی تعیین گردیده است؟ چگونه می توان این مفهوم غنی را با تکیه بر نیروی عقل و یافته های ارزشمند علوم بشری تبیین و تفسیر نمود؟ و حکمت و فلسفه اسلامی چه پاسخ های راهگشا و امیدآفرینی برای رهایی از بحران معنا که گریبان گیر جهان مدرن گشته، ارائه می دهد؟
۱. تحلیل فلسفی: از غایت شناسی اسلامی تا چالش های اگزیستانسیالیسم
الف) حکمت متعالیه الهی و غایت هستی در فلسفه اسلامی
فلسفه تابناک اسلامی، استوار بر سنت دیرپای فلسفی ارسطو و آموزه های وحیانی آسمانی، هستی را مجموعه ای بی نظم و رهاشده تلقی نمی کند، بلکه آن را برخوردار از نظمی شگفت انگیز و غایتی متعالی می داند. حکیم بوعلی سینا، این نابغه جهان اسلام، در اثر بی بدیل خود، «الشفاء»، با استدلالی استوار و منطقی، اثبات می نماید که هر موجودی در این عالم، در مسیری هدفمند به سوی تحقق کمال ذاتی و مقدر خویش در حال حرکت است و این جنبش دائمی و تکاپوی بی وقفه، جلوه ای آشکار و تجلی ای بی نظیر از «حکمت الهی» است که خداوند حکیم و علیم، با اراده ازلی خود، در تار و پود نظام آفرینش به ودیعت نهاده است. (ابن سینا، الشفاء، الالهیات، مقاله ۶، فصل ۳، ص ۲۸۰-۲۸۵). صدرالمتالهین شیرازی، این فیلسوف بی نظیر مکتب اصفهان، نیز در اثر سترگ و بی همتای خویش، «اسفار اربعه»، با طرحی نوآورانه از مفهوم «حرکت جوهری»، رسالت و ماموریت انسان را در سیر صعودی و تکاملی او به سوی «وحدت وجود» و تقرب روزافزون به ذات اقدس الهی تعریف و تبیین می نماید. از این منظرگاه متعالی، رسالت راستین انسان، در دو ساحت اندیشه و عمل تجلی می یابد: نخست، شناخت عمیق و ژرف حکمت الهی و تلاش برای درک نظام احسن آفرینش؛ دوم، عمل آگاهانه و مسئولانه در جهت تحقق این حکمت متعالیه و به فعلیت رساندن استعدادهای نهفته در وجود خویش، برای دستیابی به مقام شامخ خلیفه اللهی.
ب) چالش بنیادین اگزیستانسیالیسم و بحران جانکاه معنا
در نقطه مقابل این نگرش غایت مدارانه و هستی شناسانه، مکتب فکری اگزیستانسیالیسم، به ویژه چهره شاخص آن، ژان پل سارتر، با نگاهی متفاوت و انتقادی، مفهوم رسالت را مقوله ای صرفا خودساخته و بی ریشه در مبانی متافیزیکی و ماوراءالطبیعی تلقی می کند. این رویکرد اصالت وجودی، در جهان مدرن و پست مدرن، که به تعبیر نیچه، با «مرگ خدا» و به تبع آن، با بحران فراگیر و جانکاه معنا دست و پنجه نرم می کند، چالش های جدی و پرسش های بنیادینی را فراروی اندیشه دینی و فلسفی قرار می دهد. با این حال، حکمت و فلسفه اسلامی، با استناد به مفهوم ژرف و بنیادین «امر فطری» (همان فطرت یکتاپرستی و خداجویی انسان که در آیه شریفه ۳۰ سوره مبارکه روم به آن تصریح گردیده است [قرآن کریم، سوره روم، آیه ۳۰])، پاسخی متین و مستدل به این چالش ارائه می دهد. بر اساس این دیدگاه، گرایش ذاتی و فطری به معنا، هدفمندی و جستجوی حقیقت، نه امری عارضی و اکتسابی، بلکه جزء لاینفک و جدانشدنی از سرشت الهی و فطرت پاک انسان است و به هیچ وجه نمی توان آن را صرفا به گزینش های فردی و قراردادهای اجتماعی تقلیل داد. این فطرت الهی، همچون چراغی فروزان در درون انسان، او را به سوی کمال مطلق و حقیقت متعالی رهنمون می سازد و احساس رسالت را در جان او شعله ور می سازد.
پرسش های فلسفی :
- آیا تنوع گسترده و چشمگیر رسالت های فردی و جمعی در جوامع گوناگون بشری، با اصل بنیادین «حکمت متعالیه الهی» قابل جمع و سازگاری است؟ به دیگر سخن، چگونه می توان کثرت رسالت ها را در ذیل وحدت حکمت الهی تبیین نمود؟
- در تعریف و تبیین مفهوم رسالت، چگونه می توان تعادلی ظریف و سنجیده میان «جبر الهی» (به معنای نظام تکوینی و قوانین غیر قابل تغییر آفرینش) و «آزادی و اختیار انسان» برقرار ساخت؟ آیا رسالت، امری صرفا تحمیلی از جانب خداوند است یا عرصه ای برای شکوفایی اراده و انتخاب آزادانه انسان؟
۲. رویکرد علمی: تکامل، علوم اعصاب (نوروساینس) و حکمت اسلامی
الف) نظریه تکامل و نظم هدفمند در هستی
زیست شناسان تکاملی، به ویژه چهره ای چون ریچارد داوکینز، با رویکردی صرفا مادی گرایانه و تجربه محور، مدعی اند که هرگونه هدفمندی و غایت انگاری در طبیعت، پنداری واهی و ناشی از سازوکار پیچیده اما تصادفی «انتخاب طبیعی» است. از منظر فلسفه حکمی و حکمت متعالیه اسلامی، این نگاه تقلیل گرایانه، نادیده انگاشتن نشانه های آشکار و دلایل متقن بر وجود نظم هدفمند و غایت دار در هستی است. نظم شگرف و حیرت آور حیات، که در آیه شریفه ۱۴ سوره مبارکه مومنون، با عبارت بلیغ و ژرف «فتبارک الله احسن الخالقین» [قرآن کریم، سوره مومنون، آیه ۱۴] بازتابی شکوهمند یافته است، گواهی روشن و انکارناپذیر بر «حکمت الهی» و غایت مندی نظام آفرینش است. حکیم فرزانه، ابونصر فارابی، در اثر ماندگار خود، «آراء اهل المدینه الفاضله»، این نظم بی بدیل و هماهنگی شگفت انگیز در عالم هستی را نشانه ای آشکار از غایت مندی آفرینش و دعوتی صریح و بی پرده از جانب خالق حکیم به سوی انسان برای تامل ژرف و اندیشه ورزی عمیق در باب رسالت و ماموریت خویش تلقی می نماید. (فارابی، آراء اهل المدینه الفاضله، فصل ۲، ص ۵۰-۵۵).
ب) یافته های نوین علوم اعصاب و فطرت معناجوی انسان
یافته های نوین و شگفت انگیز در حوزه علوم اعصاب (نوروساینس)، روز به روز ابعاد تازه تری از پیچیدگی های مغز انسان و عملکردهای حیرت آور آن را آشکار می سازند. یکی از یافته های قابل توجه و بسیار مرتبط با بحث رسالت، آن است که انسان به گونه ای ژنتیکی و ساختاری، در پی یافتن معنا و هدف در زندگی است و این گرایش معناجویانه، نه امری اکتسابی و فرهنگی، بلکه ریشه در ساختار زیستی و مغزی او دارد. این یافته های ارزشمند علمی، به طرز شگفت انگیزی با مفهوم «فطرت» در فلسفه اسلامی همخوانی و همسویی دارد؛ فطرتی الهی و متعالی که انسان را از درون به سوی پرستش خالق بی همتا و پیمودن مسیر کمال و تعالی رهنمون می سازد. از این زاویه دیدگاه ژرف، احساس عمیق رسالت درونی، نه صرفا یک سازگاری زیستی و مکانیسم بقا، بلکه بازتابی از اراده حکیمانه الهی و تجلی نور فطرت در نهاد و وجود انسان است.
پرسش های علمی روشنگر:
- آیا می توان احساس عمیق و فراگیر رسالت در انسان را صرفا به فرآیندهای صرفا مادی و شیمیایی مغز فروکاست و از ابعاد متعالی و غیرمادی آن چشم پوشید؟
- حکمت و فلسفه اسلامی چگونه می تواند یافته های ارزشمند و رو به گسترش علوم اعصاب را با مفهوم کلیدی و بنیادین «نفس ناطقه» (روح مجرد و متعالی انسان) سازگار نماید و تصویری جامع و منسجم از انسان ارائه دهد؟
۳. استدلال منطقی: ضرورت عقلانی رسالت در چارچوب حکمت الهی
الف) مقام شامخ خلیفه اللهی و بار سنگین مسئولیت انسان
قرآن کریم، این کتاب هدایت و حکمت، در آیه شریفه ۷۲ سوره مبارکه احزاب، تمثیلی ژرف و معنادار از جایگاه انسان در نظام آفرینش ارائه می دهد: انسان به عنوان یگانه موجودی که بار گرانسنگ «امانت الهی» را بر دوش کشیده است، معرفی می گردد، امانتی که آسمان های بلند و زمین استوار و کوه های عظیم از پذیرش آن سر باز زدند و تاب تحمل آن را نیاوردند [قرآن کریم، سوره احزاب، آیه ۷۲]. صدرالمتالهین شیرازی، این امانت الهی را به «عقل و اختیار» انسان تفسیر می نماید، دو موهبتی بی بدیل و نعمتی بی مانند که انسان را به موجودی مسئول و پاسخگو در برابر خالق و مخلوقات تبدیل می سازند و او را مکلف به تحقق رسالت خویش در پهنه گیتی می نمایند. این منظرگاه حکیمانه، مفهوم رسالت را نه صرفا یک توصیه اخلاقی یا یک آرمان دست نیافتنی، بلکه ضرورتی منطقی و عقلی برای انسان، به مثابه موجودی برخوردار از قوه عاقله و اراده آزاد، تعریف و تبیین می نماید.
ب) پاسخ منطقی فلسفه اسلامی به پارادوکس پوچی و بی معنایی
اگر بنا باشد جهان هستی و آفرینش را فاقد هرگونه غایت و معنای متعالی و فراتر از محسوسات و مادیات صرف تلقی نماییم، آنگاه انسان ناگزیر و ناخواسته با پدیده شوم و بنیان کن پوچی و بی معنایی در زندگی و هستی مواجه خواهد شد و تلاش ها و تکاپوهای او در این جهان پهناور، رنگی از بیهودگی و عبث انگاری به خود خواهد گرفت. اما فلسفه اسلامی، با استناد راسخ و استوار بر مفهوم «علت غایی» الهی، که خداوند متعال را غایت نهایی و هدف غایی آفرینش می داند، این پارادوکس دردناک و جانکاه را به زیبایی مرتفع می سازد و به آن پاسخی قانع کننده و روشنگر می دهد: رسالت راستین انسان، نه تنها در چارچوب حکمت بی کران خداوند معنا و مفهوم می یابد و از پوچی و بی هدفی رهایی می یابد، بلکه به شکلی ظریف و هماهنگ، با آزادی و اختیار اصیل او در گزینش مسیر کمال و تعالی نیز همسازی و انطباق کامل دارد.
پرسش های منطقی راهگشا:
- آیا بدون پذیرش و باور قلبی به «حکمت متعالیه الهی» و غایت مندی نظام آفرینش، می توان مفهوم بنیادین رسالت را به صورت عقلانی و منطقی توجیه و تبیین نمود؟
- چگونه می توان میان دو ساحت به ظاهر متفاوت «رسالت فردی» و «رسالت جمعی» در نظام منسجم و جامع فکری و ارزشی اسلام، پیوندی ناگسستنی و هماهنگی عمیق برقرار کرد؟ به دیگر سخن، نسبت میان مسئولیت فردی انسان در قبال رسالت خویش و مسئولیت اجتماعی او در قبال جامعه و امت اسلامی چیست؟
۴. سنتز وحدت بخش: رسالت در نقطه تلاقی حکمت الهی و اختیار انسانی
حکمت و فلسفه اسلامی، با نگاهی جامع و همه جانبه، مفهوم رسالت را در دو سطح بنیادین و مکمل، یعنی سطح کلان و سطح خرد، مورد تحلیل و بررسی دقیق قرار می دهد:
- سطح کلان و فراگیر: در این سطح، رسالت نوع انسان و ماموریت ذاتی بنی آدم، در راستای تحقق نظم حکیمانه الهی و ایفای نقش بی بدیل و بی مانند «خلیفه اللهی» در گستره زمین و عالم هستی تعریف و تبیین می گردد [قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۳۰]. این رسالت کلی و فراگیر، همگان را در بر می گیرد و چارچوبی کلی برای زندگی معنادار و هدفمند انسان ارائه می دهد.
- سطح خرد و فردی: در این سطح، هر فرد انسانی، با بهره مندی از گوهر عقل و نور فطرت خدادادی و با توجه به استعدادها، توانایی ها، شرایط و مقتضیات خاص خود، مسیری منحصربه فرد و ویژه برای تحقق بخشیدن به این رسالت کلی و فراگیر برمی گزیند و با گام نهادن در آن مسیر، به شکوفایی استعدادهای نهفته و تحقق کمالات بالقوه خویش همت می گمارد.
آیه شریفه «انا عرضنا الامانه...» (احزاب: 72)، این دوگانگی ظریف و وحدت آفرین را به شکلی هنرمندانه و بلیغ به تصویر می کشد: انسان با پذیرش آگاهانه و مسئولانه امانت الهی، هم به «جبر تکوینی الهی» (نظم استوار و قوانین تغییرناپذیر آفرینش) گردن می نهد و هم از «آزادی اصیل انتخاب» در مسیر زندگی خویش برخوردار می گردد. تفاسیر ارزشمند و ژرف اندیشانه ای همچون تفسیر گران سنگ «المیزان» اثر علامه ذوالفنون، سید محمدحسین طباطبایی (ره)، این امانت الهی را به مسئولیت سه گانه ای تفسیر می نمایند که انسان در قبال خویشتن، در قبال خداوند متعال و در قبال جهان هستی بر دوش دارد و باید با تمام وجود در جهت ادای این امانت و ایفای این مسئولیت ها گام بردارد. (علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، جلد ۱۶، ص ۳۵۰-۳۵۵).
۵. رسالت در جهان مدرن: پاسخ حکمت اسلامی به بحران فراگیر معنا
در جهان پرآشوب و پرتلاطم مدرن، که بحران فراگیر معنا، پوچی اگزیستانسیال و ازخودبیگانگی جانکاه انسان، او را به شدت تهدید می کند، حکمت و فلسفه اسلامی، با تکیه استوار و وثیق بر مفاهیم تابناک و امیدآفرینی همچون «حکمت متعالیه الهی» و «خلیفه اللهی»، چارچوبی جامع، منسجم و راهگشا برای برون رفت از این بحران و بازگشت به ساحل آرامش و معنا ارائه می دهد. این چارچوب فکری و ارزشی بی نظیر، نه تنها به نیازهای عمیق و فطری معنوی انسان پاسخ شایسته و درخور می دهد، بلکه با دعوت صادقانه و مشفقانه به گفت وگو، تعامل سازنده و تبادل اندیشه با سایر مکاتب فکری و نحله های فلسفی، مسیری روشن و امیدبخش برای فهمی عمیق تر، دقیق تر و جامع تر از مفهوم رسالت در عصر حاضر و سپهر آینده می گشاید و انسان سرگشته و حیران دوران مدرن را به سوی افق های روشن معنا و امید رهنمون می سازد.
نتیجه گیری
رسالت راستین و ماموریت اصیل انسان، از منظرگاه حکمت و فلسفه اسلامی، نه امری جدا افتاده و مستقل، بلکه پیوندی ناگسستنی و اتحادی استوار میان «حکمت متعالیه الهی» و «اختیار آگاهانه انسانی». این مفهوم بنیادین و هستی شناسانه، که ریشه در نظم ذاتی و هدفمند هستی و فطرت پاک و یکتاپرست انسان دارد، نه تنها پاسخی روشنگر، قانع کننده و امیدبخش به پرسش های اساسی و بنیادین در باب وجود و هستی ارائه می دهد، بلکه در مواجهه با چالش های سترگ و بنیان کن دوران مدرن، به ویژه پدیده شوم پوچی و بی معنایی و بحران فراگیر ازخودبیگانگی، راه حلی جامع، کارآمد و انسان مدارانه پیشنهاد می کند. انسان، به تعبیر حکیم فرزانه، ابوعلی سینا، موجودی نیست که به حال خود رها شده و در این جهان بی هدف سرگردان باشد، بلکه همواره و در هر لحظه، در مسیری پر فراز و نشیب اما هدفمند و معنادار به سوی کمال مطلق الهی گام برمی دارد و به بیان صدرالمتالهین شیرازی، با «حرکت جوهری» و تکاپوی بی وقفه وجودی خویش، به رسالت اصیل و ماموریت ذاتی خود در این عالم پهناور، عینیت و تحقق می بخشد. در نهایت و در یک کلام، حکمت و فلسفه اسلامی، با تاکید موکد و مداوم بر تامل ژرف و اندیشه ورزی عمیق در «امانت الهی» و «نظم شگفت آور و هدفمند آفرینش»، انسان معاصر را به بازتعریف، بازاندیشی و بازآفرینی در مفهوم رسالت اصیل و متعالی خویش در جهانی پرآشوب، متلاطم و دستخوش تحولات شگرف و عمیق، فرا می خواند و او را به سوی ساحل نجات و رستگاری رهنمون می سازد.
فهرست منابع
منابع اسلامی و فلسفی
- ابن سینا – الشفاء، الالهیات (به ویژه مقاله ۶، فصل ۳)
- صدرالمتالهین ملاصدرا – الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه (اسفار اربعه)
- ابن سینا – الاشارات و التنبیهات (بخش مربوط به برهان و غایت شناسی)
- ابونصر فارابی – آراء اهل المدینه الفاضله (تحلیل نظام احسن و غایت مندی هستی)
- علامه طباطبایی – المیزان فی تفسیر القرآن (جلد ۱۶، تفسیر آیه ۷۲ سوره احزاب)
- سید محمدحسین حسینی تهرانی – رساله الولایه (در باب مراتب وجودی انسان و حرکت جوهری)
- شیخ اشراق، سهروردی – حکمه الاشراق (بررسی مفاهیم نور، وجود و غایت شناسی)
منابع علمی و فلسفه معاصر
- ژان پل سارتر – اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر (Existentialism is a Humanism)
- ریچارد داوکینز – ژن خودخواه (The Selfish Gene) – (تحلیل رویکرد تکاملی به هدف مندی)
- الکساندر روزنبرگ – راهنمای فلسفی برای علم (A Philosopher’s Guide to Science)
- دیوید چالمرز – ذهن آگاه (The Conscious Mind) – (تحلیل آگاهی و اراده آزاد)
- پاتریشا چرچلند – نوروفلسفه: به سوی یک علم واحد ذهن و مغز (Neurophilosophy)
منابع مرتبط با علوم اعصاب و روان شناسی
- مایکل گازانیگا – چه کسی فرمانده است؟ علم مغز و اراده آزاد (Who's in Charge? Free Will and the Science of the Brain)
- آنتونیو داماسیو – احساس آنچه که اتفاق می افتد (The Feeling of What Happens) – (بررسی مغز، آگاهی و احساس رسالت)
- استیون پینکر – تابلوی خالی: انکار مدرنیته از طبیعت انسانی (The Blank Slate)
- ویکتور فرانکل – انسان در جستجوی معنا (Man’s Search for Meaning) – (بررسی روان شناسی معنا)
خواستار دعاتونم، محمدزاده معلمی کوچک در مسیر روشنایی