بزهکاری ؟! چرا برخی کودکان و نوجوانان بزهکار میشوند؟

5 اسفند 1403 - خواندن 7 دقیقه - 121 بازدید

 دانشمندان فن به اجماع معتقدند: بزهکاری و هنجار شکنی از سوی کودکان یا نوجوانان ، پیش از اینکه از ذات بد و قانون وراثت سرچشمه بگیرد ، حاصل عوامل آسیب زائی است که از سوی جامعه فرد را تحت تاثیر قرار میدهد . کودکان آسیب پذیر ترین گروه یک جامعه هستند ، که به دلیل ضعیف بودن. بیشترین آسیب را از شرایط ناکارآمد دریافت می کنند.


روانشناسان علل مختلفی را برای بزهکاری کودکان و نوجوانان برشمرده اند، گاهی بزهکاری را نتیجه ناکامی و تعارض شدیدی می دانند که کودک در حال رشد را به انحراف می کشاند. 

چرا کودکان و نوجوانان بزهکار میشوند.؟

به این پرسش بسیاری از پژوهشگران و متخصصان در جرمشناسی، زیست شناسی ، خداشناسی و حتی دست اندر کاران سیاست و اقتصاد و فلسفه و ادبیات نیز جواب گفته اند . یکی از محققان نام آور جهان کودک و نوجوانی به نام ژان شازال مستشار دیوان کشور فرانسه و رئیس افتخاری انجمن بین المللی قضات اطفال در آثار متعدد خود من جمله " کودکان بزهکار " ۱- یا بزهکاری کودک ، با روشی که جرمشناسان در پیش دارند به تجزیه و تحلیل و توجیه و تعلیل عوامل جرمزا در کودکان و نوجوانان پرداخته است . آنچه در ذیل می آید اقتباسی از اثر اوست . آمارگران عوامل خانوادگی ، اجتماعی و اقتصادی را در بزهکاری نوجوانان، واجد اهمیت اصلی و اساسی می شمارند . آنان حق دارند که چنین پندارند اما برسی های آنان که برای جهت یابی یک سیاست موثر در پیشگیری از جرم است روشنگر بسیار مفید و ارزنده در درمان هر مورد خاص نتواند بود زیرا از این برسی ها نمی توان دریافت که هدف تلاش آنان تعیین اثرات این عوامل بر مجموعه ویژگی های روانی کودک است یا بر قوای عاقله ، بر عواطف یا بر رفتار او ؟ 

پیداست که آمارگران چیزی جز شمارش و نمایش ساده روابط اعمال مجرمانه با عوامل جرم زا نیست . با حفظ ارزش توصیف سطحی و بیان روابط کمی دست آوردهای آمارگران، برای تحلیل و تبیین عمیق و کیفیت جرم زائی عوامل و مواضعی که عوامل بر آن تاثیر نهاده اند باید از روانشناس ، مربی ، پزشک متخصص و روانکاو یاری خواست . 

در این بحثی نیست که سرمشق های مضر و مخاطره انگیز جرمزا هستند خواه عالما یا عامدا به کودکان ارائه شده باشند یا آنکه ثمره یک زندگی مشوش و یا به طور کلی بر اثر نگهداری کودک در مسکن نامناسب و کاشانه پست و محقر باشد یا بدآموزی های والدین، دوستان،صحنه های فساد انگیز ، کوچه ها ، مطبوعات، و شخصیت ها ، و فضای نامطبوع بعضی از رسانه ها و فیلم های فضای مجازی ، موجب بروز جرم شده باشند ، آنچه اهمیت دارد این است که کیفیت جریانات معرفت النفسی کنش های زیانبخش این عوامل نمایانده شود .

تلقین پذیری کودکان را باید در مد نظر داشت ، اعمال عالی کنترل در آنان هنوز به قدر کافی آمادگی و قوام نیافته است و در نتیجه کودکان نمی توانند همیشه عواقب اعمال خود را پیش بینی کنند ، و در برابر جذبه ها و تحریکات جهان خارج مقاومت ورزند. کودک به اقتضای طبع در زمان حال زندگی می کند ، همچنین کودکان را میل به تقلید بسیار قوی است و باید قوانین این محرک روانی را مسلم دانست. بلاخره باید اهمیت قابل ملاحظه ای که سرمشقها و نمونه ها در تحریک هیجانی کودک در بر دارند خاطرنشان شود ، کودک به عینیت دادن خود بر سرمشقها و نمونه ها یا یکسان سازی خود با آنها نیازمند است . 

مکانیسمهایی که برشمردیم بر اثر ظهور مکانیسمهای دیکر تکمیل می شوند و به کمک آنها می توان حتی عمل گروهی را نیز توجیه کرد . کودک از محیط ، جدا و از تاثیر آن برکنار نیست ؛ محیط خانوادگی ، محیط معاشرت با دوستان ، گروه های نوجوانان ، باندها ، محیطهای بومی یا اقتصادی هر یک به گونه ای در رشد و شکل گیری روانی کودک موثرند. کودک شریک هیجانات موجودات دیگر می شود، در نیازها و اندیشه ها شرکت می ورزد و طرح ها می سازد . این اتحاد و مشارکت موجب می شود که محیط او را به شدت آلوده سازد . زیرا او به رغبت سبک زندگی خود را تدریجا از سبک زندگی اطرافیان خویش بر می گزیند و سرنوشت او با سرنوشت آنها پیوند می خورد . 

اجتماعی نبودن یا ضد اجتماعی بودن اطرافیان بر کودک استیلاء میابد . محیط های بی بند و بار ، ناپایدار ، افسانه ای و قهرمان پرور ، محیط های کهنه جمع کن های منطقه ، باندهای کودکان محله های حاشیه نشین ، نوجوانان را تحت تاثیر قرار می دهند، به طوری که رفتار اینان بازتابی از نفوذ آنهاست . اغلب این مکانیسمهای الغاءگر آلوده ساز بر اثر مکانیسمهای جدید یکسان سازی تقویت می شوند . این مکانیسم ها نیروهای خود را با حیاط گروهی اخذ می کنند از رفتار یک باند ، از آنکه از همه قوی تر و برتر یا مهارتی است یا از آنکه دارای ممتازترین شخصیت و از موهبت خوش محضری برخوردار است سرمشق می گیرند .

کودکی که به تماشای فیلم های پر زد و خورد ، جنائی ، سرقت ، خشونت ، یا امور جنسی می نشیند در حالتی شبیه هیپنوتیزم فرو می رود که در روزهای پس از تماشای آن ممکن است اعمالی مجرمانه از او سر بزند که تقلیدی خالص از نقش قهرمان فیلم باشد .

عواملی که از نظر گذشت ، مزاج و تاثیر پذیری کودک و مکانیسمهای روانی ، جنبه های عاطفی و ادراکی که بر آن استیلاء دارند از عوامل اساسی موثر در بزهکاری کودک می باشند. اما در شناخت سبب بزهکاری ، باید گفت چندین عامل بیرونی هم وجود دارند که موجب برانگیخته گی دیگر مکانیسمهای روانی می شوند .

کودک بر اثر فقدان نظارت خانوادگی ، اغلب موارد در اثر اوضاع نابسامان مسکن و مشکلات ناشی از آن ، انحلال خانواده ، بی نظمی و سوء رفتار والدین ، خیلی زود برانگیخته و مجذوب لذات سهل الحصول و گوناگون میگردد . کودکی که به حال خود رها می شود، به طور کلی از طرف والدین خویش دچار دو نوع کمبود و محرومیت می شود ، آنان دست به هیچ نوع اقدام برای پیشگیری و نظارت نمی زنند و برای سازندگی و تربیت او نیز گامی برنمی دارند .


ماخذ: مبانی جرم شناسی دکتر کی نیا جلد اول ص ۱۹۵