مسئله استقرا و پاسخ آن از منظر فلسفه اسلامی

4 اسفند 1403 - خواندن 12 دقیقه - 135 بازدید
شبهه چهارم قوی فلسفی: مسئله استقرا و پاسخ آن از منظر فلسفه اسلامی(تفهیم ساده تر در انتهای متن)

شبهه:

یکی از چالش برانگیزترین و اساسی ترین مسائل در حوزه معرفت شناسی، مسئله استقرا است. استقرا نوعی استدلال است که در آن از مشاهدات جزئی و محدود به نتیجه گیری کلی و عام دست می یابیم. بیشتر دانش های تجربی و علوم طبیعی ما بر پایه استقرا بنا شده اند. برای مثال، از مشاهده مکرر طلوع خورشید در گذشته، نتیجه می گیریم که خورشید فردا نیز طلوع خواهد کرد. یا از بررسی تعداد زیادی قوی سفید، به این حکم کلی می رسیم که "همه قوها سفید هستند" (البته با مثال نقض قوی سیاه، این مثال کلاسیک مورد نقد قرار گرفته، اما اصل مسئله همچنان پابرجاست).

شبهه اصلی مسئله استقرا این است: چه توجیه منطقی برای اعتبار استدلال استقرایی وجود دارد؟ چرا باید فرض کنیم که آنچه در گذشته صادق بوده، در آینده نیز صادق خواهد بود؟ به عبارت دیگر، چه دلیلی داریم که طبیعت در آینده نیز بر همان منوال گذشته عمل خواهد کرد؟ آیا می توان از مشاهده چند مورد محدود، به قوانین کلی و جهانشمول دست یافت؟

فیلسوف مشهور، دیوید هیوم، به طور خاص این مسئله را برجسته کرد و نشان داد که هیچ توجیه منطقی و ضروری برای استقرا وجود ندارد. او استدلال کرد که ما نمی توانیم به صورت قیاسی (deductively) از مشاهدات گذشته به نتایج آینده برسیم. زیرا نفی استمرار طبیعت (یعنی اینکه طبیعت در آینده متفاوت عمل کند) متناقض نیست. به لحاظ منطقی، کاملا امکان پذیر است که خورشید فردا طلوع نکند، یا قوانین فیزیکی ناگهان تغییر کنند.

همچنین، نمی توان به صورت استقرایی (inductively) خود استقرا را توجیه کرد. یعنی نمی توان گفت: "استقرا در گذشته موفق بوده، پس در آینده نیز موفق خواهد بود." زیرا این استدلال، دور باطل (circular reasoning) است و خود بر پایه فرض اعتبار استقرا استوار است، در حالی که اعتبار خود استقرا، مورد سوال است.

بنابراین، به نظر می رسد که استقرا از نظر منطقی توجیه ناپذیر است. اما با این حال، ما به طور مداوم و ناخودآگاه از استقرا استفاده می کنیم و بسیاری از باورها و اعمال روزمره ما بر آن استوار است. علم تجربی نیز به شدت به استقرا وابسته است. اگر استقرا توجیه پذیر نباشد، بنیان بسیاری از دانش های ما متزلزل خواهد شد.

آیا فلسفه اسلامی پاسخی برای این شبهه جدی دارد؟

پاسخ فلسفه اسلامی به مسئله استقرا:

فلسفه اسلامی، اگرچه به طور مستقیم به مسئله استقرای هیومی نپرداخته است، اما می توان با تکیه بر اصول و مبانی آن، رویکردی سازگار و تا حدی پاسخگو به این شبهه ارائه داد. پاسخ فلسفه اسلامی را می توان در محورهای زیر تبیین کرد:

1. نظام حکیمانه و سنت پایدار الهی:

فلسفه اسلامی با تاکید بر حکمت و تدبیر الهی در نظام آفرینش، انتظام و یکنواختی در طبیعت را امری مبتنی بر اراده و حکمت خداوند می داند. خداوند حکیم است و جهان را بر اساس نظام و قوانینی ثابت و پایدار آفریده است. این نظام، مقتضای حکمت الهی و برای تحقق اهداف آفرینش ضروری است. تغییر دائمی و بی قاعده طبیعت، با حکمت الهی سازگار نیست.

قرآن کریم در آیات متعددی به "سنت الهی" و "تبدیل ناپذیری سنت الهی" اشاره دارد (مانند سوره فتح، آیه 23 و سوره فاطر، آیه 43). این آیات نشان می دهند که خداوند در نظام آفرینش، روش و قانون ثابتی دارد که تغییر نمی کند. این "سنت الهی" می تواند به عنوان مبنایی برای انتظار استمرار طبیعت در آینده تلقی شود.

علامه طباطبایی در "المیزان فی تفسیر القرآن" در تفسیر آیه "سنه الله التی قد خلت من قبل و لن تجد لسنه الله تبدیلا" (سوره فتح، 23) به ثبات و استمرار سنت الهی اشاره کرده و آن را مقتضای ربوبیت و تدبیر الهی دانسته است (طباطبایی، 1390، جلد 18، ص 358).

2. فطرت عقلانی و اعتماد به نظام طبیعت:

فلسفه اسلامی عقل انسان را "حجت باطنی" خداوند می داند و فطرت عقلانی انسان را مبتنی بر حقایق هستی تلقی می کند. اعتماد به استقرا و انتظار استمرار طبیعت، می تواند ریشه در فطرت عقلانی انسان داشته باشد. خداوند انسان را به گونه ای آفریده است که به طور طبیعی به دنبال نظم و قانون در جهان باشد و بر اساس مشاهدات گذشته، پیش بینی آینده را ممکن بداند. این اعتماد فطری به نظام طبیعت، بی دلیل و بی مبنا نیست، بلکه مبتنی بر نظام حکیمانه آفرینش و ودیعه الهی در فطرت انسان است.

علامه جوادی آملی در "تبیین براهین اثبات خدا" با اشاره به "فطرت الهی" انسان، گرایش انسان به شناخت خدا و نظام هستی را امری فطری و ذاتی دانسته و آن را حجت باطنی خداوند بر انسان تلقی کرده است (جوادی آملی، 1387، ص 287). به نظر می رسد که اعتماد به استقرا و انتظار استمرار طبیعت، نیز می تواند بخشی از این فطرت عقلانی و گرایش ذاتی انسان به شناخت نظام هستی باشد.

3. توجیه عملی و کارآمدی استقرا:

حتی اگر توجیه منطقی قطعی برای استقرا ارائه نشود، کارآمدی و موفقیت عملی استقرا در زندگی روزمره و علوم تجربی، نمی تواند نادیده گرفته شود. استقرا، اگرچه یقین منطقی به دست نمی دهد، اما احتمال و ظن قوی ایجاد می کند که برای عمل و زندگی کافی است. خداوند جهان را به گونه ای آفریده است که استقرا در بیشتر موارد، کارآمد و راهگشا باشد. این کارآمدی عملی استقرا، می تواند به عنوان نوعی توجیه برای استفاده از آن تلقی شود.

به عبارت دیگر، هدف از معرفت، نه فقط رسیدن به یقین مطلق و غیرقابل خدشه، بلکه رسیدن به معرفت کارآمد و مفید برای زندگی است. استقرا، اگرچه یقین منطقی به معنای دقیق کلمه نیست، اما معرفت عملی و کارآمد به دست می دهد که برای سازگاری با جهان و پیشبرد زندگی ضروری است.

4. محدودیت عقل بشری و علم حضوری الهی:

فلسفه اسلامی محدودیت عقل بشری و تفاوت بین علم حصولی و علم حضوری را مورد تاکید قرار می دهد. عقل انسان، محدود و متناهی است و قادر به احاطه کامل به نظام هستی نیست. دانش حصولی انسان، همواره با احتمال خطا و ابهام همراه است. در مقابل، علم الهی، حضوری و مطلق است و به تمام حقایق هستی، به نحو کامل و بی نقص احاطه دارد.

مسئله استقرا، می تواند ناشی از محدودیت عقل بشری و تلاش برای رسیدن به یقین منطقی در حوزه امور تجربی باشد. شاید انتظار یقین مطلق از استقرا، انتظاری نابجا و خارج از ظرفیت عقل بشری باشد. پذیرش محدودیت عقل و اکتفا به ظن قوی و کارآمد، می تواند رویکردی واقع بینانه تر در مواجهه با مسئله استقرا باشد. در عین حال، ایمان به علم حضوری و مطلق الهی، می تواند منبع اطمینان و آرامش قلبی در مواجهه با ابهامات معرفتی باشد.


نتیجه:

فلسفه اسلامی با ارائه این پاسخ های چندگانه، تلاش می کند تا شبهه مسئله استقرا را در چارچوب جهان بینی اسلامی و با تکیه بر اصول و مبانی آن، تا حدی پاسخ دهد و تعدیل کند. از منظر فلسفه اسلامی، اعتماد به استقرا، نه صرفا یک عادت ذهنی بی بنیان، بلکه مبتنی بر نظام حکیمانه آفرینش، فطرت عقلانی انسان و کارآمدی عملی آن در زندگی است. اگرچه یقین منطقی قطعی در استقرا حاصل نمی شود، اما ظن قوی و اطمینان عملی ایجاد می شود که برای زندگی و شناخت جهان کافی است. ایمان به حکمت و علم الهی نیز به عنوان تکیه گاهی معنوی و معرفتی در مواجهه با محدودیت های عقل بشری و ابهامات معرفتی، نقش مهمی ایفا می کند.

مسئله استقرا همچنان موضوعی عمیق و مورد بحث در فلسفه است، اما فلسفه اسلامی با ارائه رویکردی مبتنی بر حکمت الهی، فطرت عقلانی و کارآمدی عملی، چارچوبی برای فهم و پاسخگویی به این شبهه فراهم می کند و امکان جمع بین عقل و ایمان را در این حوزه نیز تقویت می کند.


فهرست منابع:
  • جوادی آملی، عبدالله. (1387). تبیین براهین اثبات خدا. قم: نشر اسراء.
  • طباطبایی، سید محمد حسین. (1390). المیزان فی تفسیر القرآن. (جلد 18). قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
  • طباطبایی، سید محمد حسین. (1390). نهایه الحکمه. قم: موسسه نشر اسلامی.



 


🔹 مسئله استقرا به زبان ساده

🔸 مشکل استقرا چیست؟

استقرا یعنی نتیجه گیری کلی از چند مشاهده جزئی. مثلا چون همیشه دیده ایم که خورشید طلوع می کند، نتیجه می گیریم که فردا هم طلوع خواهد کرد.
❓ اما مشکل اینجاست: چرا باید باور کنیم که طبیعت در آینده هم مثل گذشته رفتار خواهد کرد؟


🔹 فیلسوف غربی، دیوید هیوم، این شبهه را مطرح کرد:
1️⃣ ما هیچ دلیل منطقی و ضروری نداریم که بگوییم قوانین طبیعت تغییر نمی کنند.
2️⃣ نمی توان گفت: "چون استقرا در گذشته موفق بوده، پس در آینده هم موفق خواهد بود" چون این خودش دوباره استقرا است! (دور باطل).
3️⃣ پس استقرا منطقی نیست، اما ما همیشه از آن استفاده می کنیم! اگر نتوانیم استقرا را توجیه کنیم، پایه های علم هم سست می شود.


🔹 پاسخ فلسفه اسلامی به شبهه استقرا

فلسفه اسلامی با تکیه بر اصول خود، پاسخی برای این مسئله ارائه می دهد:

1️⃣ حکمت الهی و نظم ثابت طبیعت

📌 در جهان یک نظم پایدار و حکیمانه وجود دارد، زیرا خداوند جهان را بر اساس حکمت و قوانین ثابت آفریده است.

📖 قرآن می گوید:
🔹 "سنت خدا تغییرناپذیر است." (فتح: ۲۳، فاطر: ۴۳)
✅ یعنی قوانین طبیعت بر اساس سنت الهی ثابت اند و ما دلیل داریم که انتظار داشته باشیم طبیعت مثل گذشته رفتار کند.

🔹 نتیجه: ما طبیعت را پایدار می دانیم، نه از روی عادت، بلکه چون خداوند آن را حکیمانه و با قوانین ثابت خلق کرده است.

2️⃣ عقل و فطرت انسان، راهنمایی برای استقرا

✅ عقل ما به طور طبیعی به دنبال نظم و ثبات در طبیعت است.

🔹 جوادی آملی: "انسان به طور فطری در جستجوی نظم و قانون است."
✅ این یعنی باور به استمرار طبیعت در آینده، ریشه در عقل و فطرت ما دارد.

🔹 نتیجه: استقرا بر پایه ی فطرت و عقل انسان بنا شده است، نه فقط بر تجربه های گذشته.

3️⃣ کارآمدی عملی استقرا

✅ حتی اگر استقرا یقین منطقی ندهد، در زندگی روزمره و علم کار می کند.

📌 مثال:
🔹 وقتی غذا می خورید، انتظار دارید که سیر شوید.
🔹 وقتی کلید برق را می زنید، انتظار دارید لامپ روشن شود.
زندگی ما بر اساس استقرا پیش می رود و کارآمدی آن را نشان می دهد.

🔹 نتیجه: خدا جهان را طوری آفریده که استقرا معمولا درست عمل کند، پس می توانیم به آن اعتماد کنیم.

4️⃣ محدودیت عقل انسان و علم خداوند

✅ ما همه حقیقت را نمی دانیم، اما خدا به همه چیز آگاه است.
✅ شاید انتظار یقین مطلق از استقرا اشتباه باشد و باید به ظن قوی و تجربه عملی اکتفا کنیم.
✅ ایمان به علم و حکمت الهی هم کمک می کند که به ثبات جهان اعتماد داشته باشیم.

🔹 نتیجه کلی

✅ فلسفه اسلامی نشان می دهد که:
1️⃣ جهان نظم ثابتی دارد، چون خدا آن را بر اساس حکمت آفریده است.
2️⃣ عقل و فطرت انسان، به طور طبیعی به استمرار طبیعت اعتماد دارند.
3️⃣ استقرا در زندگی و علم کارآمد است، پس می توان به آن تکیه کرد.
4️⃣ ما محدودیم، اما خدا به کل نظام هستی آگاه است.

🔹 پس، برخلاف دیدگاه هیوم، استقرا نه فقط یک عادت ذهنی، بلکه بر پایه ی حکمت الهی و عقل فطری ما بنا شده است.