مسئله شر و پاسخ آن از منظر فلسفه اسلامی
اولین شبهه قوی فلسفی: مسئله شر و پاسخ آن از منظر فلسفه اسلامی(بررسی کامل تر در مقاله بنده https://civilica.com/doc/2175036)
شبهه:
یکی از مهم ترین و قدیمی ترین شبهات فلسفی که ذهن بشر را در طول تاریخ به خود مشغول کرده است، مسئله شر است. اگر خداوند قادر مطلق و خیر مطلق است، پس چرا در جهان شر وجود دارد؟ به عبارت دیگر، اگر خدا کاملا مهربان، عادل و تواناست، چرا اجازه می دهد رنج، ظلم، بی عدالتی و مصائب گوناگون در جهان رخ دهد؟ این مسئله به نظر می رسد که با صفات الهی در تضاد است. وجود شر در جهان، ایمان به خداوندی که هم قادر مطلق و هم خیر مطلق است را به چالش می کشد. به بیان ساده تر:
اگر خدا می توانست از وقوع شر جلوگیری کند و از وقوع آن جلوگیری نکرد، پس خیر مطلق نیست. اگر خدا می خواست از وقوع شر جلوگیری کند و نتوانست، پس قادر مطلق نیست و از آنجا که شر در جهان وجود دارد، به نظر می رسد که یا خدا قادر مطلق نیست یا خیر مطلق نیست یا هردو.
این شبهه نه تنها برای افراد عادی، بلکه برای فیلسوفان و متفکران بزرگ نیز همواره مسئله ای جدی بوده است. آیا فلسفه اسلامی پاسخی برای این شبهه دارد؟
پاسخ فلسفه اسلامی به مسئله شر:
فلسفه اسلامی با تکیه بر آموزه های قرآن و سنت و با بهره گیری از عقل و استدلال، پاسخ های متعددی به مسئله شر ارائه داده است. این پاسخ ها را می توان در چند محور اصلی خلاصه کرد:
1. ماهیت شر:
در فلسفه اسلامی، شر به عنوان یک وجود مستقل و اصیل در برابر خیر تلقی نمی شود. بلکه شر غالبا به عنوان عدم و نیستی یا نقص و کاستی در نظر گرفته می شود. به این معنا که شر ذاتا وجود ندارد، بلکه عارضی و نسبی است. برای مثال، تاریکی عدم نور است، نه یک وجود مستقل در برابر نور. به همین ترتیب،زشتی عدم زیبایی است،جهل عدم علم است و شر نیز عدم خیریت یا نقص در کمال است.
علامه طباطبایی در کتاب "نهایه الحکمه" به این نکته اشاره دارد که شر به عنوان یک مفهوم اضافی و نسبی شناخته می شود و وجود بالذات ندارد (طباطبایی، 1390، ص 256). به عبارت دیگر، آنچه در یک نسبت و در یک نگاه شر محسوب می شود، ممکن است در نسبت دیگر و در نگاه کلی تر خیر باشد.
2. حکمت الهی و نظام احسن:
فلسفه اسلامی بر حکمت و تدبیر الهی در آفرینش جهان تاکید فراوان دارد. خداوند حکیم است و هیچ فعل و خلقت او عبث و بیهوده نیست. حتی آنچه در نگاه اول شر به نظر می رسد، ممکن است در نظام کلی هستی دارای نقش و فایده ای حکیمانه باشد که از دیدگاه محدود انسان ها پنهان است.
فلاسفه اسلامی با تاکید بر نظام احسن معتقدند که خداوند بهترین نظام ممکن را آفریده است. این به معنای نظامی است که در عین داشتن کمال و خیر کثیر، بهترین نسبت ممکن از خیر و شر را نیز در خود جای داده است. به عبارت دیگر، جهان کنونی، با وجود شرور موجود در آن، از هر نظام دیگری که ممکن بود آفریده شود، بهتر و کامل تر است.
صدرالمتالهین شیرازی در "اسفار اربعه" با استناد به قاعده امکان اشرف استدلال می کند که خداوند در خلقت، اشرف و اکمل ممکنات را ایجاد کرده است و این نظام، با وجود شرور جزئی، در مجموع خیر و کمال بیشتری دارد (صدرالمتالهین، 1383، جلد 6، ص 312).
3. اختیار انسان و مسئولیت اخلاقی:
بخشی از شرور موجود در جهان، ناشی از سوء استفاده انسان از اختیار خود است. خداوند انسان را موجودی مختار آفریده است و این اختیار، لازمه تکامل، رشد و مسئولیت پذیری اوست. اما همین اختیار می تواند منجر به انتخاب های غلط و شرآفرین شود. جنگ ها، ظلم ها، جنایات و بسیاری از مصائب انسانی، نتیجه مستقیم اعمال و انتخاب های نادرست انسان ها است.
فلسفه اسلامی اختیار انسان را موهبتی الهی می داند که اگرچه می تواند منشا شر باشد، اما در عین حال بستر لازم برای تحقق کمالات انسانی را نیز فراهم می کند. به تعبیر مولوی در مثنوی معنوی:
بهر آنست این ریاضت وین جفا *** تا برآرد کوره از نقره جفا
بهر آنست امتحان نیک و بد *** تا بجوشد بر سر آرد زر، زبد
4. ابتلا و امتحان الهی:
بسیاری از شرور و مصائب موجود در جهان، به عنوان ابتلا و امتحان الهی برای انسان ها تلقی می شوند. خداوند انسان ها را با سختی ها و مشکلات آزمایش می کند تا صبر، استقامت، ایمان و تقوای آن ها را بسنجد و درجات معنوی آن ها را ارتقا دهد. ابتلاءات الهی نه تنها عذاب و نقمت نیستند، بلکه می توانند فرصت هایی برای رشد و تعالی روحانی انسان باشند.
قرآن کریم در آیات متعددی به مسئله امتحان الهی اشاره دارد، از جمله در سوره بقره آیه 155: "ولنبلونکم بشیء من الخوف والجوع ونقص من الاموال والانفس والثمرات وبشر الصابرین" (و قطعا شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و کاهشی از اموال و جانها و محصولات می آزماییم؛ و شکیبایان را بشارت ده.)
5. شر نسبی و خیر مطلق:
در نهایت، باید توجه داشت که درک انسان از خیر و شر محدود و نسبی است. آنچه انسان در مقیاس کوچک و محدود خود شر می پندارد، ممکن است در مقیاس کلی و از منظر علم الهی جزو خیر و کمال نظام هستی باشد. علم و حکمت خداوند محیط و مطلق است، در حالی که علم و درک انسان محدود و نسبی است. بنابراین، قضاوت نهایی درباره خیر و شر نظام هستی تنها از منظر علم الهی امکان پذیر است.
علامه جوادی آملی در کتاب "تبیین براهین اثبات خدا" با اشاره به این نکته، تاکید می کند که علم مطلق الهی بر مصالح و مفاسد واقعی نظام هستی احاطه دارد و بر اساس آن، بهترین و کامل ترین نظام ممکن را آفریده است (جوادی آملی، 1387، ص 421).
نتیجه:
فلسفه اسلامی با ارائه این پاسخ های چندگانه، تلاش می کند تا تضاد ظاهری بین صفات الهی و وجود شر در جهان را برطرف کند. از منظر فلسفه اسلامی، وجود شر در جهان، اگرچه مطلوب و محبوب ذات الهی نیست، اما لازمه و مقتضای نظام احسن و بستری برای تحقق کمالات انسانی است. همچنین، شر ذاتا وجود ندارد بلکه عارضی و نسبی است و در نهایت، در پرتو حکمت و تدبیر الهی قابل تبیین و توجیه است.
اگرچه مسئله شر همواره پرسشی چالش برانگیز و عمیق باقی خواهد ماند، اما فلسفه اسلامی با ارائه استدلال های عقلی و آموزه های وحیانی، چشم اندازی روشن و امیدبخش برای فهم این مسئله و حفظ ایمان و اعتماد به حکمت و عدالت الهی فراهم می کند.
فهرست منابع:
- جوادی آملی، عبدالله. (1387). تبیین براهین اثبات خدا. قم: نشر اسراء.
- صدرالمتالهین شیرازی، محمد بن ابراهیم. (1383). الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه (اسفار اربعه). (جلد 6). قم: انتشارات مصطفوی.
- طباطبایی، سید محمد حسین. (1390). نهایه الحکمه. قم: موسسه نشر اسلامی.