اشتباهی که مدیران ناخواسته مرتکب می شوند و باعث افت روحیه تیم می شوند

2 اسفند 1403 - خواندن 4 دقیقه - 40 بازدید

۱۰ اشتباهی که مدیران ناخواسته مرتکب می شوند و باعث افت روحیه تیم می شوند

مدیریت یک تیم، ترکیبی از مهارت های فنی، ارتباطی و روان شناختی است. یک مدیر خوب نه تنها باید استراتژی های سازمانی را درک کند، بلکه باید بتواند احساسات و انگیزه های تیم خود را نیز مدیریت کند. بااین حال، حتی مدیرانی که بهترین نیت ها را دارند، گاهی به طور ناخواسته اشتباهاتی مرتکب می شوند که روحیه تیم را تضعیف کرده و بهره وری را کاهش می دهد. در اینجا، ۱۰ عامل کلیدی که باعث افت روحیه تیم می شوند را بررسی می کنیم.

🔺مدیریت جزئی نگر به جای ایجاد اختیار دادن.

این نوع مدیریت که در آن مدیر بر هر مرحله از کار نظارت دارد، باعث ازبین رفتن حس مالکیت و کاهش انگیزه تیم می شود. به جای بررسی روزانه جزئیات کار، فقط پیشرفت کلی کار را بررسی کنید.

🔺مثبت اندیشی افراطی و نادیده گرفتن مشکلات واقعی.

مدیران اغلب برای حفظ روحیه تیم، از بیان مشکلات واقعی اجتناب می کنند و با مثبت اندیشی بیش ازحد، چالش ها را نادیده می گیرند. کارکنانی که احساس کنند مشکلاتشان نادیده گرفته می شود، احساس سرخوردگی می کنند.

🔺نداشتن اولویت بندی درست در کارها و ایجاد اضطراب غیرضروری.

مدیرانی که تمام کارها را به یک اندازه فوری و مهم جلوه می دهند، به طور ناخواسته باعث ایجاد استرس در تیم می شوند.

🔺عدم قدردانی از تلاش های کارکنان و نادیده گرفتن زحمات آن ها.

بسیاری از مدیران بیشتر روی نتایج تمرکز می کنند و از قدردانی از تیم غافل می شوند. این موضوع باعث ایجاد احساس نادیده گرفته شدن در کارکنان شده و انگیزه آن ها را کاهش می دهد.

🔺تعیین نکردن انتظارات شفاف و پیگیری عملکرد کارکنان.

وقتی کارکنان نمی دانند که چه چیزی از آن ها انتظار می رود، احتمال بی انگیزگی و کاهش بهره وری افزایش می یابد.

🔺عدم ارتباط بین بازخورد و مهارت های کلیدی نقش شغلی.

وقتی بازخوردها مبهم، غیرمنصفانه یا بیش ازحد انتقادی باشند، کارکنان احساس بی ارزشی می کنند و نمی دانند چگونه پیشرفت کنند. بازخورد باید بر اساس مهارت های کلیدی نقش هر فرد و با ارائه راهکارهای عملی ارائه شود.

🔺تصمیم گیری های متناقض و غیرشفاف.

وقتی کارکنان احساس کنند که تصمیمات به طور ناگهانی تغییر می کنند و منطقی پشت آن ها نیست، اعتمادشان به سازمان کاهش می یابد و احتمال ترک شغل افزایش می یابد. مدیران باید منطق تصمیمات خود را به طور شفاف توضیح دهند و از کارکنان برای تصمیم گیری های مهم نظرخواهی کنند.

🔺نادیده گرفتن نیاز کارکنان به شنیده شدن و تعامل واقعی.

بسیاری از مدیران به صحبت های کارکنان گوش نمی دهند و پیشنهادهای آن ها را جدی نمی گیرند. اگر کارکنان احساس کنند که نظر آن ها مهم نیست، به تدریج ارتباطشان با سازمان ضعیف می شود و احتمال خروج آن ها افزایش می یابد.

🔺تغییر مداوم اهداف.

وقتی کارکنان روی یک پروژه برای مدت طولانی کار می کنند و ناگهان مدیریت مسیر آن را تغییر می دهد، احساس می کنند که زحمات آن ها نادیده گرفته شده است. قبل از تغییر پروژه ها، مدیران باید به تیم توضیح دهند که چرا این تغییر ضروری است.

🔺نداشتن هوش هیجانی و عدم درک احساسات کارکنان.

شنیدن بازخورد از تیم، همدلی و داشتن رویکرد حمایتی در مواجهه با چالش ها، باعث افزایش اعتماد کارکنان به مدیران می شود و محیطی سازنده ایجاد می شود که در آن بهره وری و روحیه کاری افزایش پیدا می کند.