تحلیل و توصیف عبارت؛ من یمت یرنی
بسمه تعالی
مقاله کوتاه :
تحلیل و توصیف عبارت؛ من یمت یرنی
مقدمه :
یکی از تعابیر مشهور و زیبای امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام خطاب به حارث همدانی یکی از یاران خاص آن حضرت، که از نخستین بیعت کنندگان با امام علی علیه السلام در مدینه بود. عبارت «من یمت یرنی» است. یعنی هرکس بمیرد، مرا می بیند. برابر برخی روایات حارث همدانی شبی به خدمت حضرت امیر (ع) رفت، و چون از آمدن او در چنین ساعتی سوال فرمود، پاسخ حارث این بود که دوستی عمیق مرا اینجا آورده و حضرت هم عباراتی فرمود که متن آن در مجموعه روایی شیعه وجود دارد. اما نگاه علمای شیعه به تعبیر مشهور «من یمت یرنی» مختلف است. برخی آن را از سروده های حضرت می دانند و برخی هم آن را از شاعر معروف و از مدافعان شیعه یعنی سید اسماعیل حمیری می دانند.
این مقاله با ساختار مقاله کوتاه (Essay)و از نوع تعریف (Definition) تنظیم شده است. در این شیوه نگارش مقاله، هدف توصیف یک مفهوم یا عبارت است. که در این مقاله توصیف و توضیح عبارت مذکور، مورد نظر است.
اسناد تاریخی تعبیر «من یمت یرنی»:
ظاهرا برای نخستین بار این تعبیر «من یمت یرنی» راعلی بن ابراهیم قمی در مهمترین اثرش، ذکرکرده، که تفسیر روایی قرآن کریم و مشهور به تفسیر قمی است. او از فقیهان و مفسران بزرگ امامی و از اصحاب امام هادی(ع) است. وی در ذیل آیه 30 سوره فصلت که می فرماید: «ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه الا تخافوا ولا تحزنوا وابشروا بالجنه التی کنتم توعدون» این تعبیر را بیان کرده است.
وی ابتدا در تفسیر عبارت «ثم استقاموا» می گوید یعنی بر ولایت امیرالمومنین استقامت کردند. و در تفسیر عبارت «تتنزل علیهم الملائکه» می گوید به هنگام مرگ این ملائکه نازل شده و می گویند ما از شما حراست و حفاظت می کنیم. سپس روایتی را از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمود:
قال حدثنی ابی عن ابن ابی عمیر عن ابن سنان عن ابی عبدالله (علیه السلام) قال: ما یموت موال لنا و مبغض لاعدائنا الا و یحضره رسول الله صلی الله علیه و آله و امیر المومنین و الحسن و الحسین علیهم السلام فیسروه ویبشروه، و ان کان غیر موال یراهم بحیث یسووه.[1]
یعنی امام صادق (ع) فرمود: هیچیک از دوستان و یاران ما و یا دشمنان و مخالفان ما نمی میرند مگر آنکه رسولخدا (ص) و امیرالمومنین (ع) و فرزندانش حسن و حسین (ع) نزد آنان حاضر می شوند و آنان را بشارت می دهند. و اگر غیر دوستان و یاران ما باشند آنها را می بینند به گونه ای که برایشان بد باشد.
سپس علی بن ابراهیم قمی می گوید دلیل رویت این است که حضرت علی (ع) این بیت را خطاب به حارث همدانی فرموده است:
یا حار همدان من یمت یرنی من مومن او منافق قبلا
یعنی: ای حارث همدانی هرشخصی که بمیرد خواه مومن باشد خواه منافق، مرا می بیند.
این روایت در سایر متون روایی شیعه به نقل از علی بن ابراهیم قمی آورده شده است. مثلا مرحوم مجلسی چنین گفته که: «و قد روی علی بن ابراهیم و غیره عن الصادق علیه السلام [2]» و یا مرحوم ملا محسن فیض کاشانی در تفسیرخود از ایشان این تعبیر را نقل کرده است[3]
لازم به ذکر است که این روایت اگرچه از نظر سندی متصل نیست، اما به جهت جایگاه علی بن ابراهیم، و دقت و تاکیدش که گفته جز از راویان موثق چیزی نقل نمی کنم، این تفسیر تقریبا از سوی رجال شناسان توثیق شده است؛ آنچه که اختلاف است این است که آیا تمام آنچه که امروز به دست ما رسیده از علی بن ابراهیم است یا چیزهایی بر آن افزوده شده است.
علاوه براین روایت از امام صادق (ع)، روایات متعدد دیگری وجود دارد که موید تعبیر «من یمت یرنی» است. مثلا مرحوم مجلسی روایتی را از امیرالمومنین(سلام الله علیه) نقل کرده که فرمود:
«من احبنی وجدنی عند مماته بحیث یحب و من ابغضنی وجدنی عند مماته بحیث یکره[4]»؛ هر کسی من را دوست بدارد به گونه ای مرا در هنگام جان دادنش خواهد دید که خرسند میشود؛ و هر کسی مرا دشمن بدارد به گونه ای مرا در هنگام مرگش خواهد دید که کراهت داشته و اندوهگین میشود. پس با توجه به مجموعه روایات مربوط به رویت امیرالمومنین (ع) توسط محتضر به هنگام مرگ، تصمیم گیری در خصوص این مسئله آسان شده و می توان با پایداری و استواری، مدلول این روایت را پذیرفت.
در برخی از منابع آمده است که روزی حارث بن عبدالله همدانی(متوفی۶۵)، که از اصحاب امام علی (ع) و یک کوفی است، نزد حضرت آمد و از قیامت و حسابرسی اعمال خود خدمت حضرت علی علیه السلام اظهار نگرانی و ترس کرد. در این هنگام امیر المومنین (ع) خطاب به حارث شعری سرودند که متن آن در دیوان منسوب به آن حضرت چنین است:
یا حار همدان من یمت یرنی من مومن او منافق قبلا
یعرفنی طرفه و اعرفه بنعته و اسمه و ما فعلا
و انت عند الصراط معترضی فلا تخف عثره و لا زللا
اقول للنار حین توقف للعرض ذریه لا تقربی الرجلا
ذریه لا تقربیه ان له حبلا بحبل الوصی متصلا
اسقیک من بارد علی ظما تخاله فی الحلاوه العسلا
قول علی لحارث عجب کم ثم اعجوبه له حملا [5]
یعنی: ای حارث همدانی هرشخصی که بمیرد خواه مومن باشد خواه منافق، مرا می بیند. او با چشم خود مرا می شناسد من هم او را با اسم و رسم و کارهائی که انجام داده می شناسم. تو در صراط بر سر راه من می ایستی، نترس، نه از لغزش های خود و نه از اشتباه های خویشتن.در قیامت به هنگامی که در پیشگاه عدل الهی برای محاکمه نگاه داشته می شوی، به آتش می گویم: او را رها کنید و به این مرد نزدیک مشوید. کاری به کارش نداشته باشید، زیرا با وصی محمد (ص) ارتباط دارد. و من از آب سردی که فکر می کنی در شیرینی همانند عسل است به تو می نوشانم. حرف علی علیه السلام برای حارث عجیب است. در وجود علی علیه السلام مطالب عجیب فراوانی نهفته است.
پس از شنیدن شعر امیر المومنین علیه السلام، حارث بطور عمیق گریست و چنین گفت: خدا را شکر و سپاس که مرا از شیعیان شما قرار داد.
در برخی متون هم آمده است که امام علی (ع) به حارث بن اعور همدانی، که از شیعیان مخلص و پاکباخته بود، به هنگام بیماری به عیادت آن حضرت رفته بود، فرمود: «یا حار همدان! من یمت یرنی»
در برخی منابع هم بطور کلی این بیت شعر را به اضافه ابیات دیگر به سید اسماعیل حمیری مشهور به سید حمیری (متوفی ۱۷۹) از مشهورترین شاعران و مدافعان مذهب شیعه، نسبت داده شده است. چنانچه مرحوم مجلسی در جلد ششم بحارالانوار می گوید: «قال جمیل بن صالح: وانشدنی ابوهاشم السید الحمیری رحمه الله فیما تضمنه هذا الخبر» یعنی جمیل بن صالح می گوید مضمون این روایت را سید حمیری در قالب شعر در آورده است و سپس مجموعه ابیات زیر را نقل می کند:
قول علی لحارث عجب کم ثم اعجوبه له حملا
یا حار همدان من یمت یرنی من مومن او منافق قبلا
یعرفنی طرفه و اعرفه بنعته و اسمه و ما فعلا
و انت عند الصراط تعرفنی فلا تخف عثره و لا زللا
اسقیک من بارد علی ظما تخاله فی الحلاوه العسلا
اقول للنار حین تعرض للعرض دعیه لا تقربی الرجلا
دعیه لا تقربیه ان له حبلا بحبل الوصی متصلا[6]
آنها که معتقدند تمام شعر از جمله بیت معروف «یا حار همدان من یمت یرنی - من مومن او منافق قبلا» همه از حارث همدانی است، اصل داستان ملاقات حارث همدانی و گفتگوی آنها را برابر روایات چنین نقل می کنند:
حارث همدانی می گوید: شبی دیر هنگام به محضر امیرالمومنین علی علیه السلام رسیدم، حضرت فرمودند: چه چیزی باعث شده که تو در این وقت شب به این جا بیایی؟ گفتم: ای امیرمومنان! به خدا قسم حب و دوستی تو، مرا به این جا آورد. حضرت فرمودند: «اما انی ساحدثک لتشکرها، اما انه لا یموت عبد یحبنی فتخرج نفسه حتی یرانی حیث یحب، و لا یموت عبد یبغضنی فتخرج نفسه حتی یرانی حیث یکره»؛ اینک برای تو حدیثی می گویم که شکر آن را نمایی، ای پسر اعور! آگاه باش، بنده ای که مرا دوست دارد، نمی میرد مگر آن که هنگام جان دادن مرا آن گونه که دوست دارد، خواهد دید و هیچ بنده ای که مرا دشمن داشته باشد، نمی میرد، مگر آن که هنگام جان دادن مرا همان طوری که بدش می آید، خواهد دید
سپس «سید حمیری» این مضمون از حدیث حضرت علی (ع) را در قالب شعر آورده است.
مثلامحمد بن عمر بن عبدالعزیز کشی که در میان علمای شیعه به کشی مشهور است و از رجالیان شیعه در قرن چهارم قمری است در کتاب رجال خود چنین آورده است:
«قال سمعت الحارث الاعور و هو یقول اتیت امیر المومنین علیا( ع )ذات لیله فقال یااعور ماجاءک قال فقلت یا امیر المومنین جاء بی و الله حبک، قال، فقال اماانی ساحدثک لتشکرها، اماانه لایموت عبدیحبنی فتخرج نفسه حتی یرانی حیث یحب و لایموت عبدیبغضنی فتخرج نفسه حتی یرانی حیث یکره. قال، ثم قال لی الشعبی بعد اما ان حبه لاینفعک وبغضه لایضرک»[7]
یعنی از حارث اعور همدانی شنیدم که گفت: شبی به خدمت حضرت امیر علیه السلام رفت، آن حضرت پرسیدند که چه چیز تو را در این شب به نزد من آورده؟ حارث گفت: والله! دوستی که مرا با تست مرا پیش تو آورده؛ آنگاه آن حضرت فرمودند: بدان ای حارث که نمیرد آن کسی که مرا دوست دارد الا آن که در وقت جان دادن مرا ببیند و به دیدن من، امیدوار رحمت الهی گردد و همچنین نمی میرد کسی که مرا دشمن دارد الا آن که در آن وقت مردن مرا ببیند و از دیدن من، در عرق خجالت و ناامیدی نشیند[8]
بررسی صحت صدور تعبیر «من یمت یرنی»:
مرحوم شیخ مفید در«اوائل المقالات» در باب 50 تحت عنوان«القول فی رویه المحتضرین رسول الله (ص) وامیر المومنین (ع) عند الوفاه» این تعبیر را آورده است. ابتدا اصل رویت محتضرین نزد شیعه ادعای اجماع کرده و می گوید: «قد اجمع علیه اهل الامامه، وتواتر الخبر به عن الصادقین من الائمه (ع)، وجاء عن امیر المومنین (ع) انه قال للحارث الهمدانی - رحمه الله»
یعنی مسئله رویت رسولخدا و حضرت علی (ع) در هنگام مرگ محتضرین ادعایی است که شیعه برآن اجماع داشته و روایات از امام صادق و امام باقر(ع) در این مورد تواتر دارد. همچنین در خبری از امام امیرالمومنین (ع) خطاب به حارث همدانی این نکته آمده است.
سپس شیخ مفید دو بیت اول شعر را ذکر می کند. و راجع به صحت یا عدم صحت صدور آن از حضرت حرفی نمی زند.[9] و علی الظاهر آن را پذیرفته شده تلقی می کند. و این دو بیت اول را از حضرت علی (ع) می داند:
یا حار همدان من یمت یرنی من مومن او منافق قبلا
یعرفنی طرفه و اعرفه بنعته و اسمه و ما فعلا
شیخ مفید بعد از ذکر این دوبیت، در مورد کیفیت «رویت محتضرین» یک تفسیر و تاویل خاص ارائه داده و می گوید که محتضر به هنگام مرگ، امام علی (ع) را با چشم سر نمی بیند همانطور که دیگر مبصرات را می بیند. بلکه منظور از رویت، همان «علم و شناخت» است. یعنی علم به ثمره ولایت امیرالمومنین پیدا می کند. به عبارت دیگر علم پیدا می کند به نتیجه دوستی و ولایت ایشان و نتیجه دشمنی و عداوت با ایشان. و این معنای حقیقی رویت محتضرین است.
دلیل شیخ مفید برای این تفسیرش، دو آیه سوره زلزال است که فرمود: «فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره» که در اینجا هم منظور از «رویت اعمال» رویت حسی و ادراک حسی نیست بلکه مراد از آن «علم و شناخت» به ثمره اعمال است.
شیخ الاسلام زنجانی درحواشی و تعلیقات خود بر این باور است که این تعبیر و اشعار از حضرت علی (ع) نیست. او ذیل این روایت اظهار می کند که علامه سید محسن امین عاملی معتقد است این اشعار از «سید حمیری» است بویژه آنکه یک بیت نخستین دارد که قبل از این بیت مشهور است که آمده:
قول علی لحارث عجب کم ثم اعجوبه له حملا
یعنی سخن و حرف علی علیه السلام برای حارث عجیب است. و اساسا در وجود علی علیه السلام مطالب عجیب فراوانی نهفته است.
همچنین در تایید نظر خودش، اضافه می کند که شیخ طوسی در کتاب «امالی» درمجلس 18 این ابیات را به «سید حمیری» نسبت می دهد[10]. و سپس به نظر «ابن ابی الحدید» در شرح نهج البلاغه اشاره می کند که او این ابیات را به حضرت علی (ع) نسبت داده و بیت اول آن را ذکر نکرده است.
شیخ ابراهیم انصاری زنجانی در تعلیقات خود بر «اوائل المقالات» ذیل این روایت، می گوید که این دو بیت شعر از نظر شیخ مفید از حضرت علی (ع) است. و بین اکثر علمای شیعه این نکته مشهور است. و بطور کلی شیعه پذیرفتند که این اشعار از علی (ع) است. اما علامه سید محسن امین ضمن جمع آوری ابیات حضرت، وقتی به این ابیات می رسد در نسبت دادن آنها به امیرالمومنین (ع) شک کرده و دلیلش آن است که یک بیت اول آنها وجود دارد که می گوید: «قول علی لحارث عجب کم ثم اعجوبه له حملا»
اما نظر نهایی ایشان این است که: «الظاهر انه من قبیل تضمین السید لشعره (ع)[11]» یعنی ظاهرا جناب «سید حمیری» شعر حضرت را تضمین نموده است. و این یک رسم شایع و متداولی میان شعراست.
همچنین ایشان نظر شیخ طوسی را چنین توجیه می کند که هرگاه شاعری شعر دیگری را تضمین نمود می توان کل آن را به آن شاعر نسبت داد. و شیخ طوسی مجموعه اشعار تضمین شده را به سید حمیری نسبت داده است.
لازم به ذکر است که «تضمین» یکی از آرایه های ادبی است و به معنی آوردن آیه، حدیث، یا سخن مشهور در بین سخن است. بنابراین اگر شاعر تمامی مصراع یا بیتی را از شاعری دیگر در سخن خود بیاورد، تضمین خوانده می شود.
تاثیر تعبیر«من یمت یرنی» در شعر فارسی:
بسیاری از شعرای فارسی زبان این تعبیر زیبا را به شعر در آوردند. مثلا حسین بن معین الدین میبدی متخلص به «منطقی» وملقب به کمال الدین (متوفی 911) کتابی در شرح دیوان منسوب به امیرالمومنین علی بن ابی طالب دارد که در توضیح این اشعار سروده است:
هرکس که به جان، محب حیدر باشد وز مهر علی (ع) دلش منور باشد
روزی که از این سرای ویران، به رود در باغ بهشت، اهل کوثر باشد
همچنین میرزا ابوالقاسم شیرازی، (متوفی ۱۲۹۳ق)که از عالمان و بزرگان مشایخ شیراز در قرن سیزدهم هجری است و به دلیل آن که همواره زبانش از گفتن خاموش بود به «خاموش شیرازی» و نیز به «سکوت شیرازی» مشهور شد. وی ذوق شعری داشته و در اشعار خویش با نام «سکوت» تخلص می کرده. او در توضیح و ترجمه همین تعبیر حضرت علی(ع) رباعی معروفی دارد که چنین سروده است:
ای که گفتی و من یمت یرنی جان من فدای جمال دلجویت
کاشکی من به هر دمی صد بار مردمی تا بدیدمی رویت[12]
البته این شعر در محاورات مردمی تغییراتی حاصل کرده و برخی چنین می گویند: «ای که گفتی، فمن یمت یرنی - جان فدای کلام دلجویت - کاش روزی هزار مرتبه، من - مردمی، تا بدیدمی رویت»
همچنین برخی از شعرای معاصر این تعبیر را در ترجیع بند خود و بصورت «بند ترجیع» بکار برده اند. در واقع ترجیع بند یا بند گردان از قالب های شعر فارسی است که از غزل های چند بیتی که هم وزن هستند تشکیل شده و برای اتصال این غزل ها به یکدیگر از یک بیت تکراری استفاده می نماید. بیت ترجیع با قافیه ای ویژه و لفظ و معنی یکتا تکرار می گردد. این بیت بند ترجیع یا بند گردان نامیده می شود.
مثلا سید هاشم وفایی ترجیع بندی دارد که بند ترجیعش چنین است: «چه بگویم به مدح تو سخنی - ای که گفتی فمن یمت یرنی» بند نخست به شرح زیر است:
ای که رویت بهشت رویائی است گلشن روی تو تماشائی است
به فروغ نگاه تو سوگند چشم تو آفتاب بینائی است
دلت ازنور حق بود روشن سینه تو کتاب دانائی است
نام تو درد را دوا بخشد نفس تو دم مسیحائی است
هرکجا نام تورسدبه میان صحبت ازعاشقی وشیدائی است
ای که شد کعبه از تو عطر آگین گل روی تو درشکوفائی است
من ندیدم اگر چه کوی ترا لیک دانم بهار زیبائی است
چه بگویم به مدح تو سخنی ای که گفتی فمن یمت یرنی
معرفی حارث همدانی:
حارث همدانی یکی از از قاریان مشهور صدر اسلام و از یاران خاص امیرالمومنین علیه السلام است. البته حارث برخلاف پندار برخی مردم، اهل همدان (به فتح هاء و میم یکی از شهرهای غرب ایران) نیست. بلکه از همدان (به سکون میم) است و آن نام قبیله ای است در یمن که بعدها مردمانش در کوفه ساکن شدند، و حارت همدانی منسوب به همان قبیله است. مردم قبیله ی همدان مورد عنایت حضرت علی علیه السلام بودند. شاید به همین دلیل برخی اصل او را از ایران می دانند. همچنین نسبت «خارفی» و در بعضی منابع شیعی «جالفی» به او داده اند.
وی به نقلی از یاران امام حسن مجتبی علیه السلام و از علما و تابعین بزرگ در شهر کوفه و فقیه و محدث بود. کنیه او «ابوزهیر» بود و چون یک چشم خود را از دست داده بود، به او «اعور» می گفتند.
می گویند او در صدر شیعیان علی علیه السلام است و از نخستین بیعت کنندگان با امام علی علیه السلام در مدینه بود، نامش در صدر شیعیان آن حضرت و از او به عنوان «پرچمدار و صاحب رایت علی علیه السلام» یاد شده است. گفته شده که آن حضرت، هنگام فراخوان لشگرش از او می خواست تا همگان را فراخواند. علاقه بسیار شدیدی به مولای خود داشت و این شیفتگی به حدی بود که دائما به محضر ایشان می رفت و در راه دوستی آن بزرگوار هر گونه اذیت و آزار و طعنه مخالفان را تحمل می کرد.[13]
و این حارث همان است که حضرت امیر علیه السلام را دید با حضرت خضر در نخیله که طبق رطبی از آسمان برایشان نازل شد و از آن خوردند اما خضر علیه السلام دانه او را دور افکند ولکن حضرت امیر علیه السلام در کف دست جمع کرد، حارث گفت: گفتم به آن حضرت که این دانه های خرما را به من ببخش، حضرت آن ها را به من بخشید. من نشاندم آن را بیرون آمد. خرمایشان پاکیزه که مثل آن ندیده بودم.[14]
و هم روایت است که وقتی به حضرت امیرالمومنین علیه السلام عرض کرد که دوست دارم که مرا گرامی داری به آن که به منزل من درآئی و از طعام من میل فرمائی حضرت فرمود: به شرط آن که تکلف نکنی برای من چیزی را پس داخل منزل او شد؛ حارث پاره نانی برای آن حضرت آورد حضرت شروع کرد به خوردن، حارث گفت: با من دراهمی می باشد و بیرون آورد و نشان داد و عرض کرد اگر اذن دهید برای شما چیزی بخرم، فرمود: این نیز از همان چیزی است که در خانه است یعنی عیبی ندارد و تکلف ندارد.[15]
نتیجه گیری:
1- نخستین بار تعبیر «من یمت یرنی» را علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خود ذیل آیه 30 سوره فصلت نقل کرده و در متون دیگر روایی به نقل از او آمده است.
2-روایات مختلفی در مورد رویت امیرالمومنین (ع) در مجموعه روایی ما وجود دارد که موید این تعبیر است. یعنی مفاد این تعبیر کاملا با روایات ما متناسب است.
3- دو نوع نگاه به این تعبیر وجود دارد. برخی عینا آن را از سروده های حضرت علی (ع) می دانند که بعدا توسط سید حمیری مورد تضمین قرار گرفته است. و برخی هم کل اشعار از جمله همین تعبیر مورد نظر را از سید حمیری می دانند. که دلایل نظر اول محکم تر و استوارتر است.
4- رویت و دیدن امیرالمومنین(سلام الله علیه) مختص مومنین نیست، بلکه منافقین و دشمنان آن حضرت هم طبق روایت آن حضرت را خواهند دید. ولی فقط مومنین هستند که از این دیدار خوشنود میشوند.
5- شیخ مفید در مورد کیفیت «رویت محتضرین» به هنگام مرگ، معتقد است این رویت با چشم سر نیست. بلکه منظور از رویت، همان «علم و شناخت» است. یعنی علم به نتیجه دوستی و ولایت ایشان و نتیجه دشمنی و عداوت با ایشان پیدا می کند. و این معنای حقیقی رویت محتضرین است.
----------------------------------------------
پی نوشت ها:
[1] القمی،علی بن ابراهیم، تفسیرالقمی، الناشر:دارالسرور، ج2، ص265.
[2] المجلسی، بحارالانوار، انتشارات موسسه الوفاء، 1403، ج66، ص 264.
[3] فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیرالصافی، ج4، ص 359.
[4] المجلسی، بحارالانوار، ج6، ص188.
[5] دیوان امیر المومنین علیه السلام ص٣٥٢.
[6] المجلسی، بحارالانوار، انتشارات موسسه الوفاء، 1403، ج6، ص 180. ونیز المحتضر، ج۱، ص ۶۴.
[7] الطوسی، ابی جعفر محمدبن الحسن، ، اختیار معرفه الرجال، المعروف برجال الکشی، دانشگاه مشهد، ج1، ص89.
[8] رجال کشی، ج1 ص 299. و نیز مجالس المومنین، ج1، 309.
[9] الشیخ المفید، اوائل المقالات، دار المفید، چاپ دوم، 1414، ص74.
[10] الشیخ المفید، اوائل المقالات، دار المفید، چاپ دوم، 1414، ص181.
[11] همان، ص319.
[12] میر، محمد تقی، بزرگان نامی پارس، مرکز نشر دانشگاه شیراز، ج۲، ص ۱۰۲۲، ۱۳۶۸.
[13] دایره المعارف طهور، حارث اعور همدانی، و نیز سایت دانشنامه اسلامی به نشانی: http://wiki.ahlolbait.com/
[14] «قصص الانبیاء»، راوندی، ص160، حدیث 172، چاپ الهادی.
[15] بحارالانوار»، 42/160.