روانشناسی و جرم شناسی از نگاهی دیگر در قتل های اخیر از جمله دانشجوی عزیزمان امیر محمد خالقی

29 بهمن 1403 - خواندن 7 دقیقه - 198 بازدید



امروز دو قانون مخالف با هم در نزاعند، یکی قانون خونریزی و مرگ است که پیوسته در تجسس وسائل نوینی برای تخریب و انهدام است و دیگری قانون صلح و کار و سلامتی که دائما در صدد کشف وسائل جدیدی برای نجات انسان از چنگ بلایا و خطراتی است که جهان را در بر گرفته است .

انگیزه زندگی کردن و دوست داشتن در مقابل غریزه خصومت ورزیدن یک منبع بزرگ نیرومندی و نیکبختی است .

هرگاه بتوانیم دوست داشته باشیم زندگی را در خوشی و سعادت به سر خواهیم برد.

این داروی محبت و دوستی که شفابخش همه ی رنجها ، غمها و نزاها است از قرنها پیش توسط کلیه پیامبران تجویز شده است . شاید جنبه ی عملی این نظریه را بتوان اینسان بیان کرد : چه منابعی در اختیار ما است که در پرتو آن بتوانیم غریزه آرامش در زندگی را تقویت کنیم و در مقابل غریزه مرگ مقاومت ورزیم ؟ چگونه می توانیم محبت و دوستی را تشویق کنیم و در عوض از میزان دشمنی و تنفر بکاهیم ؟ چگونه می توانیم آنها را به طور عاقلانه ای به هم بیامیزیم ؟ آیا نمی توان از غرائز دلاوری و تفوق دوستی و مودت به طور عاقلانه تر و مدبرانه تری استفاده کرد و از کار بردن آن در راه قتل و جنایت و نابودی و خشونت خودداری نمود ؟ آیا نمیتوان این نیروی اعجاز انگیز محبت را که موجب کشش مرد و زن ، پیر و جوان به سوی یکدیگر و دوستی و همرنگی ابناء بشر است بیش از پیش تقویت کرد ؟ آیا این داروی شفابخش را که موجب برطرف شدن علل پراکندگی و نفاق و چنددستگی است نمیتوان تعمیم داد ؟ علل و منطق ما را بر آن می دارد که با این پرسش ها پاسخ مثبت دهیم و تجربیات روانشناسان و جرمشناسان نیز موید این نظر منطقی است ، زیرا اعجاز محبت هرروز در عمل و در موارد مختلف در مقابل دیدگان محققان مکشوف می گردد .

جوانان که در بهترین ایام عمر قرار دارند و منازل ابتدایی زندگی اجتماعی را طی می کنند موظفند تمایل دگردوستی را در نهاد خود پرورش دهند و به این خوی شریف انسانی متخلق گردند، از تمام فرصت های مناسب برای مهرورزی و محبت به جامعه استفاده کنند و جوانمردانه در غم و شادی آنان شریک باشند تا در زندگی، پیروز و کامیاب گردند و دوران حیات خود را با آسایس و آرامش و با شادکامی و مسرت بگذرانند .

اگر افراد بر اثر تعالی نفس از لذت عفو و اغماض آگاه گردند و بفهمند که عفو و بخشش لذتی است که در انتقام و ستیزه جویی نیست با کمال میل و رغبت از این خوی انسانی استقبال می کنند و خویشتن را از صفت سبعانه انتقام برحذر می دارند، اگر به خوبی درک کنند که تسکین آلام دردمندان و شادکردن دلهای شکسته یتیمان بیش از جمع مال لذت دارد با گشاده رویی به این روش انسانی می گرایند و قسمتی از ثروت خود را در راه دگر دوستی و برای جلب لذت معنوی صرف می کنند. 

گرچه احیاء تمایلات معنوی و تخلق به مکارم اخلاق در تمام ادوار معیار کمال واقعی و مایه بهزیستی و سعادت بشر بوده و هست ولی در دنیای امروز با پیشرفت سریع صنعت و تکنولوژی ازدیاد ساعات فراغت و بیکاری و بسط انواع لذائذ و شهوات توجه به جنبه های ایمان و اخلاق ضرورت بیشتری پیدا کرده است و بدون آن زندگی اجتماعی آمیخته با انواع مصائب و ناملایمات و احیانا توام با شرائط طاقت فرسا و غیر قابل تحمل خواهد بود ، زیرا در دنیای کنونی که جنبه های حیوانی مورد حمایت و پرورش قرار گرفته و وسائل ارضای غرائز و شهوات از هر جهت فراهم آمده است اگر امور معنوی و اخلاقی به صورت جدی مورد توجه واقع نشود و بین جنبه مادی و معنوی انسان موازنه برقرار نگردد طبع متجاوز و سرکش آدمی راه طغیان و عصیان را پیش می گیرد و برای ارضای تمنیات خود به انواع جرائم و جنایات دست میزند و سرانجام آسایش و ایمنی را از جامعه سلب میکند و سعادت و خوشبختی را تباه می سازد. کسانی که بر اثر خودخواهی و افراط در حب ذات ، بدخواه دیگرانند و در دل بغض و کینه ی مردم میپرورند و همیشه در جنگ و ستیز میگذرد پیوسته ناراحت و بیقراری و زندگی را با تلخی می گذرانند. اینان اگر آرزوی خوشبختی و سعادت دارند باید در قدم اول خود را اصلاح کنند و طرز تفکر خویش را دگرگون سازند باید تمایل حب ذات را تعدیل نمایند و دگر دوستی را در دل پرورش دهند تا اوضاع زندگی شان تغییر کند و مهر و محبت جایگزین اعمال ضد اجتماعی مثل قتل و جنایت و ستیز گردد .

محبت ، محبت می آفریند. ارزش محبت موجب افزایش میزان و توسعه حوزه آن می گردد . محبت کلید پیروزی است . با محبت می توان بر دلها راه یافت و در آن برای همیشه مستقر گردید . راز پیروزی معلمان و مربیان و سیاستمداران و فرماندهان در محبت نهفته است . محبت لازمه مدیریت است . محبت درهای بسته اسرار را می گشاید . فروغ محبت وجود انسان را گرم و شاداب و پرتحرک میسازد . محبت آدمی را به زندگی امیدوار می سازد و به او درس فداکاری می آموزد و محبت منشاء احترام است . محبت در همه جا از ارزشهای مطلوب اجتماعی است. محبت منبع الهام شاعران و آهنگسازان و مجسمه سازان و نویسندگان و دیگر هنرمندان است ، بهترین آثار بدیع ادبی و هنری از محبت بی شائبه مایه گرفته است. محبت راز بقای فرد و جامعه است . نبود محبت در جامعه یکی از عوامل بروز بزهکاری است .

از طرفی دیگر میدانیم ضرورت اجتماع و بقاء تمدن ایجاب می کند که اعضاء جامعه غرائز خود را تعدیل کنند ، تمایلات ناروای خود را واپس زنند ، از خودسری و رفتار ضد اجتماعی بپرهیزند ، حدود و حقوق دگران را محترم شمرند ، و آزادی خود را با رعایت آزادی دگران اعمال نمایند و این کار بدون قدرت اجرایی جامعه تحقق نمی پوشد .