فاش ساختن عیب دیگران در جامعه؟

24 بهمن 1403 - خواندن 7 دقیقه - 288 بازدید


فاش ساختن عیب دیگران در جامعه

در این باره باید گفت که ابراز عیب دیگران، باعث سلب کرامت و شرف انسانی آنان می گردد .؟ هر موقعی که گناه و لغزش یک انسان، بدون دلیل مجوز افشاء می گردد، در حقیقت حیات با کرامت و شرف و آبرومندانه او با خطر سقوط مواجه می شود. در این خصوص لازم است که همه ی انسانها، آن قسمت از مردمانی را که به لغزش افتاده و مرتکب خطا می گردند، مورد ترحم قرار بدهند ، و از اینکه عضوی و یا اعضایی از پیکر جامعه مجموعه ی واحدی را تشکیل می دهند که در همدیگر تاثیر و از یکدیگر متاثر می گردند. 

به آنجهت که غیر از معصومین علیهم السلام (انبیا و ائمه) هیچ کس فوق خطا و لغزش نیست ، لذا آدمی با توجه به نواقص و عیوب خود ، اگر خردمند و هوشیار باشد ، هرگز خطا و لغزش دیگران را به هیچ وجه ابراز و مورد سخریه و شماتت قرار نمی دهد . در این قضیه که هر کسی ، انسانی را برای لغزش و خطا و نقصی که دارد ، مورد استهزا ء و شماتت قرار بدهد ، بلاخره خود روزی گرفتار همان لغزش خواهد بود، قاعده ای است کلی که با تجاربی فراوان اثبات شده است . ( انسان خردمند و با ایمان با مشاهده لغزش و نقص دیگران ،به جای عیب جویی و عیب گوئی که خود موجب عمیق تر بودن جراحت میگردد ، سپاسگزار عنایات خداوندی باشد که او را از سقوط در معصیت و خطا جلوگیری نموده است .) آدمی به شکرانه عنایت خداوندی که عیوب او را اگر چه بسا بزرگتر از لغزش دیگران است می پوشاند، عیب دیگران را مخفی بدارد . در یک مثال ساده چنین آمده است که: بعضی از مردم تیر چوبی بزرگ را در چشمان خود نمی بینند ولی کاه را در چشم دیگران می بینند .!! باید اینگونه مردم غافل از عیوب و نقائص خویشتن، به جای کشف عیوب دیگران و افشای آنها ، بر اصلاح خویشتن بپردازند . مطلب دیگر در این خصوص این است که جرئت به کشف و لغزشها و خطاهای انسانها خود گناهی است بزرگتر ، دلیل این مطلب روشن است ، زیرا گناهی را که یک شخص مرتکب شده است، ظلم بر خویشتن نموده و با توبه و انابه قابل جبران است ، در صورتی که کشف و افشای لغزشها و خطاهای مردم ، ظلم بر دیگران است( ناشی از پایمال ساختن حق انسانها است ) و منبع اسلامی و حقوقی بالصراحه حکم می کنند که این ظلم بخشودنی نیست، به اضافه ظلم بر انسانها، معصیت خداوندی نیز در این صورت وجود دارد ، ،زیرا غیر از اینکه ظلم به یک انسان، گناهی است ناشی از پایمال کردن حق یا حقوق او ، همچنین گناهی است که ناشی از رفتار بر خلاف مشیت الهی در باره ی لزوم مراعات حقوق انسانها می شود. 

ذکر و افشای عیوب مردم نه تنها در غیر از موارد استثنایی موجب منتفی شدن آن عیوب نمی گردد، بلکه ممکن است باعث لجاجت شخص دارای عیب و لغزش هم بوده و به انجام دادن خطا اصرار بیشتر بورزد، یکی از نویسندگان بسیار معروف در کشور مان نوشته است:روزی از یک روستا عبور میکردم ، روستایی را دیدم که چند راس الاغ را می برد و آن جانداران را زیاد میزد ! رفتم نزد او و گفتم : این حیوان ها که می روند چرا اینها را میزنی ؟ می گوید: وقتی من این اعتراض را کردم نویسنده نمی دانسته است که می بایست آن عیب را با زبان قابل فهم برای روستایی تذکر بدهد ، چند چوب دیگر حتی به آن الاغی که بهتر از همه آن الاغ ها راه می رفت، زد ، و من از پیشنهاد و یا به اصطلاح عیب جویی خود پشیمان شدم . ( در شرح و تفسیر خطبه صد و چهلم نهج البلاغه حضرت علی علیه السلام می فرماید ای بنده ی خدا در اظهار عیب هیچکس در باره ی گناهی که مرتکب شده است شتاب مکن ، زیرا شاید که برای او بخشیده شده باشد . و برای خود در باره ی معصیت کوچک احساس امان مکن ، شاید که برای همان معصیت معذب خواهی گشت . پس هر کسی از شما که به عیب دیگری اطلاعی پیدا کرد ، به جهت آگاهی از عیب خود دارد ، از ابراز آن خودداری نماید و سپاس گزاری برای محفوظ ماندن از خطا ، او را از توجه به آنچه که دیگری به او مبتلا شده است ، منصرف بسازد .) احتمال توبه و بازگشت به سوی خدا ، مانع از عیب جویی و عیب گوئی است . 

تو از کجا می دانی آن شخص خطا کار در آن لغزشی که افتاده است، اختیار داشته و کمترین اضطرار و اکراه و اجباری او را به وقوع در آن لغزش وادار نکرده است ؟

تو از کجا می دانی درون آن خطا کار پس از ارتکاب معصیت در آتش ندامت و پشیمانی شعله ور نگشته است ؟ 

تو از کجا می دانی آن خطاکار پس از ندامت و چشیدن طعم کیفر وجدانی به سوی خدا بازگشت ننموده است . بنابراین ، برو ، به کار خود مشغول باش ، در صدد تطهیر خویشتن برآی و آنگاه با کمال دقت و برسی های لازم و کافی و با داشتن شرائط ارشاد و تعلیم و تربیت ، به پاک کردن انسانها از نقائص و عیوب بپرداز .

ناگفته نماند که اگر خطا و گناهی که از یک یا چند نفر صادر می شود و آن خطا و گناه به ضرر جامعه تمام خواهد گشت، بدون تردید مشمول عفو و اغماض نمی گردد ، زیرا هر عاملی که جامعه را تهدید کند ، بلکه به ضرر یک انسان بی گناه تمام شود ، آن عامل به هر شکلی هم که باشد باید توسط مراجع قانونی و تربیتی ریشه کن شود . همچنین اگر کسی مظلوم واقع شود می تواند ظلم وارد بر خود را افشاء نموده و ظالم را توسط دستگاه های مربوطه به کیفر خود برساند. همچنان که اگر یک خطاکار در باره شئون زندگی مادی یا معنوی مورد مشورت قرار بگیرد ، و کشف حال آن خطاکار ضروری باشد ، تردید نیست که برای منتفی ساختن ضرر، باید وضع او افشا شود . اگر از خطاکاری یک تبهکار و مجرم جلوگیری نشود ، بر تبهکاری خود می افزاید و هم باعث سقوط خویشتن و هم باعث ورود ضرر به دیگران می باشد .


شرح و تفسیر نهج البلاغه خطبه ۱۳۸ جلد ۲۴ علامه محمد تقی جعفری.