سعید کیوان پور:شیرانی بیدآبادی
361386 : Researcher ID نویسنده و پژوهشگر مبانی جرم شناسی و روانشناسی اجتماعی Author and resear
193 یادداشت منتشر شدهفاش ساختن عیب دیگران در جامعه؟

فاش ساختن عیب دیگران در جامعه
در این باره باید گفت که ابراز عیب دیگران، باعث سلب کرامت و شرف انسانی آنان می گردد .؟ هر موقعی که گناه و لغزش یک انسان، بدون دلیل مجوز افشاء می گردد، در حقیقت حیات با کرامت و شرف و آبرومندانه او با خطر سقوط مواجه می شود. در این خصوص لازم است که همه ی انسانها، آن قسمت از مردمانی را که به لغزش افتاده و مرتکب خطا می گردند، مورد ترحم قرار بدهند ، و از اینکه عضوی و یا اعضایی از پیکر جامعه مجموعه ی واحدی را تشکیل می دهند که در همدیگر تاثیر و از یکدیگر متاثر می گردند.
به آنجهت که غیر از معصومین علیهم السلام (انبیا و ائمه) هیچ کس فوق خطا و لغزش نیست ، لذا آدمی با توجه به نواقص و عیوب خود ، اگر خردمند و هوشیار باشد ، هرگز خطا و لغزش دیگران را به هیچ وجه ابراز و مورد سخریه و شماتت قرار نمی دهد . در این قضیه که هر کسی ، انسانی را برای لغزش و خطا و نقصی که دارد ، مورد استهزا ء و شماتت قرار بدهد ، بلاخره خود روزی گرفتار همان لغزش خواهد بود، قاعده ای است کلی که با تجاربی فراوان اثبات شده است . ( انسان خردمند و با ایمان با مشاهده لغزش و نقص دیگران ،به جای عیب جویی و عیب گوئی که خود موجب عمیق تر بودن جراحت میگردد ، سپاسگزار عنایات خداوندی باشد که او را از سقوط در معصیت و خطا جلوگیری نموده است .) آدمی به شکرانه عنایت خداوندی که عیوب او را اگر چه بسا بزرگتر از لغزش دیگران است می پوشاند، عیب دیگران را مخفی بدارد . در یک مثال ساده چنین آمده است که: بعضی از مردم تیر چوبی بزرگ را در چشمان خود نمی بینند ولی کاه را در چشم دیگران می بینند .!! باید اینگونه مردم غافل از عیوب و نقائص خویشتن، به جای کشف عیوب دیگران و افشای آنها ، بر اصلاح خویشتن بپردازند . مطلب دیگر در این خصوص این است که جرئت به کشف و لغزشها و خطاهای انسانها خود گناهی است بزرگتر ، دلیل این مطلب روشن است ، زیرا گناهی را که یک شخص مرتکب شده است، ظلم بر خویشتن نموده و با توبه و انابه قابل جبران است ، در صورتی که کشف و افشای لغزشها و خطاهای مردم ، ظلم بر دیگران است( ناشی از پایمال ساختن حق انسانها است ) و منبع اسلامی و حقوقی بالصراحه حکم می کنند که این ظلم بخشودنی نیست، به اضافه ظلم بر انسانها، معصیت خداوندی نیز در این صورت وجود دارد ، ،زیرا غیر از اینکه ظلم به یک انسان، گناهی است ناشی از پایمال کردن حق یا حقوق او ، همچنین گناهی است که ناشی از رفتار بر خلاف مشیت الهی در باره ی لزوم مراعات حقوق انسانها می شود.
ذکر و افشای عیوب مردم نه تنها در غیر از موارد استثنایی موجب منتفی شدن آن عیوب نمی گردد، بلکه ممکن است باعث لجاجت شخص دارای عیب و لغزش هم بوده و به انجام دادن خطا اصرار بیشتر بورزد، یکی از نویسندگان بسیار معروف در کشور مان نوشته است:روزی از یک روستا عبور میکردم ، روستایی را دیدم که چند راس الاغ را می برد و آن جانداران را زیاد میزد ! رفتم نزد او و گفتم : این حیوان ها که می روند چرا اینها را میزنی ؟ می گوید: وقتی من این اعتراض را کردم نویسنده نمی دانسته است که می بایست آن عیب را با زبان قابل فهم برای روستایی تذکر بدهد ، چند چوب دیگر حتی به آن الاغی که بهتر از همه آن الاغ ها راه می رفت، زد ، و من از پیشنهاد و یا به اصطلاح عیب جویی خود پشیمان شدم . ( در شرح و تفسیر خطبه صد و چهلم نهج البلاغه حضرت علی علیه السلام می فرماید ای بنده ی خدا در اظهار عیب هیچکس در باره ی گناهی که مرتکب شده است شتاب مکن ، زیرا شاید که برای او بخشیده شده باشد . و برای خود در باره ی معصیت کوچک احساس امان مکن ، شاید که برای همان معصیت معذب خواهی گشت . پس هر کسی از شما که به عیب دیگری اطلاعی پیدا کرد ، به جهت آگاهی از عیب خود دارد ، از ابراز آن خودداری نماید و سپاس گزاری برای محفوظ ماندن از خطا ، او را از توجه به آنچه که دیگری به او مبتلا شده است ، منصرف بسازد .) احتمال توبه و بازگشت به سوی خدا ، مانع از عیب جویی و عیب گوئی است .
تو از کجا می دانی آن شخص خطا کار در آن لغزشی که افتاده است، اختیار داشته و کمترین اضطرار و اکراه و اجباری او را به وقوع در آن لغزش وادار نکرده است ؟
تو از کجا می دانی درون آن خطا کار پس از ارتکاب معصیت در آتش ندامت و پشیمانی شعله ور نگشته است ؟
تو از کجا می دانی آن خطاکار پس از ندامت و چشیدن طعم کیفر وجدانی به سوی خدا بازگشت ننموده است . بنابراین ، برو ، به کار خود مشغول باش ، در صدد تطهیر خویشتن برآی و آنگاه با کمال دقت و برسی های لازم و کافی و با داشتن شرائط ارشاد و تعلیم و تربیت ، به پاک کردن انسانها از نقائص و عیوب بپرداز .
ناگفته نماند که اگر خطا و گناهی که از یک یا چند نفر صادر می شود و آن خطا و گناه به ضرر جامعه تمام خواهد گشت، بدون تردید مشمول عفو و اغماض نمی گردد ، زیرا هر عاملی که جامعه را تهدید کند ، بلکه به ضرر یک انسان بی گناه تمام شود ، آن عامل به هر شکلی هم که باشد باید توسط مراجع قانونی و تربیتی ریشه کن شود . همچنین اگر کسی مظلوم واقع شود می تواند ظلم وارد بر خود را افشاء نموده و ظالم را توسط دستگاه های مربوطه به کیفر خود برساند. همچنان که اگر یک خطاکار در باره شئون زندگی مادی یا معنوی مورد مشورت قرار بگیرد ، و کشف حال آن خطاکار ضروری باشد ، تردید نیست که برای منتفی ساختن ضرر، باید وضع او افشا شود . اگر از خطاکاری یک تبهکار و مجرم جلوگیری نشود ، بر تبهکاری خود می افزاید و هم باعث سقوط خویشتن و هم باعث ورود ضرر به دیگران می باشد .

شرح و تفسیر نهج البلاغه خطبه ۱۳۸ جلد ۲۴ علامه محمد تقی جعفری.