استارت آپ چیست؟

1- یک استارتاپ چیست و چه چیزی در راه اندازی یک استارتاپ نقش دارد[1]
اصطلاح استارتاپ به شرکتی اطلاق می شود که در مراحل اولیه فعالیت خود قرار دارد. استارت آپ ها توسط یک یا چند کارآفرین تاسیس می شوند که می خواهند محصول یا خدماتی را توسعه دهند که معتقدند تقاضا برای آن وجود دارد. این شرکت ها عموما با هزینه های بالا و درآمد محدود شروع به کار می کنند، به همین دلیل است که به دنبال سرمایه از منابع مختلفی مانند سرمایه گذاران خطرپذیر هستند. استارت آپ ها همچنین باید محل کسب و کار و ساختار قانونی خود را در نظر بگیرند.استارت آپ ها با ریسک بالایی همراه هستند، زیرا احتمال شکست بسیار است، اما می توانند فرصت بسیار منحصربه فردی برای کار با مزایای عالی، تمرکز بر نوآوری و فرصت های عالی برای یادگیری باشند.
واژگان کلیدی:
استارت آپ: شرکتی است که در مراحل اولیه کسب و کار است.
بنیان گذاران : معمولا استارت آپ های خود را تامین مالی می کنند و ممکن است قبل از شروع به کار برای جذب سرمایه گذاری خارجی تلاش کنند.
منابع مالی: شامل خانواده و دوستان، سرمایه گذاران خطرپذیر، تامین مالی جمعی و وام است.
- تعریف راه اندازی[2]
استارت آپ ها شرکت ها یا سرمایه گذاری هایی هستند که بر روی یک محصول یا خدمات واحد متمرکز شده اند ،
که بنیانگذاران می خواهند آن را به بازار عرضه کنند. این شرکت ها معمولا یک مدل تجاری کاملا توسعه یافته ندارند و مهم تر از آن، فاقد سرمایه کافی برای حرکت به مرحله بعدی کسب وکار هستند. بیشتر این شرکت ها در ابتدا توسط بنیانگذارانشان تامین مالی می شوند.بسیاری از استارت آپ ها برای دریافت بودجه بیشتر به دیگران از جمله خانواده، دوستان و سرمایه گذاران خطرپذیر مراجعه می کنند. سیلیکون ولی به خاطر جامعه سرمایه گذاری ریسک پذیر شناخته می شود و مقصدی محبوب برای استارت آپ های حوزه آی تی و فن آوری است و به طور گسترده ای به عنوان پذیراترین مرکز ایده ها در نظر گرفته می شود.
استارت آپ ها می توانند از سرمایه اولیه برای سرمایه گذاری در تحقیقات و توسعه طرح های تجاری خود استفاده کنند. تحقیقات بازار به تعیین تقاضا برای یک محصول یا خدمات کمک می کند، در حالی که یک طرح تجاری جامع ،بیانیه ماموریت، چشم انداز و اهداف شرکت ، استراتژی های مدیریت و بازاریابی را مشخص می کند. چند سال اول برای استارتاپ ها بسیار مهم است این زمانی است که کارآفرینان باید از آن برای تمرکز بر افزایش سرمایه و توسعه یک مدل کسب و کار استفاده کنند.
- محل
موقعیت مکانی می تواند هر کسب و کاری را ایجاد یا شکست دهد. و این اغلب یکی از مهم ترین ملاحظات برای هر کسی است که در دنیای تجارت کسب و کاری را راه اندازی می کند. استارت آپ ها باید تصمیم بگیرند که آیا کسب وکارشان به صورت آنلاین، در دفتر یا دفتر خانگی یا در یک فروشگاه انجام می شود. مکان بستگی به محصول یا خدمات ارائه شده دارد.
برای مثال، یک استارت آپ فناوری که سخت افزار واقعیت مجازی را می فروشد، ممکن است به یک ویترین فیزیکی نیاز داشته باشد تا به مشتریان امکان نمایش چهره به چهره ویژگی های پیچیده محصول را بدهد.
- ساختار حقوقی
استارت آپ ها باید در نظر داشته باشند که کدام ساختار قانونی به بهترین وجه با نهاد آنها سازگار است. مالکیت انحصاری برای موسسی که کارمند اصلی یک کسب و کار نیز هست مناسب است. شراکت ها یک ساختار قانونی قابل دوام برای مشاغلی هستند که متشکل از چندین نفر هستند که مالکیت مشترک دارند و همچنین ایجاد آنها نسبتا ساده است. مسئولیت شخصی را می توان با ثبت استارتاپ به عنوان یک شرکت با مسئولیت محدود (LLC) کاهش داد.
- منابع مالی
استارت آپ ها اغلب با مراجعه به خانواده و دوستان یا با استفاده از سرمایه گذاران خطرپذیر، سرمایه جمع آوری می کنند. گروهی از سرمایه گذاران حرفه ای هستند که در تامین مالی استارت آپ ها تخصص دارند. تامین مالی جمعی برای بسیاری از افراد به روشی مناسب برای دستیابی به پول نقدی که برای حرکت رو به جلو در فرآیند کسب و کار نیاز دارند بسیار حایز اهمیت است.
استارت آپ ها ممکن است از اعتبار برای شروع فعالیت خود استفاده کنند. یک سابقه اعتباری عالی ممکن است به استارتاپ اجازه دهد تا از یک خط اعتباری به عنوان تامین مالی استفاده کند. این گزینه بیشترین خطر را دارد، به خصوص اگر راه اندازی ناموفق باشد. سایر شرکت ها وام های کسب و کار کوچک را برای کمک به رشد انتخاب می کنند. بانک ها معمولا چندین گزینه تخصصی برای کسب و کارهای کوچک در دسترس دارند وام خرد محصولی کوتاه مدت و کم بهره است که برای استارت آپ ها طراحی شده است. برای واجد شرایط بودن اغلب به یک طرح تجاری دقیق نیاز است.
- مزایا و معایب استارت آپ ها
کار کردن در استارتاپ مزایای مختلفی دارد. مسئولیت بیشتر و فرصت های یادگیری دو مورد از مزایای آن است. از آنجایی که استارت آپ ها نسبت به شرکت های بزرگ و تاسیس کارمندان کمتری دارند، کارمندان تمایل دارند در نقش های مختلف کار کنند، که منجر به مسئولیت پذیری بیشتر و همچنین فرصت هایی برای یادگیری می شود.استارت آپ ها طبیعت آرام تری دارند، و محیط کار را بیشتر به یک تجربه عمومی تبدیل می کنند، با ساعات کاری انعطاف پذیر، افزایش تعامل کارکنان و انعطاف پذیری بیشتر. استارت آپ ها مزایای بهتری در محل کار، مانند مهد کودک برای کودکان، غذای رایگان و هفته های کاری کوتاه تر دارند.کار در استارت آپ ها نیز می تواند مفیدتر باشد، زیرا از نوآوری استقبال می شود و مدیران به کارمندان با استعداد اجازه می دهند تا با ایده ها و با نظارت کمی کار کنند.یکی از معایب اولیه استارتاپ افزایش ریسک است. این در درجه اول در مورد موفقیت و طول عمر یک استارتاپ صدق می کند. کسب وکارهای جدید باید قبل از شروع سودآوری، خود را ثابت کرده و سرمایه خود را افزایش دهند. راضی نگه داشتن سرمایه گذاران از پیشرفت استارت آپ بسیار مهم است. خطر تعطیلی یا نداشتن سرمایه کافی برای ادامه عملیات قبل از کسب سود همیشه وجود دارد.ساعات طولانی مشخصه استارت آپ ها است، زیرا همه برای رسیدن به یک هدف کار می کنند. این می تواند منجر به لحظات پر استرس و گاهی اوقات جبرانی شود که متناسب با ساعات کار نیست. رقابت نیز همیشه بالا است زیرا تعداد انگشت شماری از استارتاپ ها روی یک ایده کار می کنند.
- نمونه هایی از استارت آپ ها
Dotcoms یک استارتاپ رایج در دهه 1990 بود. در این مدت به دلیل جنون سرمایه گذاران برای حدس و گمان در مورد ظهور این مشاغل جدید، سرمایه گذاری خطرپذیر بسیار آسان بود. متاسفانه، بیشتر این استارت آپ های اینترنتی در نهایت به دلیل نقص های عمده در طرح های تجاری شان، مانند نداشتن مسیری برای کسب درآمد پایدار، شکست خوردند. با این حال، تعداد انگشت شماری از شرکت جان سالم به در بردند. (AMAZONو EBAY) تنها دو نمونه هستند.
بسیاری از استارت آپ ها در چند سال اول شکست می خورند. به همین دلیل این دوره اولیه مهم است. کارآفرینان باید پول بیابند، مدل کسب و کار و طرح کسب و کار ایجاد کنند، پرسنل کلیدی را استخدام کنند، جزئیات پیچیده ای مانند سهام برای شرکا و سرمایه گذاران را بررسی کنند و برای بلندمدت برنامه ریزی کنند. بسیاری از موفق ترین شرکت های امروزی - مایکروسافت (MSFT)، اپل (AAPL) و متا (META) ، به عنوان یک استارت آپ شروع به کار کردند و در نهایت به شرکت های سهامی عام تبدیل شدند.
2-چگونه یک شرکت استارت آپی راه اندازی می کنید؟
اولین قدم برای راه اندازی یک استارتاپ داشتن یک ایده عالی است. از آنجا، تحقیقات بازار گام بعدی برای تعیین اینکه این ایده چقدر امکان پذیر است و بازار فعلی برای ایده شما چگونه به نظر می رسد است. پس از تحقیقات بازار، ایجاد یک طرح تجاری که ساختار، اهداف، ماموریت، ارزش ها و اهداف شرکت شما را مشخص می کند، قدم بعدی است.
یکی از مهم ترین گام ها تامین بودجه است. این می تواند از پس انداز، دوستان، خانواده، سرمایه گذاران یا وام ناشی شود. پس از جمع آوری بودجه، مطمئن شوید که تمام کارهای قانونی و اداری را به درستی انجام داده اید. این به معنای ثبت کسب و کار شما و دریافت هر گونه مجوز یا مجوز مورد نیاز است. پس از این، یک مکان تجاری ایجاد کنید. از آنجا، یک برنامه تبلیغاتی برای جذب مشتری، ایجاد پایگاه مشتری و تطبیق با رشد کسب و کار خود ایجاد کنید.
3- چگونه وام کسب و کار نوپا دریافت می کنید؟
یک استارت آپ می تواند از بانک، سازمان های خاص یا دوستان و خانواده وام دریافت کند. یکی از بهترین و اولین گزینه ها باید همکاری با اداره تجارت کوچک ایالات متحده باشد که وام های خرد را به مشاغل کوچک ارائه می دهد. متوسط وام [3]SBA 13000 دلار و حداکثر مبلغ وام 50000 دلار است. این وام ها معمولا از وام دهندگان غیرانتفاعی جامعه هستند و می توانند راحت تر از وام های سنتی از بانک ها دریافت شوند.[4]
4- مزایای کار برای استارتاپ چیست؟
مزایای کار در استارتاپ شامل فرصت های بیشتر برای یادگیری، افزایش مسئولیت، ساعات کاری انعطاف پذیر، محیط کاری آرام، افزایش تعامل کارکنان، مزایای خوب در محل کار و نوآوری است.
5- چگونه برای یک شرکت استارت آپ ارزش قائل می شوید؟
ارزش گذاری یک استارتاپ می تواند دشوار باشد زیرا استارتاپ ها معمولا طول عمری ندارند که در آن موفقیت خود را تعیین کنند. استارت آپ ها نیز تا چند سال پس از راه اندازی، سود یا حتی درآمدزایی ندارند. به این ترتیب، استفاده از معیارهای سنتی صورت های مالی برای ارزیابی ها کاربرد ندارد. برخی از بهترین راه ها برای ارزش گذاری یک استارت آپ شامل هزینه های تکراری، چند برابری بازار، جریان نقدی تخفیف یافته و ارزیابی مرحله ای است.
6- ملاحضات استارت آپها[5]
1- دنبال کردن روندها می تواند مفید باشد، اما می تواند بسیار خطرناک نیز باشد.
برای مثال، رشد مبتنی بر داده ها به یک روند تبدیل می شود، همیشه توسط "رهبران فکری" فرصت طلب و شرکت هایی که به دنبال این هستند که این روند را برای منافع خود دنبال کنند، اما انجام یک نسخه ابلهانه از هر تعقیب جدی تقریبا همیشه منجر به شکست می شود. در یک مصاحبه عالی، آماندا ریچاردسون، مدیر ارشد داده و استراتژی هتل تونایت، این پدیده را مورد بررسی قرار می دهد و بینش ارزشمندی را در مورد اینکه چگونه شرکت ها می توانند در مورد داده ها هوشمندانه عمل کنند، به اشتراک می گذارد، نه اینکه صرفا داشبورد متریک را برای علامت زدن یک جعبه وصل کنند.
من در استارت آپ های پیش از راه اندازی با کمتر از 100 کاربر و با افرادی صحبت کرده ام که می گویند، «ما شخصی سازی را شروع می کنیم، و من فکر می کنم، «چه چیزی را می خواهی شخصی سازی کنی؟ و از همه مهمتر، چرا؟ مشکلی که دارید حل می کنید چیست؟» اغلب انگیزه این است که در یک تیتر است یا یکی از اعضای هیئت مدیره فکر می کند راز موفقیت است.
2- چگونه برای هر مرحله از سفر مشتری محتوا تولید کنیم[6]
همه می خواهند در بازاریابی محتوا موفق شوند، اما از کجا شروع کنید؟ جان جانچ به این سوال کاملا پاسخ می دهد: با درک سفر مشتری خود و ترسیم برنامه محتوای خود به آن. اگر به چگونگی رویکرد توسعه محتوا فکر می کنید، یا حتی اگر می خواهید محتوای قدیمی را با ارائه موثرتر تغییر دهید، بسیار کاربردی است.اگر به حدی اعتماد ایجاد کرده اید که مردم شروع به تعجب می کنند که چگونه راه حل شما ممکن است برای آنها کار کند، وقت آن است که وارد مرحله بعدی شوید .سعی کنید ساعت شنی شوید. سعی کنید مرحله ای است که بسیاری از مردم به دلیل تمایل به جهش به جای رهبری از آن می گذرند، با این حال، من فکر می کنم این ساده ترین مرحله برای سوق دادن افراد به خرید است. در اینجا، محتوا باید نمونه ای از نتیجه نهایی را نشان دهد. با ایجاد محتوایی در این مرحله که نشان می دهد محصول یا خدمات شما چقدر بهتر از رقبا است، می توانید کسب و کار خود را متمایز کنید.
مترجم
دکتر رضا شمس (استاد دانشگاه آزاد اسلامی)
[1] MITCHELL GRANT به روز شده در 18 ژوئن 2022 www.investopedia.com
[2] Investopedia / لورا پورتر
[3] Small business adminstration
[4] Nerdwallet. "6 گزینه وام