حسین (ع)، ساحت سوم در قیامت

3 بهمن 1403 - خواندن 8 دقیقه - 87 بازدید

ساحت سوم در قیامت
نوشتاری از حجت الاسلام والمسلمین حسین عشاقی عضو هیات علمی گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

از آیات و روایات فراوانی، این گونه استنباط می شود که در قیامت، غیر از ساحت جهنم و بهشت معروف، ساحت سومی نیز در کار است که حتی ساکنان بهشت معروف را به آن راهی نیست؛ در مورد این سه ساحت، روشن است جهنم محل کیفر کفار و منافقان است؛ و بهشت برای لذت و شادی مومنان، آماده گشته است؛ اما ساحت سوم باید روشن شود که چگونه است و مربوط به چه کسانی است؟
از جمله آیاتی که به وجود ساحت سوم و منتسبان به آن اشاره می کند آیات سوره واقعه است درین سوره بعد از این که به اصل وقوع قیامت اشاره شده است «اذا وقعت الواقعه لیس لوقعتها کاذبه…»؛ خداوند مردم را به سه دسته تقسیم کرده است «و کنتم ازواجا ثلاثه» این سه دسته عبارتند از «اصحب المشئمه»، «اصحاب المیمنه» و «مقربان»؛ در مورد جایگاه دسته اول می گوید: «فی سموم و حمیم؛ و ظل من یحموم؛ لا بارد و لا کریم» آنان در باد و آبی سوزان، و در سایه ای از دود گرم و سیاه اند، که نه خنک است و نه ارجمند؛ در مورد جایگاه دسته دوم می گوید: «فی سدر مخضود؛ و طلح منضود؛ و ظل ممدود؛ و ماء مسکوب؛ و فاکهه کثیره» آنان در فضای درخت سدر بی خار، و موز لایه لایه، و سایه گسترده، و آبشار، و میوه فراوان بسر می برند؛ اما در مورد جایگاه دسته سوم می گوید: «فاما ان کان من المقربین، فروح و ریحان و جنه نعیم» اگر کسی از مقربان باشد خود لذت و خوشبویی و بهشت نعیم است؛ نه این که ساکن ساحت بهشت باشد؛ و چقدر فرق است بین این که ساکن بهشت باشی یا خود، عین جنت نعیم باشی!؟.
و از جمله روایاتی که به وجود ساحت سوم و منتسبان به آن اشاره می کند روایت معروف «یا علی انت قسیم الجنه و النار» است؛ کلمه «قسیم» دو معنی متفاوت دارد، قسیم اسم فاعلی و قسیم اسم مفعولی؛ «قسیم» اسم فاعلی یعنی قسمت کننده یک شیء، به اجزائی؛ مثلا «طلوع فجر» از یک نظر، قسیم فاعلی است؛ یعنی ۲۴ساعت شبانه روز را به دو بخش، یکی بخش شبانه و یکی بخش روزانه تقسیم می کند؛ اما «قسیم» مفعولی هر یک از بخشهای شیء تقسیم شده در مقایسه با سایر بخشها است؛ مثلا «طلوع فجر» از یک نظر، قسیم مفعولی است یعنی «طلوع فجر» خود بخش سومی از زمان ۲۴ساعت شبانه روز است در کنار و مقابل بخش شب و بخش روز، که خود نه شب است و نه روز؛ و مجموعا سه بخش شب و روز و «طلوع فجر» شکل می گیرند و هر یک، در قیاس با دو بخش دیگر، قسیم مفعولی است.
حال آیا در این حدیث «یا علی انت قسیم الجنه و النار»، علی (ع) قسیم فاعلی است که ساحت قیامت را به دو بخش بهشت و جهنم تقسیم می کند؛ یا قسیم مفعولی است که بر اساس آن، علی (ع) خود یک بخش سومی از ساحت قیامت است، مقابل دو بحش جهنم و بهشت معروف که نه جهنم است و نه بهشت معروف؟
در پاسخ به این پرسش می توان از بیانات امام رضا (ع) استفاده کرده و احتمال قسیم مفعولی را در این حدیث، ترجیح داد؛ قضیه ازین قرار است که مامون در جلسه ای از امام رضا (ع) معنی حدیث «یا علی انت قسیم الجنه و النار» را می پرسد و امام با بیاناتی ابتدا «قسیم» را به معنی قسیم فاعلی معنی می کنند؛ امام رضا (ع) با تکیه بر کلام پیامبر که فرمود «حب علی ایمان و بغضه کفر» برای مامون توضیح می دهند که چون حب علی، ایمانی است که به بهشت منجر می شود و دشمنی با علی کفری است که به جهنم خاتمه می یابد؛ پس علی (ع)، قاسم و تقسیم کننده ساحت قیامت به دو بخش «بهشت» و «جهنم» است و بهشت را به بهشتیان و جهنم را به جهنمیان می دهد.
تا اینجا امام قسیم را به همان معنای قسیم فاعلی گرفتند؛ اما بعد از رجوع امام به خانه خودشان، اباصلت هروی از تفسیری که امام برای مامون کرده بود ابراز شگفتی می کند؛ ولی امام شگفتی او را نمی پسندد و می فرماید ای اباصلت من در این تفسیر با توجه به جایگاه فکری مامون سخن گفتم «یا ابا الصلت انما کلمته من حیث هو»؛ از این جمله امام فهمیده می شود که قسیم به معنای قاسم گرچه فی حد نفسه درست است؛ ولی این که این تفسیر، مراد پیامبر در آن حدیث باشد چندان درست نیست؛ و نمی توان مراد پیامبر را از این حدیث این معنی دانست؛ در ادامه حدیث، امام این حدیث را از طریق اجدادشان به گونه ای روایت می کند که بر اساس آن، امیر المومنین قسیم مفعولی است یعنی آن حضرت خود به عنوان ساحت سومی مقابل بهشت و جهنم، قرار می گیرد (عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۸۶).

پس از آیات و روایات گذشته روشن شد ساحت قیامت شامل سه بخش متفاوت است؛ یک بخش جهنم است که جایگاه اهل کفر و نقاق است؛ آنان به دو بخش دیگر دسترسی ندارند؛ بخش دوم، بهشت معروف است که مومنان معمولی در آن مستقرند و البته به ساحت سوم که حریم اولیاء الهی است راهی ندارند؛ گرچه مشرف به دوزخیان اند و می توانند بدون این که آسیبی ببینند از آنجا و دوزخیان ساکن آنجا اطلاعاتی داشته باشند؛ بخش سوم همان ساحت وجود امیر المومنین و سید الشهداء و سایر اولیاء و انبیاء عظام است که به مقام فناء فی الله رسیده و در جنت «ذات حق» داخل شده ، و باقی به بقاء وجود حضرت حق گشته اند؛ ساکنان این بخش در همه ساحات ظهور حق، می توانند حضور داشته و نیز می توانند از لذات بهشت در ساحت دوم، هم بهرمند گردند؛ گرچه به چنین لذاتی بی اعتنا هستند؛ زیرا لذات ساحت دوم، در قبال لذاتی که از وجود حضرت حق دارند؛ ناچیز است؛ و نیز می توانند در ساحت دوزخیان حضور داشته باشند بدون این که از عذاب دوزخیان ساکن آسیبی ببینند.

ابن قولویه در کامل الزیارات از امام صادق حدیثی را نقل کرده است که نشان می دهد حسین (ع) و گریه کنندگان بر او، در ساحت سوم هستند؛ در بخشی از این حدیث چنین آمده است: «هر بنده ا ی در روز قیامت چشمانش گریان است جز گریه کنندگان بر جدم حسین (ع)؛ که آثار سرور و شادی در صورتشان نمایان است؛ مردم در نگرانی و ناراحتی اند ولی آنان از هر غم و محنتی در امان اند؛ مردم در معرض حساب و محاکمه اند ولی آنان در زیر عرش و سایه آن با حسین (ع) به گفتگو مشغولند؛ و از ناملایمات و ناراحتیهای روز حساب هیچ خوف و هراسی ندارند.

به آنان گفته میشود داخل بهشت (معروف) شوید ولی آنها از ورود به آن بهشت امتناع نموده و محضر حسین و گفتگوی با او را ترجیح می دهند؛ حور العین به آنها پیغام می دهند که ما با ولدان مخلد مشتاق شما هستیم؛ ولی آنان از فرط سرور و نشاطی که در مجلس و محضر حسین (ع) دارند سرشان را بالا نکرده و به آنها توجهی نمی کنند «ان الحور لترسل الیهم انا قد اشتقناکم مع الولدان المخلدین فما یرفعون رءوسهم الیهم لما یرون فی مجلسهم من السرور و الکرامه»؛ از بی اعتنایی هم نشینان حسین (ع) به حور و قصور بهشت روشن می شود که حسین خود در کنار جهنم و بهشت، ساحت سومی از قیامت است که هم نشینان با او چنان غرق لذت اند که اعتنائی به حور و قصور و ولدان مخلدین ندارند؛ رزقنا الله و ایاکم.