نظریه ایکس و ایگرگ

1 بهمن 1403 - خواندن 7 دقیقه - 237 بازدید

مبانی و مفاهیم

نیاز بشر چیست : عبارت است از محرومیت احساس شده فیزیکی یا روحی ( مادی معنوی ) که عدم براورد ان موجب اختلال در عملکرد میشود

ما میدانیم که نیازه های بشری بی نهایت هستند ولی خواسته های ما محدودتر است

آبراهام مازلو، روانشناس برجسته، نظریه سلسله مراتب نیازهای انسانی را ارائه داد که به "هرم مازلو" معروف است. این نظریه نشان می دهد که انسان ها برای رسیدن به خود شکوفایی باید مراحل مختلفی از نیازها را برآورده کنند. در این مقاله به بررسی هر یک از این مراحل و اهمیت آنها خواهیم پرداخت.

۱. نیازهای جسمانی نیازهای جسمانی یا فیز یولوژیکی در پایه هرم قرار دارند.

این نیازها شامل نیاز به غذا، آب، خواب، تنفس و پوشاک است. بدون تامین این نیازها، بقا و سلامت انسان ها به خطر می افتد. تصور کنید بدون غذا و آب، چقدر دوام می آوریم؟ همین نیازهای اساسی هستند که پایه های زندگی ما را شکل می دهند. تحقیقات نشان می دهد که تامین این نیازها مستقیما با سلامت جسمی و روانی افراد در ارتباط است.

۲. نیازهای امنیتی یا ایمنی

مثل امنیت اقتصادی قضایی و غذایی و روانی و جانی و غیره

این نیازها شامل امنیت فیزیکی و مالی، حفاظت در برابر خطرات و بیماری ها، و فراهم کردن محیطی امن برای زندگی است. احساس امنیت چقدر در زندگی روزمره شما مهم است؟ مازلو معتقد است که بدون احساس امنیت، افراد نمی توانند به سطوح بالاتر سلسله مراتب دست یابند و به رشد و توسعه فردی برسند.

۳.نیاز به دوست داشتنن و تعلق داشتن و تعلق پذیری و عشق

انسان ها پس از تامین نیازهای فیزیولوژیکی و ایمنی به دنبال نیازهای اجتماعی می روند.

این نیازها شامل احساس تعلق، عشق، ارتباطات انسانی و روابط اجتماعی است. آیا تا به حال احساس تنهایی کرده اید؟ مازلو تاکید می کند که انسان ها نیاز دارند تا احساس تعلق و عشق را تجربه کنند تا به تعادل روانی برسند. ایجاد روابط مثبت و حمایت کننده با دیگران برای سلامت روانی و احساسی افراد بسیار مهم است.

۴. نیاز به احترام نیاز به احترام،

چهارمین مرحله در هرم مازلو است. این نیازها شامل احترام به خود و احترام از طرف دیگران است. آیا تا به حال به موفقیتی دست یافته اید و از سوی دیگران تحسین شده اید؟ این احساس باعث افزایش اعتماد به نفس و ارزشمندی فرد می شود. افراد به دنبال شناسایی و تایید اجتماعی هستند و این باعث می شود تا احساس شایستگی و اعتماد به نفس بیشتری کنند.

مازلو معتقد است که رسیدن به این مرحله خود به خود انجام میشود یعنی هر مرحله که تامین یا ارضا شده خود به خود به مرحله بعدی میرود اما از مرحله چهار نمی شود خود بخود به مرحله خود شکوفایی رسید بلکه باید در انسان ارزش های B نهفته باشد
ارزش های بیB : حقیقت عدالت بزرگواری بی همتایی خود مختاری و کامل گری و کمال و زیبایی و نیکی و ....

۵. نیاز به خود شکوفایی

نیاز به خود شکوفایی شامل تحقق پتانسیل ها، خلاقیت و دستیابی به اهداف شخصی است. چه آرزوها و اهدافی در زندگی دارید؟ در این مرحله، افراد به دنبال رشد فردی و دستیابی به بالاترین سطح از توانایی های خود هستند. از نظر مازلو، خود شکوفایی بالاترین سطح نیازهای انسانی است که فرد در آن به بالاترین پتانسیل خود می رسد و می تواند توانمندی های خلاقانه و منحصربه فرد خود را به نمایش بگذارد.

بنابراین در بررسی نظریه ها و مکاتب مدیریتی و سازمان ها قبل از مازلو انسان را صرفا اقتصادی می دیدند و سعی می کردند که نیازهای زیستی اورا تامین کنند و تمام امکانات و نحوه مدیریت را بر اساس انسان صرفا اقتصادی طراحی می کردند اما با توجه به نظریه مازلو ارزش و احترام و تعلق خاطر و سایر ایتم ها در نظر گرفته شد و سازمانها سعی کردند که انسان را به صورت کامل ببینند و به کار گیری ها و استخدام ها و ایجاد اانگیزه تمام نیازهای اورا نظر بگیرندو برنامه ریزی بکنند

نتیجه گیری: هرم مازلو نشان می دهد که نیازهای انسانی به صورت مرحله ای و سلسله مراتبی هستند. تامین هر یک از این نیازها برای رسیدن به مراحل بالاتر و نهایتا خود شکوفایی ضروری است. این نظریه به ما کمک می کند تا بهتر بفهمیم که چگونه می توانیم زندگی خود را بهبود بخشیده و به رشد و توسعه فردی دست یابیم. نظریه مازلو به ما یادآوری می کند که زندگی انسان ها پیچیده و چندلایه است و برای رسیدن به رضایت و خوشبختی، باید به تمامی نیازهای خود توجه کنیم.

البته این نظریه هم مثل تمام نظریه ها نقد شده است و به نظر می رسد که باید جنگل نظریه ها را در نظر بگیریم و حرکت بکنیم و اتکا به یک نظریه مارا به موفقیت نمی رساند

توجه به نیازهای مازلو باعث میشود که ساختاری را در سازمان خود ایجاد کنیم که سایر نیازهای انسان بر طرف شود

مثل نیازهای فیزیولوزیکی و نیازهای امنیتی نیازهای تعلق داشتن و احترام و خودشکوفایی در انسان کارمندان برظرف شود

نکته : انسان اقتصادی که دوره کلاسیک عقلانی تصمیم می گرفت با ورود مطالعات هاثورن دریافت که انسان به توجه هم نیاز دارد

نقش پیش فرضها در نحوه مدیریت بر کارکنان 

۱-پیش فرض های مدیران در مورد نیروی انسانی روی شیوه مدیریتی او تاثیر می گذارد

۲-اگر بخواهیم کارکنان را با پیش فرض های خود قضاوت کنیم نحوه مدیریتی ما اشتباه خواهد بود

۳-پیش فرض ها را باید با واقعیت منطبق بکنیم بعد تصمیم بگیریم

پیش فرض ها دو نوع هستند

۱-ایکس نظریه X

۲-ایگرگ نظریه Y

پیش فرض های ایکس:

۱-افراد ذاتا تنبل هستند و شغل خودرا دوست ندارند( نوعی بد بینی وجود دارد)

۲-افراد از مسیولیت گریزان هستند و دوست دارند تحت هدایت دیگری باشند . ( مسیولیت )

۳-افراد با مشوق های مادی . اقتصادی و ایمنی بر انگیخته میشوند (مرحله اول و دوم نیاز مازلو )

۴-افراد کمی دارای خلاقیت هستند ( فقط مدیران خلاق هستند )

۵-افراد باید تحت ساز و کار کنترل بیرونی قرار گیرند ۰ کنترل شوند )

پیش فرض های ایگرگ :

۱-افراد کار را مانند بازی می دانند

۲-افراد مسیولیت پذیر هستند ( باید قدرت و اختیارات بدهیم )

۳-افرا با مشوق های درونی بر انگیخته میشوند ( وفاداری دوست داشتن و احترام )

۴-خلاقیت در هر انسانی وجود دارد چون قوه است و در همه وجود دارد

۵-افراد خود کنترل هستند

شیوه مدیریت بر مبنای ایکس:

۱-تمرکز بر مدیریت

۲-مدیر سالاری

۳-کنترل

۴-دنبال اثر بخشی کوتاه مدت

شیوه مدیریت بر مبنای ایگرگ :

۱-استقلال و مشارکت

۲-کارمند سالاربا حمایت مدیر

۳-ارزابی نتایج

۴- دنبال اثر بخش بلند مدت