مهدی سلمانی
هنرپیشه - دینپژوه و حقوقخوان - شاعر - عضو کانون حقوق شهروندی - عضو انجمن علمی حقوق دانشجویان و نخبگان
40 یادداشت منتشر شدهقسمت چهارم آموزش انواع مغالطات منطقی و فلسفی با مهدی سلمانی
سلام و عرض ادب خدمت شما عزیزان - امیدوارم که حال همگی خوب باشد - امروز در جلسه چهارم بخشی دیگر از انواع مغالطات منطقی و فلسفی را داریم .
نویسنده : مهدی سلمانی
قسمت : چهارم
زبان : فارسی
۳۱_ مغالطه شمار سی و یکم
Appeal to desperation
به زبون خودمون چی میشه؟
مغالطه توسل به درماندگی (ناچاری)
این مغالطه زمانی پیش میاد که شخص به خاطر ناچاری ، هر پیشنهاد غیرمنطقی رو فورا قبول کنه و درست بدونه. مثلا کرونا در حال همه گیری است . اوضاع خرابه . بهتره مبتلایان فعلی رو از سر ناچاری سریعا بکشیم تا ویروس منتقل نشه. برای پیشگیری از گسترش ویروس ، راه های منطقی تری هم وجود داره. نباید شرایط رو جوری بحرانی نشان داد که تمام منطق و اخلاق زیر سوال بره. بلکه توسط مشورت با متخصصین ، میشه به راه های بهتری هم رسید. دقت کنید که در مثال بالا ، شخص مدعی هیچ دلیلی ارائه نداده و صرفا توسل به خرابی اوضاع کرده. نکته مهم اول : گاهی «کاری نکردن» بهتر از «کار احمقانه کردن» است . نکته مهم دوم
گاهی همه راه ها بسته است . در این حالت باید به بهترین تصمیم روی آورد. ( باز هم نباید فورا به سراغ اولین نظر بی دلیل رفت. بلکه باید از معدود نظرات ، منطقی ترینش را انتخاب کرد )
۳۲_ مغالطه شماره سی و دوم
Appeal to equality
به زبون خودمون چی میشه؟
مغالطه توسل به برابری
وقتی در استدلالی که برابر و مساوی بودن در آن مطرح نیست ، کسی از طریق برابری بخواد نتیجه ای بگیره ، این مغالطه پیش میاد . مثلا چون مردان با زنان برابرند . پس وقتی زنان مرخصی زایمان دارند ، مردان هم باید این مرخصی را داشته باشند . زایمان چیزی نیست که بین مرد و زن مشترک باشه بلکه مختص زنانه. پس حقی که به این امر تعلق گرفته هم مختص زنان خواهد بود. به بهانه تساوی زن و مرد قرار نیست چیزهایی که خاص یک جنسه ، اشتراکی بشه.
نکته مهم را داشته باشید گاهی افرادی که این مغلطه رو مرتکب میشن به قول معروف دست پیش میگیرن تا پس نیوفتن و شما رو متهم میکنن به اینکه گرایش به تبعیض دارید . شما نباید فریب این حرفا رو بخورید و از کوره هم در نرید و هول هم نشید. بلکه بهش نشون بدید چیزی که میگه واقعا برابری توش نیست.
۳۳_ مغالطه شماره سی و سوم
Appeal to emotion
به زبون خودمون چی میشه؟
مغالطه توسل به عواطف
وقتی به جای استدلال منطقی از بازی با احساسات دیگران برای قبولاندن حرف خودمان استفاده کنیم. مثلا دیروز بچه سرطانی رو دیدم که خواهش میکرد برای بهبود حال سرطانش به فلان نامزد انتخابات رای بدیم. به خاطر اونم که شده باید به اون شخص رای بدیم. اینکه اون بچه سرطانی به هر دلیلی فکر کرده انتخاب شدن اون شخص به بهبود حال سرطانی ها کمک میکنه ، دلیل منطقی برای رای دادن به اون شخص نمیشه. چون اولا باید ربط منطقی بین انتخاب اون شخص و درمان اون بچه پیدا کنیم و ثانیا ریاست فقط یک جنبه نداره بلکه باید دید اون نامزد آیا حائز سایر امتیازها هم هست یا خیر؟
نکته مهم : عواطف ، مکمل خوبی برای استدلال می باشد و مهارت سخنران رو می رسونه چون ما انسان ها ، عاطفه هم داریم. اما نباید عاطفه ، به جای نقش مکمل منطق به جایگزین منطق تبدیل بشه
۳۴_ مغالطه شماره سی و چهارم
Appeal to extremes
به زبون خودمون چی میشه؟
مغالطه توسل به حد نهایی
{ شکلی از مغالطه شیب لغزنده }
این مغالطه زمانی پیش میاد که شخصی ، حدنهایی و حداکثری از یک حالت رو تصور کنه و چون اونو نامعقول می بینه ، حکم کنه که پس همین حداقلش هم نامعقوله .
مثلا اگه قهرمان دوی ۱۰۰ متر المپیک حین مسابقه هر ثانیه بیش از ده متر رو میدوئه ، یعنی سرعتی معادل ۴۰ کیلومتر بر ساعت. اینجوری یعنی اون میتونه ۴۰ کیلومتر رو در یه ساعت بدوئه و این از یه انسان ساخته نیست. پس اون نمیتونه ۱۰۰ مترو زیر ده ثانیه دویده باشه. هرچی زمان مسابقه بالاتر بره ، انرژی شخص تحلیل می ره و نمیتونه مثل دقایق قبل به دویدن ادامه بده اما این دلیل نمیشه که در همون ده ثانیه اول که در اوج انرژیه ، نتونه سریع بدود. ما نباید فکر کنیم که چون در یه ساعت نمیشه اونقدر سریع دوید پس در ده ثانیه هم نمیشه.
نکته مهم : برعکس این حالت ، حالتیه که شما به شکل منطقی و موجه نشون بدید که نقیض حالتی غیرمعقوله که بهش میگن برهان خلف ....
۳۵_ مغالطه شماره سی و پنجم
Appeal to faith
به زبون خودمون چی میشه؟
مغالطه توسل به ایمان
این مغالطه وقتی پیش میاد که کسی به جای ارائه استدلال منطقی برای ادعاهاش ، از ما بخواد که برای فهم و تایید حرفش باید ایمان داشته باشیم.
مثلا در دین مسیحیت از کلام آگوستین قدیس { کشیش و متکلم بزرگ مسیحی } نقل شده که اول ایمان بیار تا صدق حرف مسیح رو بفهمی .
نکته مهم : در مقام گفتگو با افرادی که حس می کنید از این مغالطه استفاده می کنند ، قبل از شروع بحث ازشون بپرسید که :« از نظر شما ایمان روش قابل اطمینانی برای به دست آوردن معرفت است؟ »
۳۶_ مغالطه شماره سی و ششم
Appeal to false authority
به زبون خودمون چی میشه؟
مغالطه توسل به مرجع کاذب
وقتی کسی برای تایید و مستدل نمودن ادعاش به مرجعی استناد کنه که اون مرجع در اون زمینه صلاحیت و اعتبار لازم رو نداره ، در این صورت دچار مغلطه شده. مثلا برای ادعای زیست شناسی به متخصصین علوم انسانی ارجاع میده . برای ادعای حقوقی به متخصص ریاضی ارجاع میده.برای ادعای ریاضیاتی به جغرافی دان ارجاع میده.و بدتر از اینها گاهی اصلا به متخصص یا کتاب مرجع ارجاع نمیده بلکه به شخص غیرمتخصص و کتب غیرمعتبر ارجاع میده ...
همه موارد بالا از مصادیق این مغلطه هستند.
نکته مهم : در تطبیق ادعا با مرجعی که قراره ادعاتون رو باهاش تایید کنید ، بسیار دقت داشته باشید
۳۷_ مغالطه شماره سی و هفتم
Appeal to fear
به زبون خودمون چی میشه؟
مغالطه توسل به ترس
اگه به جای استدلال ، سعی کنیم با ترساندن کسی اونو مجاب کنیم دچار این مغالطه شدیم. مثلا اگه به خدا ایمان نداشته باشی ، تا ابد در جهنم عذاب میشی ! آیا تنها راه باورمند کردن افراد ، فیلم ترسناک تعریف کردنه ؟ برای اینکه کسی رو مومن کنیم راه های منطقی تری هم وجود داره. از اون راه ها استفاده کنید. اشخاص عقل دارند . خودشون بررسی می کنند که آیا دلایل شما قانع کننده است یا نه! یا مثال دیگر معمولا والدین برای آموزش هنجارها و خوب و بد اخلاقی به بچه هاشون از ترساندن اونا استفاده میکنن. مثلا میگن اگه دارو نخوری هیولا میاد. اگه نخوابی ، بابا کتکت میزنه . این حالت ترساندن و تهدید کردن ، ذهن منطقی بچه ها رو نابود می کنه.
نکته مهم : سعی کنید عواقب کارها و تصمیمات رو به درستی و بدون اغراق به دیگران بگید. این مورد مغالطه نیست و اتفاقا اعتماد اونا رو به شما و خیرخواهی شما بیشتر می کنه اما اگه صرف ترساندن کسی ، جایگزین استدلال منطقی بشه ، مغالطه خواهد بود.
۳۸_ مغالطه شماره سی و هشتم
Appeal to flattery
به زبون خودمون چی میشه؟
مغالطه توسل به چاپلوسی
وقتی به جای استدلال ، از چاپلوسی برای فریب و قانع کردن دیگران استفاده بشه. مثلا این لباس خیلی بهت میاد پس بخرش ، پشت فرمون این ماشین انگار جوون تر میشی ...
هیچ کس از تو خیرخواه تر نی. پس کارای اداری منو انجام بده !
تمام موارد بالا نوعی هندونه زیر بغل گذاشتنه و دلیل بر کاری نمیشه.
یکی برا فروش جنسش تملق و چاپلوسی میکنه ، یکی برای انداختن بار مسئولیت هاش به گردن شما و دیگری هم برای ارزشمند شدن پیش شما. فریب اینا رو نخوریم.
مثالی دیگه شما قطعا شخص تیزهوشی هستی به همین خاطر حرف منو قبول می کنی !
اینکه افراد تنها در صورتی که حرف شما رو بپذیرند ، نخبه و تیزهوش حساب میشن ؛ نوعی نخبه گرایی و از همین دست مغالطه محسوب میشه
نکته مهم : تحسین و تعریف واقعی از افراد بدون فریب دادن ، کاری پسندیده است. اما هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. و البته هر سخن نیتی هم دارد. مثلا تعریف از بدن زنی غریبه در محیط کار ، چندان منطقی نیست .
۳۹_ مغالطه شماره سی و نهم
Appeal to force
به زبون خودمون چی میشه؟
مغالطه توسل به زور
مغالطه توسل به چماق و چوب
مغالطه توسل به غضب
وقتی است که به جای استدلال و دلیل موجه منطقی ، از اعمال زور و فشار و تهدید برای به کرسی نشاندن حرف و ادعا ، استفاده بشه.
مثال :
کارمند : چرا باید روزهای تعطیل رو کار کنم ؟
رئیس : چون اگه کار نکنی حقوقت نصف میشه
اون کارمند یه سوال قانونی پرسید که وقتی روز تعطیل ، کار اداری انجام نمیشه چرا من باید کار کنم. اما رئیسش به جای دلیل موجه ، صرفا تهدیدش کرد.
مثالی دیگر :
زمانی که با حالت غضبناک با بلند کردن صدا ، کسی رو وادار به کاری کنیم ، دچار این مغلطه شدیم.
اقرار گرفتن زیر شکنجه در دادگاه منصف ، مقبول نیست چرا که شخص به جای دلیل منطقی با این مغالطه وادار به گفتن حرف شده.
نکته مهم : وقتی رعایت نکردن چیزی واقعا خطر در پیش داشته باشه ، ذکر اون خطر مغالطه محسوب نمیشه.
مثال :
چرا کلاه ایمنی در موتورسواری باید سرم کنم ؟ چون در غیر این صورت در صورت بروز حادثه ، صدمه مهلک تری برات پیش میاد
این استدلال بالا ، مغلطه نیست چون نتیجه واقعی سرپیچی از اون کار رو بهمون گفته است .
۴۰ _ مغالطه شماره چهل
Appeal to heaven
به زبون خودمون چی میشه؟
مغالطه توسل به بهشت / افلاک
مغالطه توسل به سرنوشت
مغالطه خواست خدا
این مغالطه زمانیه که شخصی بگه حرف منو قبول کنید چون خواست خداست. چون اراده خداست.
پیش فرض این افراد ایناست :
اولا شعوری ماورای این جهان وجود داره و بر همه امور مسلطه
ثانیا اراده و خواست اون قدرت ماورایی برای انسان قابل دسترسیه
ثالثا اونا ازش خبر دارن !
مثلا برخی افراد روان پریش در پی جنایاتی که میکنند وقتی در دادگاه حاضر میشن و قاضی ازشون علت کارشون رو میخواد میگن خدا ازمون خواسته بود , خوشبختانه قوه قضایی اینجور امور رو موجه حساب نمیکنه و الا هرج و مرج وسیعی پیش میومد.
نکته بسیار مهم : بهانه ی خواست خدا چون قابل آزمون و ابطال و مشاهده همگانی نیست ، این امکان رو به افراد سودجو میده که تمام خطاهای خودشون رو با اون توجیه کنند. در حالی که هیچ منطقی اینو قبول نمیکنه. این مورد حتی با فرض وجود خدا هم باز مغلطه است چون ممکنه اصلا دچار فریب شیاطین شده باشه. ممکنه دچار بیماری های روانی شده باشه. ممکنه پیش فرض های قبلیش اونو متاثر کرده باشه. بنابراین حتی در بین دینداران هم نباید این مورد جایگزین عقل و عقلانیت بشود .
پایان قسمت چهارم