از تک گویی تا گفت و شنود: گذار به سوی جامعه ای پویا و مشارکتی

28 دی 1403 - خواندن 6 دقیقه - 405 بازدید


آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده ایم که فرهنگ حاکم بر روابط ما با دیگران از چه سبک کلامی پیروی می کند: آیا این سبک، تک گویی است یا گفت و شنود؟ در این نوشته کوتاه، تمرکز ما بر شیوه غالب در روابط اجتماعی جامعه مان است که بیشتر به سمت تک گویی گرایش دارد. ما ویژگی های این شیوه را بررسی کرده و یادآوری می کنیم تا با پرهیز از آن، فرهنگ گفت و شنود را در جامعه تقویت کنیم. این اصل را به خاطر بسپاریم که «بیشتر تلاش کنیم تا از دیگران بیاموزیم، نه اینکه صرفا به آن ها آموزش دهیم.

تک گویی شیوه ای از ارتباط کلامی است که در آن هر یک از طرفین رابطه، بدون توجه به دیگری، تنها به بیان نظرات خود می پردازد. حتی اگر به سخنان طرف مقابل گوش دهد، تنها به این دلیل است که نظر خود را در گفته های او تایید کند. در این شیوه، گوینده تنها نقش سخنران را دارد و مخاطب صرفا شنونده است. این جدایی ذاتی بین گوینده و شنونده، رابطه ای شبیه به رابطه شبان و گله ایجاد می کند، جایی که شنونده به عنوان فردی نابالغ و وابسته تلقی می شود که باید تحت تاثیر سخنان گوینده قرار گیرد و تسلیم شود.

در واقع، در تک گویی، شنونده به سطح یک شیء تنزل می کند. او دیگر یک فرد مستقل نیست، بلکه موجودی است که تنها باید دستورات و تجویزات تحمیل شده را بپذیرد. هدف اصلی تک گویی، خلع سلاح فکری شنونده و تبدیل او به موجودی تلقین پذیر است. این شیوه، خودانگیختگی ذهنی شنونده را تضعیف کرده و او را آماده می کند تا از باورها و اعتقادات خود دست بکشد و به تقلید فکری روی آورد.

تک گویی بر حقایق شخصی شده استوار است، حقایقی که نه بر اساس واقعیت های عینی، بلکه بر پایه منافع و خواسته های خودکامه گوینده شکل می گیرند. در این شیوه، معیاری برای تشخیص صدق و کذب وجود ندارد، زیرا گوینده تمام ابزارهای تعیین حقیقت را در اختیار دارد. تک گویی در واقع بازتاب خودکامگی در ارتباط کلامی است، جایی که هر چیزی به شخص گوینده وابسته می شود و شنونده نه بر اساس محتوای سخنان، بلکه بر اساس جایگاه گوینده واکنش نشان می دهد.

تک گویی بیشتر روایتی است تا تحلیلی یا استدلالی. هر گونه ظاهر تحلیلی یا استدلالی در این شیوه، تنها پوششی برای روایت پردازی است. تحلیل و استدلال واقعی، تک گویی را به گفت و شنود تبدیل می کند، زیرا شنونده را به تفکر و اندیشه ورزی سوق می دهد، چیزی که با ماهیت تک گویی در تضاد است.

در نهایت، در شیوه تک گویی، شنونده به تفکر نمی پردازد. او تنها زمانی می تواند در حین شنیدن بیندیشد که با یک دانای مطلق روبه رو نباشد و این آزادی را داشته باشد که نسبت به آنچه می شنود شک کند، سوال بپرسد و انتقاد کند. در غیر این صورت، شنونده مانند یک ضبط صوت تنها مطالب را حفظ می کند بدون اینکه آن ها را درونی کند. به همین دلیل، آنچه می شنود به سرعت فراموش می شود، زیرا هیچ ارتباط درونی با او برقرار نمی کند.

در مجموع می توان گفت که تک گویی نه تنها مانع رشد فکری و خلاقیت افراد می شود، بلکه به تدریج جامعه را به سمت یکنواختی و انفعال سوق می دهد. در چنین شرایطی، افراد به جای اینکه مشارکت کنندگان فعال در فرآیندهای اجتماعی و فرهنگی باشند، به موجوداتی منفعل تبدیل می شوند که تنها پذیرای دستورات و نظرات از پیش تعیین شده هستند. این وضعیت نه تنها به فردیت و استقلال فکری افراد لطمه می زند، بلکه مانع از شکل گیری گفت وگوهای سازنده و پویا در جامعه می شود.

در مقابل، فرهنگ گفت و شنود بر پایه احترام متقابل، گوش دادن فعال و تبادل نظر آزادانه استوار است. در این شیوه، هر فرد به عنوان یک موجود مستقل و دارای حق اظهار نظر شناخته می شود. گفت و شنود فضایی را ایجاد می کند که در آن ایده ها و نظرات مختلف می توانند به چالش کشیده شوند، بررسی شوند و در نهایت به شکل گیری دیدگاه های جدید و عمیق تر منجر شوند. این فرآیند نه تنها به رشد فردی کمک می کند، بلکه جامعه را به سمت پیشرفت و توسعه همه جانبه سوق می دهد.

یکی از مهم ترین مزایای گفت و شنود این است که به افراد این امکان را می دهد تا از زوایای مختلف به مسائل نگاه کنند و با درک دیدگاه های دیگران، به راه حل های خلاقانه و جامع تری دست یابند. این شیوه ارتباطی، اعتماد متقابل را تقویت کرده و به ایجاد روابط سالم و پایدار کمک می کند. در چنین فضایی، افراد احساس می کنند که صدایشان شنیده می شود و نظراتشان ارزشمند است، که این خود به افزایش مشارکت اجتماعی و احساس تعلق خاطر به جامعه منجر می شود.

برای جایگزینی فرهنگ تک گویی با گفت و شنود، لازم است که از سنین پایین به کودکان آموزش داده شود که چگونه به دیگران گوش دهند، نظرات خود را به شیوه ای محترمانه بیان کنند و در عین حال آماده پذیرش نقد و بازخورد باشند. این آموزش ها می تواند در مدارس، خانواده ها و حتی محیط های کاری به عنوان بخشی از فرآیند رشد فردی و اجتماعی نهادینه شود.

در نهایت، باید به این نکته توجه داشت که تغییر از تک گویی به گفت و شنود نیازمند زمان، تلاش و تعهد جمعی است. این تغییر نه تنها به بهبود روابط بین فردی کمک می کند، بلکه جامعه را به سمت دموکراسی، عدالت و پیشرفت سوق می دهد. با تقویت فرهنگ گفت و شنود، می توانیم جامعه ای بسازیم که در آن هر فرد به عنوان یک عضو ارزشمند شناخته می شود و همه با هم برای ایجاد آینده ای بهتر تلاش می کنند.