طرحواره
طرحواره (Schema) یک الگوی ذهنی و چارچوب است که بر اساس تجربیات کودکی یا رفتار والدین شکل می گیرد و می تواند بر درک، تفسیر و پردازش اطلاعات یا به طور کلی بر رفتار و عقاید ما تاثیر بگذارد. اگر تجربه کودکی ما سالم و حمایتی باشد، طرحواره ها مثبت و سازگار هستند، اما اگر تجربیات منفی و آسیب زا داشته باشیم، طرحواره های ناسازگار و مخرب ایجاد می شوند. تله های ذهنی ناسازگار اجازه تصمیم گیری یا انتخاب صحیح و جدید به ما نمی دهند و باعث می شوند فقط از اطلاعاتی که با این چارچوب هم سو هستند، استفاده کنیم. برای مثال: حال کودکی را در نظر بگیرید که به یک موقعیت نامناسب اعتراض می کند، اما کسی به شکایت او بها نمی دهد. این کودک در بزرگسالی و موقعیت مشابه، نارضایتی و اعتراض خود را ابراز نمی کند؛ زیرا این الگو برایش تداعی می شود که کسی به شکایت او اهمیت نمی دهد.
طرحواره شکست: این افراد معتقدند که فرقی ندارد چقدر تلاش کنند؛ آن ها در هر صورت محکوم به شکست هستند؛
طرحواره شایستگی: این افراد معمولا خود را برتر از دیگران می دانند و خواسته های خود را نسبت به آن ها در اولویت قرار می دهند؛
طرحواره اطاعت: این افراد معمولا با هدف پرهیز از بحث، عصبانی کردن دیگران و حفظ علاقه سایرین نسبت به خودشان در مقابل خواسته های دیگران کاملا مطیع است؛
طرحواره ایثار: این افراد معمولا به سختی نه می گویند و حتی در سخت ترین شرایط هم در صدد انجام خواسته های دیگران هستند. این افراد معمولا احساس می کنند که قربانی دیگران هستند و حقشان در حال تضییع است؛(جهانگیری، ۱۳۹۵).
طرحواره درمانی:
طرحواره درمانی بر تغییر طرحواره های ناسازگار اولیه شامل باورها، حالت های طرحواره و نقش آنها در حفظ و نگهداری علائم و نگرانیها متمرکز است و این حالتها نشان دهنده وضعیت عاطفی فعلی فرد است که در یک لحظه معین فعال میشوند (تیلور، بی و هادوک (۲۰۱۷) بال و یانگ (۲۰۰۰) معتقدند که نه تنها باورهای شناختی و فرضها، بلکه فرآیندهای عاطفی و ارتباطی و ساختارهای حافظه ای ناکارآمد نیز پس از سالها حفظ میشوند و در شرایط خاص بروز میکنند در همین راستا، نتایج تحقیقات نشان میدهد که افرادی که دچار افسردگی مزمن هستند حتی پس از کنترل شدت افسردگی و نشانه های اختلال باورهای ناکارآمد و خود آیند منفی آنها ناسازگارانه است و در نتیجه افسردگی در گذر زمان افزایش پیدا میکند و میتواند پیامدهای روانشناختی منفی به همراه بیاورد (بیلی و همکاران، ۲۰۱۰؛ دوزوئیس و همکاران، ۲۰۰۹؛ تیلور و همکاران، ۲۰۱۷؛ تاپیا و همکاران ۲۰۱۸؛ بلک، دابسون شپتیکی و دراپنو ، ۲۰۱۶؛ نجاویتس و همکاران (۲۰۱۷) (محققی و خرقانی، ۱۴۰۰).
جهانگیری، سیروس، (۱۳۹۵)، طرحواره درمانی هیجانی، چهارمین همایش روان درمانی شناختی درمانی، ۱۷_۱۵
محققی، حسین، خرقانی،پرویز، (۱۴۰۰)، تاثیر طرحواره درمانی بر اضطراب و افسردگی و طرحواره های ناکارآمد اولیه افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد، فصلنامه علمی اعتیاد پژوهی، سال پانزدهم، شماره شصت، ۳۴۴_۲۹۹