حشر و نشر کثرات در قوس صعود و نزول

10 دی 1403 - خواندن 7 دقیقه - 172 بازدید

حشر و نشر کثرات در قوس صعود و نزول

حقائق کلی در عالم عقول مجرده، دارای وجود جمعی هستند؛ یعنی آنها در عین یگانگی و غالب بودن وحدتشان، واجد همه خصوصیات افرادی هستند که بعدا در قوس نزول به منصه ظهور خواهند رسید، این ادعا هم برهان عقلی دارد و هم دلیل نقلی.

برهان عقلی بر این ادعا این است که حقائق دارای تجرد عقلی همان حقائق کلی هستند و هر حقیقت کلی، بخاطر اشتراک بین افراد، حقیقت واحد و یگانه ای است که بر افراد متکثری صدق کرده و بر آن مصادیق حمل می شوند.

ولی صدق حقیقت کلی بر هر یک از مصادیق متکثر در صورتی درست است که آن حقیقت کلی در مرتبه تجرد عقلیش، واجد وجود افراد و مصادیق خود باشد؛ مثلا حقیقت کلی انسان بر همه مصادیق و افراد انسانی صدق کرده و بر آنها حمل می شود؛ ولی چنین حملی در صورتی درست است که انسان کلی در مرتبه تجرد عقلیش واجد هر یک از آن مصادیق با خصوصیاتش باشد؛ زیرا اگر این حقیقت کلی در مرتبه تجرد عقلیش واجد وجود شخصی زید مثلا نباشد، در این صورت حقیقت انسانی در مرتبه تجرد عقلیش، زید نیست؛ و بالتبع باید چنین حقیقت انسانی، نا«زید» باشد؛ زیرا ارتفاع نقیضین محال است؛ پس حقیقت کلی انسان که زید نیست باید نا«زید» باشد؛ ولی این لازمه اش این است که چنین حقیقت انسانی که طبق فرض نا«زید» است، بر زید که از مصادیق آن حقیقت بود، صادق نباشد؛ زیرا حمل انسانی که نا«زید» است بر زید، جمع بین نقیضین است؛ بنابراین در صورتی حقیقت کلی انسان مثلا، بر زید، و عمرو و بکر... صادق است که در مرتبه تجرد عقلیش، واجد وجود هر فردی از این مصادیق با خصوصیات شخصی آنها باشد؛ پس هر حقیقت کلی در مرتبه تجرد عقلیش واجد همه مصادیق با خصوصیات شخصی آنها است.

و دلیل نقلی بر این ادعا، آیه (21 حجر) است که می فرماید «و ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم»؛ بیانش این است که خزائن موجوده نزد خداوند همان حقائق کلی هستند که بعدا هر یک، با تعینات قدری متباین، متعین شده و به عالم مادی دارای وجودات متفرق تنزل می یابد و به صورت اشخاص مادی متفرق، ظاهر می گردد «و ما ننزله الا بقدر معلوم»؛ اما آن حقائق کلی قبل از تنزل به عالم متفرق مادیات، واجد همه خصوصیاتی هستند که در عالم مادی موجود می شوند؛ زیرا عموم «و ان من شیء الا عندنا خزائنه» دلالت دارد که هر چه در عالم مادی هست، قبلا در آن خزائن موجودند؛ پس علاوه بر ثبوت حقیقت مشترک بین افراد در آن خزائن، خصوصیات شخصی هر موجود دنیائی، نیز در آن خزائن موجودند؛ منتهی غلبه وحدت بر کثرت در آن نشآت عقلی، مانع ظهور تفرق و پراکندگی این افراد است، و ما به الامتیاز افراد، تحت الشعاع ما به الاشتراک آنها است؛ لذا است که در آیه (11 اعراف) «و لقد خلقناکم ثم صورناکم ثم قلنا للملائکه اسجدوا لآدم...»، مرتبه عقلی حقیقت انسانی، واجد همه افراد قرار داده شده است؛ زیرا چنانکه در نوشتار پیشین کانال توضیح دادیم جمله «و لقد خلقناکم» ناظر به خلقت عقلی همه انسانها است و ضمیر «کم» در این جمله مشیر به همه انسانها است؛ بنابراین همه انسانها با خصوصیاتشان در مرتبه وجود عقلی یا به تعبیر قرآنی، در وجود عنداللهی حضور دارند «و ان من شیء الا عندنا خزائنه»؛ اما به نحو انطواء کثرت در وحدت.

پس عقلا و نقلا روشن گردید که حقائق کلی در مرتبه تجرد عقلی، واجد همه خصوصیات شخصی نشآت نازله اند گرچه این خصوصیات شخصی تحت الشعاع وحدت و مغلوب جمعی بودن وجودات جمعی آن حقائق عقلی هستند.

از طرفی موجودیت حقیقت کلی قبل موجودیت افرادش می باشد؛ زیرا تا اصل حقیقت کلی موجود نباشد فرد، ملاکی را برای فرد بودنش برای آن حقیقت کلی ندارد؛ یعنی با حضور وجود کلی در فرد است که فرد، فرد آن حقیقت کلی می شود؛ پس باید ابتدا حقیقت کلی موجود باشد تا با حضور این حقیقت در فرد، افراد، افراد این حقیقت کلی باشند؛ ازین رو حقائق عقلی، قبل از موجودیت افراد، موجود هستند؛ پس جهت و سمت و سوی خلقت موجودات در قوس نزول از کلی به جزئی است و از وحدت به سوی کثرت است؛ و این را در اصلاحات دینی، نشر می گویند؛ و به عکس، جهت و سمت و سوی موجودات در قوس صعود، از جزئی به سوی کلی است و از کثرت به سوی وحدت پیش می روند؛ و این را در اصلاحات دینی، حشر می گویند.

و از تقدم کلی بر جزئی در قوس نزول روشن می شود اولین مخلوق خداوند یک حقیقت کلی است که در عین وحدت و یگانگی، شامل و جامع همه کثرات عالم امکانی است؛ و این همان حقیقت انسان کامل یعنی حقیقه محمدیه است و لذا است که از پیامبر اکرم روایت شده که فرمود: «اول ما خلق الله نوری ابتدعه من نوره و اشتقه من جلال عظمته».

از سوی دیگر چون مسیر حشر همان مسیر نشر است، «کما بداکم تعودون»، هنگام رجوع الی الله در عالم آخرت، ابتدا موجودات مخلوقه متفرق، با اندکاک سافل در عالی، وجود جمعی یافته و نهایتا در وجود عقلی جمعی اولین مخلوق که همان حقیقت محمدیه است، مندک می شوند «یوم نطوی السماء کطی السجل للکتب کما بدانا اول خلق نعیده وعدا علینا انا کنا فاعلین» (104 انبیاء) و سپس با رجوع این حقیقت عقلی جمعی محمدیه به خدا، و با هدایتهای تکوینی و تشریعی آن حضرت، همه ماسوی الله و مجموعه قافله امکانی نیز «رجوع الی الله» یافته و به مقام «صیرورت الی الله» نائل می شوند؛ چنانکه به این نکته در آیات (52 و 53 الشوری) اشاره شده است «...انک لتهدی الی صراط مستقیم؛ صراط الله الذی له ما فی السماوات و ما فی الارض الا الی الله تصیر الامور».

و از اینجا روشن می شود که در مسیر رجوع الی الله عمدتا انسانها در عوالم مجرد و روحانی بسر خواهند برد و پاداش هایشان نیز عمدتا روحانی و مجردند نه مادی.