خودکشی .از نظر دورکیم
1. نظریه خودکشی دورکیم
1.خودکشی خود خواهانه یا فرد گرایانه(Egostic): هرگاه انسان از جامعه خود به کنار افتد یعنی در اثر ضعف همبستگی -اجتماعی فرد احساس تنهای و خلاء کند این زمینه مهیا میشود که این سستی باعث میشود فرد برای خود در برابر مشکلات تکیه گاهی پیدا نکند(همبستگی وجود ندارد)
2.خودکشی نابهنجار( Anomic ) در جامعه ای که تنظیم های هنجار بخش رفتار فردی واجتماعی سست شوند (نظم در ان جامعه کمرنگ شودوهرج ومرج غالب باشد)افراد قادر به مهارت وراهنمایی تمایلات درونی خود نیستند واین امر زمینه های خودکشی نابهنجار یا انومیک را فراهم میکند.در زمانهای که رونق اقتصادی وجود نداشته وبحران پیش اید این خودکشی بیشتر اتفاق می افتد مثل ورشکستگی
3.خودکشی قضا وقدر یا تقدیر گرایانه ( Fantastic) زمانی که در یک جامعه سنت های اجتماعی ،آداب ورسوم ومسائل دینی سست گردد فرد با بروز هرنوع مشکلی خود را دریک فضای بی پناه وفاقد تکیه گاه اجتماعی میبیند که این مسئله شکنندگی فرد را در مقابل مشکلات بیشتر میکند وهمین امر سبب این نوع خودکشی خواهد شد.مثل خود سوزی دختران ایلامی یا زنان بیوه
4.خودکشی نوع دوستانه یا دگر خوهانه ( Aitruistic) هر گاه در جامعه ای همبستگی بسیار بالایی بین افراد وجود داشته باشد وافراد در نتیجه ی این همبستگی بالا خود را مسئول بدانند در نتیجه ی هر عاملی که این مسئولیت را زیر سوال برد می ایستد واگر عامل زیر سوال برنده خود فرد باشد خودکشی میکند. مثل به خطر اداختن خود برای دیگران به علت همبستگی وتعلق -حضور درجنگ به خاطر عق میهن پرستی