معلمان ماده ۲۸
معلمان ماده 28 فرصت یا تهدید؟
به نظر می رسد که سه تصور و نگاه مختلف به شغل و جایگاه معلم قابل تامل است؛ تصور اول؛ اینکه معلم کارمند دولت است و معلمی یک شغل است؛ بنابراین چون تعهد دارد و حقوق دریافت می کند؛ با این دیدگاه اقتدار گرا و صرفا دولت محور، آن چیزی که به معلم گفته می شود، باید اجرا کند. تصور دوم؛ اینکه معلمی یک تخصص است و معلم متخصص امری است؛ با این دیدگاه رقابت گرا، معلمی با عنصر رقابتی بچه ها را تشویق می کند که در مسیر پیشرفت گام بردارند. در تصور سوم؛ رشد فراگیران مساله است؛ آن هم رشد جمعی نه صرفا من خودم به تنهایی رشد کنم؛ منفعت جمعی و عمومی ملاک است؛ یعنی وقتی دانش آموز در کلاس درس معلم می نشیند؛ احساس کند که بخشی از پازل پیشرفت کشور است، نه اینکه در مدرسه ام که خودم به جایی برسم.
با این وصف اگر معلمان ماده 28 با تصور سومی جذب شده باشند و نه فقط به خاطر اینکه کلاس خالی از معلم نداشته باشیم؛ یعنی با این ذهنیت معلم تسهیلگر فرایند تعلیم و تربیت باشد و آن هم فقط تسهیلگر صرف نباشد و فراتر از درس و مدرسه رویکرد اجتماعی داشته باشد به عبارتی عهده دار نقش آفرینی در اجتماع باشد؛ یک فرصت است.
توصیه می شود؛ معلمان ماده 28 افق نگاه خود، سطح مطالعه ی خود، افق مواجهه با اجتماع را فراتر ببرند و به این دیدگاه برسند که معلم به مثابه رفتار ساز است به مثابه هادی است و کارش کشف ارزش ها است و به عنوان یک شغل و کارمند دولت به معلمی نگاه نکنند و حتی اینکه معلمی را متخصص امری بداند را شرط لازم ولی کافی ندانند؛ بلکه معلمی را یک شان و رسالت بدانند.
داریوش بابائیان مدرس دانشگاه فرهنگیان