حقیقت واقعیت در مفهوم گذر زمان...

27 آذر 1403 - خواندن 2 دقیقه - 186 بازدید

چنین ساده نگری در پیچیدگیست در عددی صفر به توان صفر
که نه آغاز دارد و نه پایان
هیچگاه مسیری در این جاده نخواهد داشت
زیرا همقدم جریان شاهراست
گریبان زندگی همراه سادگیست
به اصل طلبیت ارضای روح به صورت انفرادی
تنها راه به دست آوردن تجربه در کسب فهم و درک است
چنین و جز بر راهی ساده در زندگی که راغب ساده مرد باشد
نخواهد بود و نمیتوان شد
که علل این خرد ابلهانه
که خود مهم ترین درک و فهم خرد است
جز بر جهل نیست
زیرا
جهان در تناقض خود معنا میابد
و در عمل درک روشنی راهی جز بر تاریکی نیست
و این گفتار یک مثل در بی کران مثلست
که در مفهومی راغبانه به سمت درک و حقیقت حرکت میکند
راهی درد آور که هیچگاه پایان نمیاد و اکثریت قربانیان این مرض انسان ها و باقی مانده خدایان هستند و هیچ کس در این عمل غافل نیست
زیرا جهان
خواستار توازنی در تعادل است
و زمانه ای که در بی توازنی ، جهان رقم خورد
آنگاه بی گمان و لحظه
جهان در گسترش و فراگیری در پوچیست
که آن هم حقیقتیست دردناک
که گریبان زجر و درد
و مهم ترین تاثیر آن گم نشان شدن انسانیت است ، غرق در ظاهر انسان که
مفهوم نسبتیه زمان
بر یکای انسان ؛ گذر بر لحظه ی فراموشی
مانده میان لحظه ای سر خوشی...