امیر عباس صادقی
38 یادداشت منتشر شدهآنچه که باید از سواد رسانه ای و سواد رسانه های دیجیتال بدانیم
سواد رسانه ای (Media Literacy) و سواد رسانه های دیجیتال (Digital Media Literacy) دو موضوع متفاوت هستند که به رغم اشتراکات فراوان، تفاوت های عمیقی نیز با یکدیگر دارند.
بیشتر بحث هایی که تحت عنوان سواد رسانه ای مطرح می شوند، در ادبیات مدیریتی و جامعه شناختی قرن بیستم ریشه دارند. یعنی زمانی که اینترنت وجود نداشت یا سال های اول شکل گیری اینترنت و وب بود.
اندیشمندان و متفکران آن زمان، وقتی از رسانه حرف می زدند، غالبا به رسانه های انبوه فکر می کردند. امروز اگر اصطلاح «رسانه های ارتباط جمعی» را بخوانید و هیچ پیش زمینه ای نداشته باشید، بلافاصله به پیام رسان ها و شبکه های اجتماعی دیجیتال فکر خواهید کرد. اما برای آن ها، رسانه های ارتباط جمعی به معنای رادیو، تلویزیون، استودیوهای فیلم سازی بزرگ، شبکه های ماهواره ای و سایت های خبری بود.
همه این رسانه ها با بودجه های کلان اداره می شوند و افراد و سازمان های بزرگی با ثروت زیاد پشت شان ایستاده اند. یا اگر هم چنین نیست، خود به یک بنگاه اقتصادی بزرگ تبدیل شده اند.
به همین علت همواره در سواد رسانه ای به سوال هایی نظیر این که «مالک رسانه را بشناسید» یا «منافع سیاسی رسانه را ارزیابی کنید» برمی خوریم.
رسانه های دیجیتال پدیده تازه ای بودند که ویژگی های غیرمنتظره ای را با خود به همراه آوردند:
-سازمان های بزرگ در شبکه های دیجیتال حضور دارند، اما افراد بسیاری هم در مقیاس کوچک و به عنوان خرده رسانه عمل می کنند
-قدرت خرد و کوچک کاربران در این رسانه ها انباشته شده و قدرتی بزرگ، توزیع شده، پیچیده و گاه غیرقابل پیش بینی می سازد.
-حتی بزرگ ترین رسانه ها هم در جهان دیجیتال، گاهی به دنباله رو مخاطبان شان تبدیل می شوند. یعنی به جای جریان سازی، مجبور می شوند به مسیری بروند که مخاطبان از آن ها انتظار دارند.
-فعالان حقیقی در مقیاس کوچک، در مقایسه با رسانه های بزرگ از مزیت «سرعت» برخوردارند. اما در مقابل گاهی از نظر «کیفیت» و «صحت سنجی» نمی توانند شبیه رسانه های بزرگ عمل کنند. در مقابل، فشارهای حرفه ای و ساختاری بر این افراد کمتر است و با ملاحظات کمتری حرف می زنند. یک روزنامه مطرح و شناخته شده، اگر کتاب یا فیلم ضعیفی ببیند، باید با هزار ملاحظه درباره آن اثر صحبت کند و مراقب باشد دل هیچ کس چندان آزرده نشود. اما کاربر عادی می تواند به راحتی به همان فیلم اشاره کند و بگوید: «لایق سطل زباله بود.» روزنامه نگار رسمی و حرفه ای، حتی اگر چنین باوری داشته باشد، بعید است بتواند به همین سرعت و صراحت، نظرش را اعلام کند.
اگر بخواهیم این نکات را به زبان دیگری بگوییم، می توان گفت: در رسانه های دیجیتال، «مشارکت مخاطب» یک اصل پذیرفته شده است. دیگر ارتباط یک سویه، که اصحاب رسانه قرن ها به آن عادت کرده بودند، وجود ندارد. و از سوی دیگر حجم خبرها و اطلاعات غیردقیق، نادرست، غیرمستند و اعتبارسنجی نشده هم طبیعتا بیشتر از گذشته شده است.
به همین علت، سواد رسانه های دیجیتال، ضمن این که بخش های مشترک بسیاری با سواد رسانه دارد، باید به چالش های متفاوتی بپردازد. مخاطبی که به عنوان مشارکت کننده در فضای رسانه ای حضور دارد، نیازها و دغدغه ها و فرصت ها و چالش های تازه ای ایجاد کرده که پیش از این، حتی در خیال بسیاری از صاحب نظران رسانه هم نمی گنجید.