طاهره جلالوند
مدرس آموزش خانواده،مشاور تحصیلی و دانش آموخته تاریخ و فلسفه آموزش و پرورش از دانشگاه تهران
32 یادداشت منتشر شدهتوصیف انسان در قرآن(نفس) یادداشت ۲
توصیف انسان در قرآن (یاداشت ۲):
نفس معادل کلمه «نفس» در فارسی «خود» است و همچون معادل فارسی خود؛ تا زمانی که کلمه دیگری به آن افزوده نشود معنای مشخصی را افاده نمی کند. برای مثال؛ هنگامی که ضمیری را به این کلمه می افزایم و می گوییم«خودم» (نفسی)؛ معلوم می شود که این کلمه بر گوینده دلالت دارد. در پاره ای از آیات قرآن؛ کلمه نفس به این معنا به کار رفته و معنای دیگری ندارد. چنان که در این آیه ملاحظه می کنیم : « پروردگار شما بر خودش واجب کرده است که بندگان خود را مورد رحمت قرار دهد.» انعام:۵۴
کلمه «نفس»علاوه بر معنای فوق؛ به معنای دیگری نیز استعمال می شود و طبق آن «نفس» حاکی از شخص آدمی (یعنی بدون مجموعه بدن و روحی که به آن تعلق گرفته)
است. در این معنای دوم؛ کلمه «نفس» به خودی خود و بدون آنکه چیزی به آن اضافه شود؛معنای مزبور را متبادر می کند. در پاره ای از آیات؛این معنا موردنظر است؛ چنان که می خوانیم : « هرکس؛شخصی را بکشد؛ (بی آنکه عنوان قصاص در برابر قتل شخصی دیگر را داشته باشد یا بی آنکه او فساد و تباهی به بار آورده باشد) چنان است که گویی تمام مردم را کشته است.» مائده: ۳۲
و در نهایت کلمه نفس معنای دیگری را افاده می کند و می توان از آن؛ به «حقیقت وجود» انسان تعبیر کرد.در این معنا؛حتی اگر بدن آدمی متلاش شود و وحدت ارگانیکی خود را از دست می دهد؛«نفس»او از بین نمی رود؛به این معنا که در لحظه مرگ؛خطاب به آدمی گفته می شود: «جان(نفس) از پیکر تهی کنید.» انعام۹۳. به عبارت دیگر؛نفس به منزله امری است که بدون بدن؛همچنان به موجودیت خود ادامه می دهد.
یکی از حالت های نفس؛هنگامی پدیدار می شود که در او کششی به سوی لذتی پیدا شود. این کشش«هوای نفس» نامیده می شود که در درجه اول؛مفهومی خنثی است و معنای ارزشی منفی یا مثبت ندارد.هنگامی که هوای نفس مشتعل است؛نفس می خواهد به لذت برسدوممکن است چنان شیفته شود که از شکستن حدود و زیرپا گذاشتن ضوابط نیز پروایی نداشته باشد. نفس در این حالت «اماره» (فرمان دهنده به بدی است).
زمانی که نفس از تب و تاب می افتد و خود را می یابد و خواهشهای او فرو می نشیند در پی خودیابی (وجدان)می شتابد و می تواند فارغ از هوی و هوس؛ناراستی های عمل خویش را بازیابد. حاصل کار؛ ملامت خود است. در این حالت؛نفس لباس تازه ای که به تن کرده؛نام دیگری را در خور خویش می داند: «لوامه»(سرزنشگر).
و سومین حالت نفس؛هنگامی که انسان به خدا توجه می نماید؛ظهور پیدا می کند. توجه یافتن به خدا؛آرامشی عمیق در نفس پدید می آورد. با ظهور چنین آرامش و اطمینانی در نفس؛نام شایسته او؛«مطمئنه» است.
برگرفته از کتاب نگاهی دوباره به تربیت اسلامی اثر ارزشمند آقای دکتر خسرو باقری نوع پرست استاد دانشگاه تهران.