تاثیر اندیشه شیخ اشراق در نور و سکوت در معماری

24 آبان 1403 - خواندن 3 دقیقه - 157 بازدید


اشراق از ریشه ی شرق اخذ شده است و با خورشیدء که طلوعش از شرق است و به همه جیز نور می بخشد ارتباط دارد.

سرزمین نور (مشرق) با سرزمین اشراق (مشرق) از جهت معناء ارتباط و اتحاد دارد. در آثار سهروردی مغرب جایی است که خورشید افول می کند و تاریکی حکمفرماست که اشاره به صورت سرزمین ماده جهل یا افکار بحثی (استدلالی) نیز می باشد که در دام ساختمان منطقی خود گرفتار است.

در مقابل آن شرق عالم نور و هستی و سرزمین علم و اشراق است که افکار بحثی محض و استدلالی را تعالی می بخشد.

شرق سرزمین علم و معرفت است که از صفا و تقدس ترکیب یافته و انسان را از قید خود و جهان رها می سازد.

به همین دلیل است که سهروردی حکمت اشراق را به شاه موبدان ایران باستان چون کیخسرو و حکمای یونان چون فیثاغورس و افلاطون نسبت می دهد؛ حکمایی که حکمت انها بر صفای درون و شهود عقلائی (ذوق) و نه بر منطق بحثی استوار بود.

جلوه دیکر نور در جزئیات و تزئینات معماری نیز مشهود است.

در کاشیکاری و مقرنس ها حوض ها وکنبد ها ,در آینه ها که در اندیشه ی شیخ اشراق آشکار کننده ونشاندهنده ی ظواهر است مشهود است.

به گفته ی لویی کان : « ماده ، نور خاموش شده است. وقتی که نور دست از نور بودئش برمی دارد ماده می شود . در سکوت تمایل بودن نهفته است. بودن برای بیان چیزی در نور نیز تمایل نهفته بودن است . بودن برای خلق کردن چیزی. »

تمامی انبیاء (ع) سخن را از نور آغاز میکنند. اولین ییامبری که از نور صحبت کرده زرتشت بوده است. موسی(ع) نیز در کوه «طور» از نور سخن کفته است. نور محمدی کاملترین نور است و سهروردی مسلمانی است که از فرهنک ایران باستان آغاز و به نور محمدی ختم میکند و کمتر فیلسوفی در جهان اسلام به اندازه او با قرآن مانوس بوده است فلسفه و علوم مشائی از طریق ترجمه های عربی در قرن ینجم و ششم (یازدهم و دوازدهم میلادی) به جهان غرب وارد شد و به تدریج وسعت تسلطش به حدی رسید که جایکزین حکمت آکوستینی و افلاطونی دوران بیشین کردید .

امروزه مطالعات وتحقیق های فراوانی در رابطه حکمت و فلسفه با هنر و معماری صورت گرفته و نتایج به دست آمده از آن به حضور آن اندیشه ها در معماری اشاره دارد .