من و ارگ کلاه فرنگی بیرجند مهدی حسینی

20 آبان 1403 - خواندن 4 دقیقه - 264 بازدید

روزگار ارگ کلاه فرنگی بیرجند( متن چاپ شده در روزنامه بیرجند امروز خراسان جنوبی 1401/11/30)

ارگ کلاه فرنگی بیرجند، این زیگورات هفت طبقه متفاوت، این بنای فاخر، ساختمانی استوار که با همه ناهمگنی با بستر، ساخت خود را با صلابت بر اذهان اسلاف ما تحمیل کرده، به عنوان یادگاری از هنرمندی سازندگان، که رتق و فتق امور حکومتی در آن جریان داشته، سالها به خود بالیده و در میان باغهای کشمان بیرجند، سروری کرده و امروز، از بد حادثه، به دست ما گرفتار شده، نه یارای رفتن و نه توان ماندن، بی­ احترامی­ های فراوان دیده، هجر بسیار کشیده و همه را در خود ریخته، هیچ نگفته، یا اگر گفته کسی نشنیده، اگر شنیده به قدر کفایت نشنیده، با این همه درد، مشهود است که ارگ صلابت داشته، در خود ندیده اشک بریزد اما تا توانسته خودخوری کرده تا بدانجا که آثار این دردها از جای جای بدنه هویدا شود.

وقتی وارد سایت شدم به طور غیر منتظره­ ای با حصار ایجادی برای محصوریت ارگ در مقابل مجموعه اداری روبرو شدم که موجب مداخله و خدشه در منظر ارگ بود از اینکه هر کس هر طور خواسته حمله کرده، حرمت حریم شکوهمند آن را پاس نداشته و با حصارهای فلزی تنگنای آن را بیشتر کرده انسان را به یاد مصدق در قلعه احمدآباد می اندازد.

ارگ، از ما برای ورود به حریم خود دعوت نکرد سرمان را انداختیم و با راهنمایی ناظر مستقر، از دری نرده ­­ای وارد شدیم اکراه پله ­ها و بازشوها و سردی فضا در نپذیرفتن ما واضح بود. من با عذر­خواهی از ارگ خاطر نشان کردم شما را می­ شناسیم این مقدار به هم­ریختگی از بزرگی شما کم نمی­کند ما هم شرمنده ­ایم این وضعیت خیلی ادامه­ دار نخواهد بود. ارگ می­ گفت می ­دانم من را نمی­ خواهید اگر می­ خواستید چرا به سقف ایرانیت قرمز کناری من این چنین میدان داده اید چرا نفس در نفس من توده اضافه کرده، ماشین پارک نموده، حصار پشت حصار گذاشته و دسترسی مرا سردرگم نموده ­اید. بماند که هر کس و ناکسی، دانسته یا نادانسته، مربوط و نامربوط با سنگ و چکش و مشت و لگد نوازشم کرده،! از ما که گذشت، من سرد و گرم بسیار چشیده ­ام حرمتم نگه ندارید حرمت شما حفظ نخواهد شد.

این بنای باشکوه با همه ­ی ناراحتی و نگرانی از اینکه به اندازه استعدادش نمی­ توانست در خدمت اقتصاد منطقه اطراف خود باشد سرافکنده بود نگرانی حاصل از سرافکندگی ارگ، از ترکها، سرطاقها و جزییات به هم ­ریخته، آجرهای تازه­ کار شده­ ی رطوبت ­گرفته و بندکشی­ های موهوم، وندالیسم و مداخلات انسانی مختلف، کاملا مشخص بود در عین حال به لطف اندک دلسوزانی، صورتش را سرخ نگه داشته بود تا بلکه درکش کنیم و به حریم آن احترام بگذاریم.

مرمت بنا، به کندی در حال اجرا بود این­طور که می­نمود این پروژه به زودی برای بهره­ برداری افتتاح نخواهد شد. نماینده میراث فرهنگی در محل پروژه مستقر بود اما عوامل اجرایی فعالی در محل پروژه حضور نداشتند.