ژئومورفولوژی (شناخت و بررسی پیکرهءخارجی سطح زمین)

4 آبان 1403 - خواندن 5 دقیقه - 231 بازدید

ژئومورفولوژی (شناخت و بررسی پیکرهءخارجی سطح زمین)

که علم مطالعه فراینده های تشکیل دهنده ناهمواری سطح زمین و تحولات آنها و اثر انها بر زندگی انسان امروز است این علم با استفادهاز تجربیات گذشته چون سیکل فرسایشی به  اینده نگریهایی نیز دست میزند

شناخت بیشتر درباره ژئومورفولوژی

این علم از دیر به وسیله دانشمندان وجغرافیدانان یونانی بی انکه نام مشخصی داشته باشد شناخته شده بود وبعدها در دوره رنسانس لئوناردو ونسی وبرنارد پالیسی در گسترش ان پیش قدم شدند تئونارد دوونسی در یاداشتهای خود از روابط مهمی که بین ابعاد دره ها و رودخانه ها وجود دارد سخن میگوید و در قرن نوزدهم ژئومورفولوژی یکی از شاخه های سیستماتیک علوم مربوط به زمین میگردد

همچنین کاربرد ژئومورفولوژی در اوایل قرن نوزدهم به وسیله مهندسان هیدرولیک که مامور ایجاد کانالهای ابی  وتقسیم رود خانه ها بودند مورد توجه قرار گرفت و ژئومورفولوژی دینامیک نیز در تنظیم طرحهای ایمنی و حفاظت راهها مورد توجه مهندسین عمران ناحیه ای واقع شد

جنگلبانان نیز به نوبه خود دریافتند که در جهت مبارزه علیه فرسایش خاک به وسیله سیلابها می توان از علم ژئومورفولوژی استفاده کرد و به همین منظوردر قرن نوزدهم درخت کاری حوضه های سیلابی متداول شد

زمین شناسان به نوبه خود نیز در جهت تعیین تاریخ زمین شناسی تحول ناهمواری را مورد توجه قرار داده اند چنانکه در اواخر قرن قرن 18هوتون مبتکر این روش بوده و تحقیقات نامبرده چند سال بعد بوسیله پیلفر و جیکی و لئیل تعقیب شده  است .در اواسط قرن 19زمین شناسان انگیلیسی اولین کسانی بودندکه مفهوم پیدایش دشتگون را بیان داشته اند در کشور فرانسه ژنرال دولانوئه و مارژری که اولی توپوگراف ودیگری زمین شناس بود اشکال کلاسیک ناهمواری ژورایی را با توجه به ساختهای چین خورده ان بررسی کرده اند ودر سال 1888 کتاب جالبی تحت عنوان مقدمه بر ژئو مورفولوژی به چاب رسانیده اند

در همان زمان در آلمان ریشتوفن پایه علم ژئومورفولوژی را پی ریزی کرده است  و نوشته های نامبرده که بیشتر بر روی تجارب شخصی بوده است شکل یابی های محتلف ناهمواریهای زمین را که ناشی از اثر انواع مهم اب وهوا است نشان میدهد

این قبیل بررسیها ی پراکنده بعدا به وسیله ویلیام موریس داویس تئوریسین معروف تکمیل گردیده  و نامبرده تئوری معروف سیکل فرسایش را پیشنهاد میکند و با ارائه این تئوری ژئومورفولوژی وارد مرحله جدیدی میشود و داویس شخصیت علمی جهانی پیدا میکند و مکتب وی در  انگلستان وفرانسه توسعه می یابد و ایده ها ونظریه های وی در بسیاری از نشریات علمی انشار وبررسی میشود.در کشور فرانسه امانوئل دومارتون یکی از طرفداران میانه رو دیویس در سال 1910مقاله ای درباره اثر آب و هوا بر اشکال ناهمواریهای زمین منتشر ساخته و قبل از جنگ جهانی دوم فکر جغرافیای منطقه ای را تکوین میکند همچنین بولینگ ژئومورفولوگ معرو.ف فرانسوی نیز یکی ازطرفداران جدی داویس بود ولی در کشور المان تئوری داویس طرفدار زیاد پیدا نکرد

در حال حاضر ژئومورفولوژی در مسیر جدیدی قرار گرفته است وتئوری دیویس به علت سیستماتیک بودنش به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است

عقاید امروزی بیشتر تمایل دارد که روشهای علمی را جایگزین تصورا متافزیک نماید به همین جهت تحت تاثیر نظریات شولی سیستمهای فرسایشی جایگزین سیکل فرسایشی شده است و به یک نوع گرایش کاملا روشن نسبت عقیده وی در روش همه متخصصان فرانسوی و المانی و شوروی دیده میشود

بعلاوه ژئومورفولوژی جدید بیشتر مبتنی بر مقایسه سیستماتیک اشکال ناهمواریها و نهشته هایی است که موجب تعیین سن انها میگردد و همچنین تعیین اشکال اولیه و اصلی ناهواریها وبالاخره شناسایی فرایندها و           محیط مورفو کلیما تیک  هنگامیکه ناهمواریها را به وجود اورده اند مورد توجه میباشد

امروزه یک ژئومورفولوگ خوب خود را مجهز میکند تا به تنهایی بتواند چگونگی تخریب سنگها  ونهشته های تخریبی را مورد مطالعه قرار دهد

همچنین ژئومورفولوژی از مطالعهت اماری برای بررسی اشکال ناهمواریها بهره می گیرد و سعی دارد در تحول ناهمواریهای زمین علیرغم پیچیده بودن مسئله دینامیک طبیعت سهم فرایندهای مختلف ناشی از اب و هوا و پوشش گیاهی و ماهیت سنگها وساخت زمین و تغییر شکلهای تکتونیکی ومیراث مراحل اولیه تکامل را از نظر دور ندارد .