منوچهر عابدی راد
محقق رشته منابع طبیعی و محقق تاریخ جنوب ایران (لارستان ) و خلیج فارس
9 یادداشت منتشر شدهزبان لاری از بازماندگان زبان پارسی هخامنشیان و اشکانیان
زبان لاری و لارستانی ،، بازمانده زبان پارسی هخامنشی و اشکانی
مقاله ای از منوچهر عابدی راد»
شیرازی قرن هشتم
*وپی ما جان غرامت بسپر یمن*
*غرت یک وی روشتی از م ات دی* (حافظ ۷۲۷-۷۹۱ هجری قمری زبان شیرازی قرن هشتم)
لاری امروز
*و پی ما جان غرامت بسپرم م*
*گرت یک وی روشتی از م ات دی*
ترجمه فارسی نو
*در پای ما جان من غرامت میسپارم اگر که تو یک کار ناشایستی از من دیدی*
وپی =در پای
ماجان =در گاهی در مکتب خانه قدیم جهت تنبیه دانش آموزان
*یا*
ماجان= جانمان
بسپریمن =می سپارم ودیعه می نهم
غرت =اگر تو
وی =زشتی ,نادرستی
از م =از من
شیرازی قرن هشتم
*ک مپسند ک م خو از غصه بکشم*
*که گرد امکرده نخرم یا نبخشم* (سعدی ۶۰۲-۶۹۱ هجری قمری)
لاری امروز
*ک میسند که م خو از غصه بکشم*
*که کرد ام کرده نخرم یا نبخشم*
فارسی نو
*که مپسند که من خودم را از غصه بکشم*
*که آنچه جمع آوری کرده ام نخورم و نبخشم*
گرد امکرده =جمع آوری کرده ام
نخرم =نخورم
شیرازی قرن هشتم
*توبم که که از عشق تو نبرم نم توبه*
*نشکن و درستی ک م ا توبه نسوحن*
(شمس پس ناصر)
لاری امروز
*توبم ک ک از عشق تو نبرم نم تو به*
*مشکن و درسی ک م ا توبه نسوح ا*
فارسی نو
*من توبه کرده ام که از عشق تو دگر نبرم نامی از توبه*
*نشکن به راستی که توبه من از نوع توبه نسوح است*
م =من
ا =این
ا =هست
نسوحن =نسوح هست
شیرازی قرن نهم
*هر ای دم م کش دل ندی رست از یار* *که هر که یار م هن دست آهیتن از اغیار*
شاه داعی الله
وفات ۸۷۰ هجری قمری
لاری امروز
*آر ای دم م کش ندی رسی از یار*
*که آر که یارم ا، دس واکش از اغیار*
فارسی نو
*در هر لحظه ندایی از یار به گوشم میرسد*
*که هر که یار من است دست از دیگران بکشد*
م گش =به گوش من
م هن =من هست
دست آهیتن =دست بکشد
این ابیات از جمله سروده های حافظ شیرازی ، سعدی شیرازی ، شاه داعی الله شیرازی و شمس پس ناصر شیرازی در سده های هفتم هشتم و نهم هجری قمری است
واژه «پس» امروزه در زبان لارستانی یعنی پسر؛ با همان معنی که این واژه در چند سده قبل توسط شیرازیها بکار گرفته میشده
باید پاسخ گفت: اصالت این اشعار و ده ها غزل و سروده در قالبهای متفاوت شعری و انتصاب آنها به این شاعران برجسته و ستارگان ادبیات ایران زمین صد در صد قطعی و مستدل است.
تا همین نزدیکیها به عصر حاضر، یعنی حدود پانصد سال قبل مردمان فرهنگ دوست شیراز با همان واژه ها و جملاتی صحبت میکردند که هم اکنون در لارستان مرسوم است. گرچه انتظار بر این است که در طول پانصد سال از انقراض زبان اصیل شیرازی و در استمرار زبان پارسی هخامنشی ، تاکنون و نیز فواصل و موقعیت جغرافیایی تغییرات جدی در شکل و حتی ماهیت واژه ها پدید آمده باشد اما با بررسی زبان شیرازی در سده های گذشته و تطبیق با زبان محاوره ای الان در شهر لار که از جمله زیر شاخه های زبان لارستانی است به نظر می رسد پس از چند سده کماکان صورت و ماهیت واژه ها تا حدودی به شکل اولیه ثابت و پا برجا مانده است
و اما سوال بعدی اینکه این شعرای گرانقدر چرا به دو شکل زبانی رایج آن دوره سروده داشته اند؟ :
*پاسخ این خواهد بود که زبان دیوانی و اداری و عمومی و عرفی سرزمین ایران در دوران حیات آنها، همانا زبان فارسی نو بوده که هم اکنون نیز به همان شیوه نگارشی و محاوره ای در ایران رواج دارد و بنابراین اکثر آثار بجا مانده از این ستاره های بی بدیل عرصه ادب و عرفان به همان زبان رسمی و ملی مکتوب شده است.*
در حالتی که زبان شیرازی در محدوده قرون هفتم تا نهم و قبل آن زبانی است که در استمرار زبان پارسی سرزمین پارس از زمان هخامنشیان و اشکانیان کماکان در حالت محاوره ای در بین اهالی پارس مرسوم بوده است و در ادامه توضیح این نکته لازم مینماید که علت انقراض و نابودی زبان شیرازی و ماندگاری زبان هم وزن آن یعنی زبان لاری و لارستانی به چه علتی بوده است؟
در این خصوص شاید یکی از دلایل مهم همانا وجود حکام محلی و تفکیک مرزهای سیاسی حوزه لارستان قدیم با فارس بوده است.
*باید یادآور شد حکام محلی لارستان تا سال ۱۰۱۰ هجری قمری بر لارستان حکومت داشته و اختیارات نسبی آنها تا زمان شاه عباس صفوی توام با نوعی مرزبندی فرهنگی و زبانی همراه بوده است که این امر کمک شایانی به حفاظت از زبان و سنتهای منطقه نموده است.*
می دانیم که اقوام لارستانی از مجموعه قبایل «یوتیا » و زیر مجموعه اقوام پارسی هستند.
در جغرافیای قدیم و در پهنه بندی استقرار اقوام ایرانی در امپراطوری هخامنشی و بعد آن محدوده های وسیعی دراین محدوده که اکنون تحت تاثیر مرزبندیهای سیاسی عصر حاضر به شکل استانها و شهرهای جدید تفکیک شده است کماکان به لحاظ زبان شناسی از یک هویت واحد در بکارگیری واژگان و حتی مواریث فرهنگی و سنتهای یکدست و مشابه برخوردارند.
چنانچه در محدوده تمدنی و فرهنگی قوم یوتیا و بر مبنای مرز اشتراکی واژه های زبان پارسی مشابه زبان شیرازی و زبان لارستانی یک بررسی میدانی داشته باشیم
*ردیابی واژه های پارسی را از شرق بوشهر الی غرب سیستان و بلوچستان و نیز کل سواحل این محدوده شامل بر بنادر و جزایر خلیج فارس و حتی محدوده جلفار و مسندم عمان را نیز باید بدان افزود*؛ *زیرا که گویش کمزاری و لارکی نیز به لحاظ واژه های مشابه پارسی را میتوان از این گروه محسوب کرد*
نقشه موقعیت اقوام یوتیا (اوتیا) در عصر پادشاهی داریوش بر مبنای تحقیقات هرودوت
برای آنکه تعریف معقولی از محدوده جغرافیایی قوم یوتیای پارسی داشته باشیم و یکدستی و یکنواختی ساختار زبان لارستانی را گویاتر و مستدل تر بیان کنیم به شرح زیر به منابع مورخین و باستانشناسان رجوع می کنیم
در کتیبه بیستون داریوش ضمن توصیف شورشی در ایالت پارس از و هیزداته پارسی یاد کرده که در ناحیه لارستان و تارم فارس (یوتیا) با سپاهیان داریوش جنگ کرده و شکست خورده و در ادامه در منطقه هواد چایا به گفته هرتسفلد ... (امپراطوری ایران صفحه ٣٣٤ ) منطقه خاش نابود شده است و بنا به گفته مورخ یونانی هرودوت در (کتاب سوم در بند ۹۳ )یوتیا از جمله ساتراپهای حاکم نشین بوده و در موقعیت سرزمین پارس و در جنوب کرمانیا و در غرب گدروزیا واقع شده است.
در یک جمع بندی از تمامی مطالب فوق این جملات پایانی میتواند بصورت خلاصه روشنگر باشد
*اول اینکه زبان لاری و لارستانی عصر حاضر با زبان شیرازی محدوده قرنهای هفتم و هشتم و نهم در محدوده حیات ادبا و عرفایی چون سعدی، حافظ، شاه داعی الله و شمس پس ناصر رابطه خواهری داشته و از یک خانواده هستند.*
دوم
*اینکه هر دو زبان شیرازی آن دوره و لاری و لارستانی عصر حاضر به لحاظ زادگاه ،، زاییده فرهنگ و تمدن پارس و بازمانده از تمدن هخامنشی و اشکانی حاکم بر پارس بوده اند.*
سوم
*شور بختی زبان شیرازی مقهور شدن در برابر قدرت تفوق فارسی عمومی و ملی یعنی فارسی نو بوده و بنابرین زبان شیرازی منقرض شده و اما خوشبختی زبان لاری و لارستانی و ماندگاری آن مرهون وجود حکام محلی لارستان* *و نیز محدوده های سنت و فرهنگ اقوام تاریخی لاری بوده که این مرز سیاسی و فرهنگی تا سال ۱۰۱۰ هجری قمری استمرار داشته و پس از حمله**«الله وردیخان» به دستور شاه عباس بطور موقت سرنگون و با استقرار مجدد حکام محلی پس از حمله نادر کماکان این سنت و زبان توانست حیات خود را استمرار بخشد.*
منوچهر عابدی راد مهر ماه ١٤٠٣ خورشیدی