نگاهی به آسیب های جبران ناپذیر کودک همسری

نگاهی به آسیب های جبران ناپذیر کودک همسری
امیرحسین صفدری محقق و پژوهشگر علم حقوق
در ایران مطابق ماده 1041 قانون مدنی ازدواج دختران زیر 13 سال و پسران زیر 15 سال با اجازه ولی و تشخیص مصلحت توسط دادگاه امکان پذیر است؛ از طرفی مطابق قانون حمایت از خانواده مصوب سال 1353 ازدواج کودکان زیر 18 سال ممنوع اعلام شده بود که در کمال ناباوری در سال 1391 با اصلاح قانون حمایت از خانواده این مورد از قانون ما حذف گردید و باعث روند افزایشی پدیده کودک همسری از سال 1391به بعد شد. یکی از مشکلات اساسی در خصوص کاهش پدیده کودک همسری در حال حاضر نبود یک قانون خاص علمی می باشد که باعث منع این ازدواج ها شود.
یکی از مهمترین دلایلی که به عنوان یک پژوهشگر معتقدم باید پدیده کودک همسری را منع کرد، آسیب های جسمی است که این کودکان در اثر حاملگی در سنین پایین تجربه می کنند می باشد. چرا که سن یکی از مهمترین عوامل در حاملگی های پرخطر می باشد و به گفته محققان حوزه پزشکی متوسط سن بارداری نرمال بین 20 تا 35 سالگی می باشد، و سن زیر 18 سال بارداری پر خطر محسوب شده و ممکن است علاوه بر افزایش خطر مرگ مادر و نوزاد بیماری های زیادی را ایجاد کند.
از پیامدهای منفی ازدواج کودکان آسیب های جنسی است که کودکان متحمل می شوند، می باشد؛ با ازدواج یک کودک او ممکن است در معرض رابطه جنسی اجباری با همسر خود قرار بگیرد و برای او که هنوز از نظر جسمی و جنسی به بلوغ کافی نرسیده این مسله ممکن است بشدت به او آسیب روحی و جسمی وارد کند چرا که دختران در سنین پایین بنا به ضعف بدنی که دارند آسیب پذیرتر هستند و یکی از همین آسیب های پر خطر ابتلای آنها به ویروس HIV می باشد.
بر همین اساس در صورتی که دختران در سنین پایین ازدواج کنند و متاسفانه همسر آنها آلوده به ویروس HIV یا دیگر بیماری های مقاربتی مثل: ویروس HPV، تبخال تناسلی، سفلیس، زیگل تناسلی، کلامیدیا، هپاتیت B، سوزاک و... باشد، احتمال آلوده شدن دختران با سن پایین تر بیشتر می باشد. در کودک همسری زوجین بخاطر اختلاف سنی که دارند از نظر توان جسمی و جنسی قطعا باهم برابر نیستند و از نیاز های همدیگر هم اطلاع کافی ندارند که این مسله سبب می شود آسیب های زیادی را دختران در سنین پایین متحمل شوند که گاهی این آسیب ها اصلا قابل جبران نمی باشد.
کودک همسری بی شک سلامت روحی کودکان را به مخاطره می اندازد، چرا که ازدواج زودهنگام حکم به پایان ناگهانی کودکی داده و با باز داشتن کودکان از رشد فیزیولوژیکی و جسمی لازم برای آمادگی ذهن و جسم و فکرشان برای تبدیل شدن به همسرانی بالغ، والدینی آگاه و در کل شهروندانی کنشگر، آنها را با بی رحمی تمام وارد دنیای بزرگسالی می کند. ازدواج در سنین پایین با مسیر طبیعی رشد تناقض دارد چرا که این چنین ازدواج هایی دختران را دچار ضعف قرار داده و قدرت تصمیم گیری آزاد و استقلال درونی آنها را از بین می برد.