ازدواج :میثاق غلیظ یاعقد؟
ازدواج :عقد یامیثاق؟
#عزیزاله جهان تیغ:
..... واخذن منکم میثاقا غلیظا
در فقه ازدواج یک نوع عقدی است برپایه شرایطی که از مهر(قیمت )فراتر نمی رود .در کشورهای عربی این مهر بصورت نقد یا مقدم وموخر (پیش پرداخت وپس پرداخت )انجام میشود !!!لیکن شرع اصلا ازدواج را در زمره معاملات وعقود نیاورده بلکه برپایه عهود ومواثیق بنا کرده .میثاق ازوثوق وتعهد واعتماد است .که دران مرد از زن میخواهد تعهد دهد که درسختی وسستی پیری جوانی خوشی وناخوشی به هم وفادار بمانند تا مرگ جدایشان کند (متن ازدواج کاتولیکی وایران باستان) لذا خدابه مردان گوشزد می کند که حواستان باشد که زنان ازشما میثاقی محکم گرفته آند وزن متعهد میشود که ازمردش درحد عرف جامعه اطاعت کند وعفت را رعایت کند .زن درشرع متعهد به رعایت اوضاع و احوال اجتماعی حفظ مال واسرار خانواده است .ومردمتعهد به تلاش برای سعادت دنیوی وتامین معاش آبرومند .درحالیکه درفقه این موارد اهمیتی ندارد .
معتقدیم این عهد سنگین(میثاق غلیظ) که هر یک از همسران برای وفای به آن از خداوند عهد می بندند و ۹۸ درصد زندگی مشترکشان را در بر می گیرد و جنبه های انسانی و اجتماعی زمان زندگی مشترک را شامل میشود، می تواند شامل موارد زیر باشد. :
هر دو طرف باید متعهد شوند که با یکدیگرصادق باشند و همدیگررا فریب ندهند.
هر دو طرف باید متعهد شوند که مرتکب زنا (خیانت زناشویی) نشوند.
هر دو طرف متعهد می شوند که از سلامت و ثروت دیگری محافظت کنند و در اوقات خوب و بد، سلامتی و بیماری یک طرف صبور باشند.
اینکه هر دو طرف متعهد شوند که به طور کامل از فرزندان یکدیگر مراقبت کنند.
هر دو طرف باید متعهد شوند که حریم خصوصی طرف مقابل را حفظ کنند و در مقابل دیگران درباره این مسائل محرمانه صحبت نکنند.
اینها شروط عهد سنگینی یاهمان میثاق غلیظ است که هر دو طرف باید قسم بخورند که به آن پایبند باشند و سپس زن و شوهر اعلام شوند اینها بندهایی هستند که نمی توان در مواد قرارداد(عقد) نوشت و در نتیجه ناتوانی یکی از طرفین وفای به همه این تعهدات، یا برخی از آنها، توجیهی برای درخواست طلاق است، زیرا نقض عهد خداوند است.
در عقد نکاح، موکل و یک عامل (ولی)وجود داردکه از آداب و رسوم اعراب بدوی است و تبدیل به سنت نبوی شده، . ازدواج (عقد) قولنامه، نیست که موکل و عاملی وجود داشته باشد .بلکه زن و مرد باید شخصا از همدیگر عهد بگیرند واین عهد و پیمان مفهوم وکالت یا ولی را که یک عرف تاریخی و قابل فسخ است، رامنتفی می کند.
برخی فکرمیکنند بدون روحانی نمیشود ازدواج کرد لیکن روحانیون چیزی را حلال وحرام نمیکنند یعنی نه قدرت ونه اجازه چنین کاری ونه اسباب آن را دارند بلکه واقعه ای را اعلان وثبت میکنند که در جامعه نیاز است (آطلاع مردم از ازدواج دونفر وحفظ نسب وارث شناسنامه اوراق ثبوتی وغیره) درست مثل بنگاه داری که خرید و فروش ماشینی را مکتوب میکنندوهیچ مسیولیت ونقش دیگری ندارند .آنچه زن و مردی را حلال وحرام میکند آغاز یا پایان یک تعهد است نه خطبه!!! برای ازدواج دوفرد رشید وبالغ اجازه هیچکس شرط نیست چه بکر باشند و چه نباشند وبراین اساس 99درصد ازدواجهای دنیا صحیح و بدون اشکال است !!!