نگاهی به آیین های سوگواری در روستای درودگاه (شهرستان دشتستان) استان بوشهر

24 تیر 1403 - خواندن 34 دقیقه - 3430 بازدید


تعزیه خوانی

به گفته ی سالخوردگان محلی تعزیه خوانی توسط مردم روستا سالیان سال اجرا می شده است و زمان دقیق آن مشخص نیست. لیکن با توجه به پیشینه ی برگزاری مراسم تعزیه خوانی و گذشته ی تاریخی روستا و بنیانگذاری حسینیه می توان به جرات گفت که پیشینه ی برگزاری مراسم سوگواری و عزاداری در روستا بسیار زیاد باشد. اما آنچه آگاهان محلی می گویند این که در روستای درودگاه با آمدن چند گروه تعزیه خوان از استان فارس و حوالی آن در حدود 70 سال پیش مراسم تعزیه خوانی توسط آنان برگزار می شده است. چنانکه قدیمی ترین نسخه های تعزیه به سالهای 1333و 1334ش به خط عبدالحمید خادمی که اهل شیراز بود به همراه نسخه های دیگر موجود می باشد. برخی از شاهدان عینی نیز می گویند: «در زمان جهانگیرخان از نوادگان اسماعیل خان شبانکاره ای ضابط شبانکاره به صورت پراکنده در مکانی واقع در حد فاصل منزل سید علی اکبر کاظمی، تعزیه خوانی رواج داشته است».

پیش از آمدن گروه تعزیه خوان ذاکر تعزیه خوانی در روستا توسط کربلایی کرم اخلاقی و دیگران رواج داشته است تا اینکه سنه ی 1332 گروهی برای تعزیه خوانی به روستا آمدند. از جمله آنان شخصی بود به نام «ذاکر» اهل فسا که نقش شبیه امام را ایفا می کرد. دیگری عبدالحمید خادمی که ساکن شیراز بود و خطی بی نظیر داشت و شبیه شمر را بازی می کرد. فرد دیگری به نام «عزیز» در شبیه قاسم و حضرت زینب ایفای نقش می کرد او یک چشمش نابینا بود ولی صدایی حزن انگیز داشت. گروه تعزیه خوان ذاکر نزدیکی های فصل زمستان به روستا می آمدند و تا زمان برداشت گندم در حسینیه به مدت سه ماه اقامت داشتند. آنها بعدا به روستاهای اطراف هم برای اجرای تعزیه می رفتند و دوباره به روستا بر می گشتند. در تمامی مدت حضور خود در حسینیه بودند و در آنجا هم بیتوته می کردند. لازم به ذکر است که حسینیه ی قدیمی درودگاه در مکان کنونی به سال 1282 بنا گردید و تا مدت 80 سال برپا بوده است که در تاریخ 1360 به علت فرسودگی، تخریب و بازسازی شده است. براساس دانستنی هایی که از بزرگان خاندان خادمی (فخاری) به دست آمده 7 یا 8 سال قبل از آمدن گروه تعزیه خوانی از استان فارس و حوالی آن، گروهی دیگر نیز به روستا می آمدند و به تعزیه خوانی می پرداختند. در مورد گروه تعزیه خوانی ذاکر هم انباری نیز در حسینیه قرار داشت که محل نگهداری خرماهای اهدایی مردم به این گروه تعزیه خوان بود.

گروه تعزیه خوانی ذاکر بعد از آنکه قسمتی از مجلس تعزیه را اجرا می کردند، از مردم اصطلاحا «طلب می کردند» و مردم به آنان خرما، تخم مرغ و ... می دادند. وقتی هم از طرف خان روستا به آنان پولی داده می شد، می گفتند: « خداوندا به حق شاه ابرار / وجود آقای خان را نگه دار». در هنگام اجرای تعزیه هر کس در هر مقامی و به اندازه کمکی که می کرد توسط یکی از تعزیه خوانان برایش دعا گفته می شد. مثلا اگر کسی دو تومان کمک می کرد، شخصی که مامور جمع آوری پول ها بود، می گفت: آقای ذاکر صاحب دو تومان (معادل20 ریال) را دعا کن.

بعد از مدتی این گروه رفتند و دیگر به روستا نیامدند. قبل از ترک روستا مرحوم عباسعلی رازه( تنگستانی) تعداد 30 مجلس از مجالس تعزیه را از آنان خرید که هنوز هم نسخه های بسیاری از آنان مانده است. گفته می شود در ازای دریافت این نسخه ها به گروه ذاکر خرما و پول داده شد. آنان سه یا چهار ماه مشغول نوشتن نسخه ها در منزل عباسعلی رازه و برخی در شیراز بودند. درباره نسخه های قدیمی هیئت تعزیه خوانی حضرت اباالفضل العباس(ع) ذکر این نکته خالی از لطف نیست که در گذشته نسخه های قدیمی بطرز ماهرانه ای بصورت لوله ای شکل در آورده می شد. این در حالی بود که مثلا درازای نسخه ی شبیه حضرت عباس(ع) به چند متر می رسیده است و این به هنر شخص شبیه خوان بستگی داشت که بتواند ماهرانه با انگشتان دست نسخه ی لوله شده را در هنگام اجرای تعزیه، باز به حالت اول باز گرداند.

بعد از رفتن گروه تعزیه خوان از روستا برگزاری مراسم تعزیه خوانی از روی نسخ خریده شده از هیئت تعزیه خوانی ذاکر و... به صورت مستقل توسط اهالی روستا برگزار می شد. تا اینکه در حدود سالهای 1371یا 1372 در هیئت تعزیه خوانی انشعابی به وجود آمد و هیئت عزاداری و تعزیه خوانی در روستا شامل دو هیئت شد. هیئت عزاداری و تعزیه خوانی ابالفضل العباس(ع) و هیئت عزاداری حسیینیه اعظم (ثارالله) که با نام کاروان شهادت به اجرای تعزیه می پردازند. در این سالها تعزیه خوانی در درودگاه دچار تغییرات بنیادین شد. به این صورت که هیئت تعزیه خوانی اباالفضل (ع) به شیوه ی سنتی بر اساس نسخه های موجود به تعزیه خوانی ادامه داد. ولی هیئت تعزیه خوانی ثارالله حسینیه اعظم با نگرش و بازنگری در نسخه های موجود به سبکی نوین به ابتکار و کارگردانی حسن فخاری که خود فارغ التحصیل هنر های نمایشی و دبیر هنر دبیرستان های دشتستان بود به اجرای تعزیه پرداخت. در این میان تعزیه درودگاه بیش از پیش در استان و کشور مطرح شد و امروزه هر دو هیئت تعزیه خوانی در درودگاه، شهرستان دشتستان و استان بوشهر دارای جایگاه ویژه ای هستند.

اجرای تعزیه در درودگاه بصورت میدانی - همچنانکه در دیگر نقاط استان هم چنین است - برگزار می شود. بدین شکل که خیمه های اشقیاء و اولیاء با فاصله ای نه چندان دور روبروی هم در میدان برپا می شوند و مردم نیز بصورت جداگانه زن و مرد در اطراف به تماشا می نشینند.( تصویر شماره 1).



اجرای میدانی تعزیه در عصر عاشورا در روستای درودگاه - آرشیو هیئت تعزیه خوانی ثارالله کاروان شهادت - عکاس روح الله فخاری


از قدیمی ترین جایگاه های تعزیه در روستا می توان به «مازه ی جردی» در نزدیکی کنار رییس غلامحسین و جای کنونی منزل محمد باقر اقتداری، درب حسینیه اعظم و روبروی حسینیه حاج عباس رازه و در نزدیکی مکان نوساز تعزیه خوانی هیئت اباالفضل (ع) اشاره کرد. به گفته آگاهان محلی در اینجا گروه ذاکر با اسب به اجرای تعزیه می پرداختند و از برخی افراد روستا برای اجرا کمک می خواستند. از افرادی که با ایشان همکاری می کردند: رییس غلامحسین باقری حقیقی، ملا جعفر باقری حقیقی، مشهدی کرم قدرتی، میرزا کرم بحرینی فرد بودند. این گروه را می توان اولین گروه تعزیه خوان درودگاه نامید.

آداب عزاداری در هیئت ها

بعد از آنکه انشعاب در دو هیئت به وجود آمد مجلس روضه خوانی و نوحه پامنبری هم مستقلا در حسینیه ی اعظم و حسینیه حاج عباس رازه تا به امروز برگزار می شود. همچنین مراسم سینه زنی، دمام زنی، زنجیرزنی نیز اجرا می شود. مجلس تعزیه خوانی شهادت امام حسین (ع) در هیئت اباالفضل(ع) بر خلاف روزهای دیگر ماه محرم که عصرها برپا می گردد، روز صبح عاشورا برگزار می شود. ( تصویر شماره 2)




اجرای تعزیه میدانی توسط هیئت تعزیه خوانی ابالفضل العباس در روستای درودگاه – آرشیو هیئت تعزیه خوانی ابالفضل العباس.


بعد از پایان مجلس تعزیه خوانی شهادت امام حسین (ع) که تا نزدیکی های ظهر ادامه دارد دسته های سینه زنی، زنجیر زنی و دمام زنی به همراه مداحان در حالی که نعش هایی را که از شب قبل آماده کرده اند، حمل می نمایند، آماده حرکت به سوی امامزاده شاه قطب الدین حیدر می شوند. بستن نعش ها در گذشته در شب های نهم و دهم ماه محرم آغاز می شد به این صورت که در حسینیه حاج عباس رازه نعش ها را می بستند و به حسینیه اعظم می بردند. در همین دو شب بعد از پایان روضه خوانی و سینه زنی نعش ها را به سوی امامزاده می بردند و تا نزدیکی های سحر این مراسم ادامه داشت. آنگاه به طرف حسینیه حاج عباس باز می گشتند. این نعش ها با پارچه هایی نمادین و به رنگ های سیاه، سبز و رنگین بود.

به جز نعش امام که به رنگ سفید تهیه و آماده می شد. بیشتر این نعش ها متعلق به حضرت امام حسین(ع)، حضرت عباس(ع)، و حضرت قاسم(ع)، حضرت علی اکبر(ع)، حضرت علی اصغر(ع)، می باشند. صبح روز عاشورا بعد از پایان مراسم تعزیه خوانی و آغاز حرکت نعش ها و عزاداران به سوی امامزاده در گذشته مرسوم بود که نوجوانی را در نعش سفید رنگی می گذاشتند و او قرائت قرآن را تا رسیدن به امامزاده ادامه می داد. که اکنون این آیین مرسوم نیست. همچنین دخترانی که تازه به خانه شوهر رفته و دخترانی که دم بخت بودند پارچه های رنگین خود را بر روی نعش ها می انداختند به امید آنکه بخت آنان باز شود و سپس پارچه را بر می داشتند.

حرکت عزاداران به این شکل بود که دهل و دمام زنان در قسمت جلو و علم سیاه پشت سر آنها و نعش ها هم در پی آنان حرکت می کردند. مردم روستا هم به فراخور و توان یا نذر خود در هنگام عبور این گروه عزادار از کنار منزل خود با شربت و... - که از قبل آماده کرده اند- پذیرایی می نمایند. بعد از نزدیک شدن هیئت عزادار با زیارت قبور شهدا به طرف امامزاده حرکت می نمایند و در آنجا به عزاداری می پردازند. در آنجا نیز این مراسم تا حوالی ظهر ادامه دارد و با فرا رسیدن موقع اذان به پایان می رسد. بعد از پایان مراسم برای صرف ناهار به حسینیه ی اعظم یا حسینیه حاج عباس رازه و مسجد امام حسین(ع) می روند. در هیئت عزاداری اباالفضل العباس(ع) در ماه محرم مراسم تعزیه خوانی با ترتیب و نظم خاصی برگزار می شود. در گذشته از روز سوم محرم مراسم عزاداری و تعزیه خوانی برگزار می شد، اما هم اکنون از روز اول محرم مجلس تعزیه خوانی برپا می شود. به این ترتیب که از روز اول ماه محرم آغاز و تا صبح روز دهم ماه محرم (روز عاشورا) ادامه دارد. که شامل برگزاری مجالس تعزیه خوانی به ترتیب ذیل می باشد. روز اول: مجلس شهادت طفلان زینب، روز دوم: مجلس قانیها؛ پادشاه فرنگ، روز سوم: مجلس وهب، روز چهارم: مجلس مسلم، روز پنجم: مجلس طفلان مسلم، روز ششم: مجلس حر، روز هفتم: مجلس حضرت قاسم(ع)، روز هشتم: مجلس حضرت علی اکبر(ع)، روز نهم: مجلس حضرت عباس(ع)، روز دهم: مجلس حضرت امام حسین(ع).

هیئت تعزیه خوانی کاروان شهادت که شب قبل (شب عاشورای حسینی) مراسم صبحدم را در حسینیه برگزار نموده است، در روز صبح عاشورا سخت مشغول تدارکات اجرای مراسم تعزیه خوانی در جایگاه همیشگی اجرای تعزیه می باشد. عصرعاشورا کم کم فرا می رسد و مراسم تعزیه خوانی آغاز می شود. در آغاز مراسم گروه اولیا خوان با این زمزمه دسته جمعی و نوحه های حزن انگیز وارد میدان جایگاه می شوند: عمه نظر کن دشت بلا بین// شور قیامت در کربلا بین// هر طرف ناله کرنا بین// طبل جنگ مخالف بپا بین و... .( تصویر شماره 3)



تعزیه عصر عاشورا و شهادت حربن ریاحی، عکس از بایگانی هیئت ثارالله ( کاروان شهادت)


بعد از استقرار اولیا خوانان گروه اشقیا خوانان با ساز و دهل مخصوص خود با نظمی خاص وارد جایگاه می شوند و سپس مراسم رسما آغاز می گردد. در مراسم تعزیه خوانی عصر عاشورا مجالس تعزیه خوانی به این ترتیب برگزار می شود: درآمدن امام حسین(ع) و یارانش به جایگاه و سپس آب دادن به لشکریان حر بن ریاحی، وارد شدن لشکریان عمربن سعد، به هم پیوستن دو لشکر حر بن ریاحی و عمر بن سعد و واگذاری فرماندهی به عمر بن سعد، وارد شدن شمر به میدان و آوردن نامه برای عمر بن سعد، پرتاب کردن نخستین تیر به سوی خیمه امام حسین (ع) و دستور حمله به خیمه ها توسط عمر بن سعد و امان خواستن امام حسین (ع) برای عبادت و راز و نیاز کردن با خداوند، گرد آمدن یاران امام حسین (ع) به دور او در شب عاشورا و نشان دادن جایگاه آنان در بهشت توسط امام(ع)، شبیخون زدن شمر به خیمه های امام(ع) و رویارویی شمر و حضرت عباس (ع) و تحریک و دعوت شمر از حضرت عباس(ع) برای جدا شدن از یاران امام حسین(ع)، برپایی نماز عاشورا، سخنان امام (ع) با لشکریان عمر بن سعد و یادآوری بی وفایی کوفیان و آوردن نامه های آنان و سپس اتمام حجت امام (ع) برایشان، پیوستن حر بن ریاحی به صف یاران امام(ع) و شهادت حر، به میدان رفتن حبیب بن مظاهر و ظهیر بن قین و شهادت آن دو بزرگوار، مجلس شهادت علی اکبر(ع) و وداع با امام حسین (ع)، در این قسمت از تعزیه زمانی که علی اکبر به شهادت رسیده و هنگامی که امام حسین (ع) بر سر بالین فرزند خود می آید این نوحه حزن انگیز خوانده می شود: ز چه ای ندیده کامم تو به من نظر نداری// مگر از دل فگارم بابا تو خبر نداری //علی اکبر منی تو// گل احمر منی تو// بابا مه انور منی تو// تو که بی ادب نبودی ز چه خفته ای برمن // بنشین کن احترامم بابا تو مگر کمر نداری//علی اکبر منی تو// و... مجلس شهادت حضرت قاسم بن الحسن(ع) که معمولا بعد از شهادت ایشان اشعاری برای بیت خوانی در عزا به این مضمون خوانده می شود: عمه عمه جان عمه جان فدای شادیت// من نبستم در مدینه حجله دامادیت// حجله ات از گل ببندم یا بگویم رود رود// یا کفن کافور بیارم یا بگویم رود رود// ای سیه بختون بیایید جمله امدادم کنید// می شود داماد قاسم خرم و شادم کنید// و... مجلس شهادت حضرت ابالفضل العباس (ع)، در این قسمت حضرت عباس(ع) قبل از عزیمت به میدان اشعاری را به صورت چاووش می خواند و سپس ایشان سوار بر اسب سفید و علم در دست و مشکی بر پشت با شمشیر رو به میدان می کند و...، مجلس شهادت علی اصغر (ع) و در پایان وداع امام حسین (ع) با حضرت زینب (س)، همچنین وداع حضرت رقیه با امام حسین(ع)، شهادت عبدالله بن حسن و در پایان شهادت امام (ع) با بر سر نیزه کردن سر امام (ع) و آتش زدن خیمه ها و به اسارت بردن اهل بیت (ع) مراسم تعزیه خوانی رسما به پایان می رسد. مراسم شام غریبان در شب یازدهم ماه محرم در حسینیه ی اعظم برگزار می شود. بعد از آن نیز در شب سیزدهم این ماه تعزیه طایفه ی بنی اسد شب هنگام در محل امامزاده و آرامگاه روستا برگزار می شود. در درازای ماه محرم سخنرانی های مذهبی و مراسم عزاداری شامل سینه زنی و زنجیر زنی در هر دو هیئت برگزار می شود. به این ترتیب که از شب نخست ماه محرم، خواندن زیارت عاشورا و بعد مراسم زنجیر زنی و سپس پامنبری و در ادامه روضه خوانی برگزار و مراسم سنج و دمام و بعد از آن مراسم سینه زنی سنتی انجام می شود. غیر از برگزاری تعزیه در ماه محرم که شامل تعزیه ی ظهر عاشورا است در ماه صفر نیز مجلس روضه خوانی و شهادت حضرت رقیه(س) و همچنین شهادت امام حسن مجتبی(ع) و در ماه مبارک رمضان همراه با فرا رسیدن روز بیست و یکم رمضان سالروز شهادت امام علی (ع) توسط این هیئت اجرا می شود. سالها پیش حتی تعزیه شهادت حضرت حمزه و نیز مجلس تعزیه خوانی مختار نیز توسط این هیئت برگزار می شد.

واحد سنتی سینه زنی

در روستای درودگاه نوعی سینه زنی یا واحد سنتی در شبهای ماه محرم برگزار می شود که با آهنگ و ریتم خاصی خوانده شده و شور و هیجان بسیاری را برای عزاداران به دنبال دارد. به این ترتیب که در قسمت پایانی مراسم سینه زنی سنتی بعد از پیش خوان و نوحه خوان اصلی ( واحد)، نوحه خوان بعدی شروع به خواندن می کند. غیر از نوع معمول سینه زنی سنتی نوع دیگری نیز در روستا وجود دارد که در قالب اشعاری یا نوحه هایی موسوم به جنگنامه با ریتمی منظم و در عین حال تند و با شتاب خوانده می شود. دسته های سینه زنی یا برها در اجرای این نوع نوحه بر خلاف نوحه واحد باید جواب نیز بدهند و همزمان سینه هم بزنند. به این ترتیب که دست راست و پای راست با هم به حرکت در می آیند و پای راست در مرحله ی نخست محکم به زمین زده می شود و کمر هم تا قسمتی خم می شود. این ضربات گاهی این قدر محکم است که خاک از زمین بلند می کند و این برخورد پا به زمین قسمتی از ریتم و آهنگ نوحه به شمار می آید. در مرحله ی دوم کمر را راست نگاه داشته و سپس دست راست را بلند کرده و محکم به سینه می کوبند. این نوع نوحه واحد سنتی به صورت منحصر به فرد به شکل دو ضرب (دو بار سینه) اجرا می شود. زدن پا به زمین و بعد به سینه زدن آهنگ و ریتم یا رژه نظامی را در ذهن تداعی می کند. در هر مرحله از خواندن در یک بیت شعر از نوحه ی جنگنامه این عمل چهار بار تکرار می شود و در پایان مصراع نخست و دوم عزاداران جواب نوحه خوان را که بیشتر مطلع اشعار جنگنامه و بسیار کوتاه می باشد، تکرار می نمایند. اکنون نمونه ای از اشعار جنگنامه را که با آهنگ خاص خود خوانده می شود بیان می کنم:

نوحه ی ظهر عاشورا (جنگنامه) از مرحوم ناخدا عباس دریا نورد (1258-1333ش)

نوبت جنگ به سالار شهیدان آمد بر در خیمه شهنشاه غریبان آمد

گفت ای خواهر غم دیده زارم زینب صبرم از حد بگذشت و به لبم جان آمد

کاکل اکبرم از خون سرش بسته حنا بعد اکبر نتوان زیست در این دار فنا

کی چنین کرد خلیل الله در کوه منا که علی اکبر من با لب عطشان آمد

نوگل باغ حسن قاسم نو دامادم نور چشمان بتول ابن اخ ناشادم

خواهرا کی رود این واقعه من از یادم قاسم از حجله گه خویش به میدان آمد

خواهرا قامت عباس و علمداری او پاسبانی حرم کردن و این یاری او

صولت حیدرکرار و وفاداری او در صف جنگ چو سقای یتیمان آمد

پسر سعد نه رحمی به علی اکبر کرد نه هم از قاسم و عباس و علی اصغر کرد

آنچه باید نکند کرد و دگر خواهد کرد طمع گندم ری مست و شتابان آمد

خواهرا این حرم با تو سپردم رفتم جمله این جور و ستم با تو سپردم رفتم

شرح آینده عابد به تو گفتم رفتم این هم از روز ازل حکم زیزدان آمد

و... .

علم گردانی در روستا

این آیین در هنگامی که در حدود دویست سال پیش مردم روستا در منطقه ای موسوم به علی محمد خانی (بیرمی) زندگی می کردند، رواج داشته و در آن زمان مرحوم کربلایی یونس بانی حسینیه روستا بوده است. کربلایی یونس خود بازرگانی بوده و برای تجارت با شتر اجناس خود را جابجا می کرده است. در حسینیه اعظم یک چوب علم تاریخی وجود دارد. این چوب علم قریب به 200 سال قدمت دارد که به سفارش بانیان حسینیه و با مساعدت خیرین بحرینی - که خانواده ی بانیان حسینیه اصالتا از بحرین می باشند - از هندوستان آورده شد. این چوب که از جنس چوب نی باز است به علت سبک بودن و سهولت در امر علم گردانی بوسیله ی لنج ( نوعی شناور سنتی ) از هندوستان به بحرین و سپس بوشهر و سرانجام به روستا آورده شده است. از دیرباز مراسم علم گردانی در روستا برگزار می شده و بردن علم به اطراف و اکناف روستا مثلا به کلل، چهار برج، درواهی ( آبپخش کنونی )، چم درواهی، جتوط، سعدآباد، نظرآقا، برازجان و... معمول بوده است. از سالهای بسیار دور مرسوم بوده است که برای تبرک گرفتن اهالی علم را، از حسینیه ی اعظم خارج ساخته و به دیدار خانواده های، سادات و بزرگان و در این اواخر خانواده های شهدا و کسانی که نذری داشتند، می برده اند. صاحبخانه نیز برای پیشواز و استقبال از علم جلو ورودی حیاط خانه را آب پاشیده و در منزل نیز شربت و قلیان و... را آماده کرده و چشم انتظار علم می ماند.

برخی از مردم نیز با توجه به حاجت و نذر یا مریضی که در خانه دارند به استقبال علم آمده و با دادن نذورات خود مثل گوسفند، بزغاله، مرغ محلی، پول و... برای هدیه و کمک به برگزاری مراسم سید الشهداء تقدیم حاملان علم می نمایند. در گذشته با فرا رسیدن ماه محرم از روز نخست ماه، اصطلاحا «علم را می بستند». علم که به وسیله ی دو میخ چوبی در بالای منبر قرار داشت در موعد مقرر با پایین آوردن آن به غبار روبی و عطر افشانی آن با گلاب اقدام می کردند. همچنین با پارچه هایی به رنگ سرخ، سبز و زرد از روز نخست محرم علم را می آراستند و با نزدیک شدن به ایام « قتل و تحریم » و شهادت امام حسین (ع)، علم را یکپارچه سیاهپوش می کردند. در زمان حکومت خان ها در روستا، با استفاده از لباس های زنان خان ها که با رنگ های شاد و پر زرق و برق و از جنس حریر، سندس و... بود، چوب علم را تزیین می کردند. امروزه با پارچه های سبز و سیاه علم را می پوشانند. گرفتن آب متبرک شده از علم نیز از دیگر آیین روز علم گردانی می باشد. مردم آب تبرک شده را به تمامی اعضای خانواده خود داده و همگی اندکی از آن را می نوشند و معتقدند شفاء و شفاعت امام حسین (ع) و یاران با وفایش شامل حال آنان خواهد شد. امروزه مراسم علم گردانی منحصر به روستای درودگاه می باشد و علم را به اطراف و اکناف نمی برند. در شب هفتم محرم علم را که بر جای پیشین خود در بالای منبر جای دارد پایین آورده و با غبارروبی و عطر افشانی با گلاب، مهیا نموده و در محل سینه زنی در صحن حسینیه به حالت سرپا ( ایستاده ) نگه می دارند. فردای آن روز با صدای چاوش، مردم در حسینیه تجمع می کنند. حاملان و همراهان علم تمامی کوچه پس کوچه های روستا را پشت سر می گذارند. چهار پا با گاری هم برای جمع آوری نذورات مردم با آنان حرکت می کند. مرسوم است علم را از حسینیه اعظم به حسینیه حاج عباس رازه برده و سپس در روستا می گردانند. این مراسم با نوحه خوانی و سینه زنی همراه است. این نوحه ها بیشتر در مدح و منقبت و مصیبت حضرت ابالفضل العباس ( ع) خوانده می شود: عباس علی بازوی شیر افکن حیدر // چون شاه شهیدان خلف شاه ابرار // عباس علی بازوی شیر افکن حیدر // نوباوه ی زهرا پسر حیدر کرار // عباس علی بازوی شیر افکن حیدر // در کرببلا شد جفا شد بی کس و بی یار // عباس علی بازوی شیر افکن حیدر // دیگر نبدش یار نه اخوان وفا دار // عباس علی بازوی شیر افکن حیدر // جز ماه بنی هاشم اباالفضل دلاور // عباس علی بازوی شیر افکن حیدر و... . یا نوحه ی : عباس عمو جانم ما آب نمی خواهیم و ... .( تصویر شماره 4)



علم گردانی در روستای درودگاه و گرفتن آب متبرک از علم - عکس از بایگانی هیئت ثارالله ( کاروان شهادت)


مردم روستا در منازل خود را آب و جارو کرده و با شربت و ... از عزاداران پذیرایی می کنند و نذورات خود را به حاملان علم می سپارند. این مراسم تا نزدیکی های ظهر ادامه دارد. در آخر هم مردم و حاملان و همراهان علم به طرف حسینیه ی اعظم حرکت می کنند و بر سر سفره ی ناهاری که به « سفره ی ابا الفضل العباس (ع) » شهرت دارد و توسط خواهران تدارک دیده شده، حاضر و میهمان خوان پر برکت اهل بیت (ع) می شوند. برخی مردم به اندازه ی تبرک برای اهل منزل از این سفره می برند.

تمثال دست حضرت ابالفضل العباس(ع) نیز در قسمت بالای علم قرار دارد. راه حرکت دادن علم هم به این شکل است که در آغاز یک نفر علم را به صورت انفرادی و عمودی حمل می نماید و سپس در صورت خستگی و مواجه شدن با موانع در راه علم آنرا به صورت افقی بر دوش چند نفر از حاملان علم می گذارند و برای اینکه علم را دوباره به حالت نخست (عمودی) برگردانند چند نفری که علم را بر دوش گرفته اند با هم و به صورت هماهنگ به طرف بالا می فرستند و دوباره یک نفر علم را حمل می نماید. در زمانهای قدیم علم را اینطور حمل نمی کردند. علم همیشه سرپا بود. چون مثل امروز موانعی بر سر راه علم مثل در یا سیم برق و... وجود نداشت. آنان علم را بر روی دوش خود نمی گذاشتند. این در حالی بود که بالا و بلندی علم قبل از آنکه بشکند، بیشتر بوده است. ( تصویر شماره 5)



علم گردانی در روستای درودگاه – عکس از پایگاه اطلاع رسانی روستای درودگاه


آیین سنتی علم گردانی در درودگاه به تلاش و همت هیئت ثارالله ( کاروان شهادت) و پیشنهاد سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی استان بوشهر در چهارمین همایش شورای عالی سیاست گزاری ثبت ملی میراث فرهنگی، معنوی و طبیعی کشور که در دی ماه سال 1390 در جزیره ی قشم برگزار شد، در فهرست میراث معنوی کشور ثبت گردید.

مراسم خاکسپاری، کفن و دفن

هر کس در روستا از دنیا برود مردم او را یک بار به دور مرقد امامزاده طواف می دهند. این در حالی است که امامزاده در بالاترین نقطه نسبت به مکان اهل قبور واقع شده است و سایر قبور نیز در قسمت پشت سر مرقد امامزاده قراردارند. مرقد امامزاده در باختر روستا و در جهت قبله واقع شده است. با این حال حتی یک قبر نیز در قسمت جلو مرقد امامزاده دفن نشده است. به غیر از مردم محل، ساکنان روستاها و شهرهای همجوار نیز به دلیل ارادت خاص به آستان اهل بیت (ع) و امامزاده آقا شاه حیدر، مردگان خود را که وصیت کرده اند در جوار امامزاده دفن شوند به آرامگاه اهل قبور درودگاه می آورند.

بعد از خواندن نماز میت در جوار امامزاده و درخواست شفاعت از ایشان مردم میت را به خاک می سپارند. در گذشته نماز میت را مرحوم حاج سید اسماعیل مبلغ و سید نعمت الله موسوی نژاد می خواندند و مرسوم بود که نماز میت را در کنار قبر میت بخوانند. همانطور که در روستاهای همجوار نیز معمول است هر وقت شخصی فوت نماید باید نزدیکان یا بستگان شخص از دنیا رفته به حسینیه یا یکی از مساجد روستا مراجعه نموده و چون در روستا شخص خاصی برای اعلام این خبر از بلندگو وجود ندارد باید یکی از بستگان خبر مرگ را اعلام نماید. [بعد از ذکر زمان دفن میت] از مردم روستا درخواست می شود برای کندن قبر به آرامگاه مراجعه نمایند». با اعلام این خبر افراد نسبتا شناخته شده ای در روستا هستند که با بیل و کلنگ خود را به محل قبرستان می رسانند. خانه ی بیشتر این افراد در نزدیکی قبرستان واقع است و سپس با مشورت افراد مسن تر به حفر قبر اقدام می نمایند تا احیانا به قبر های قدیمی آسیبی نرسد. با این حال بعضی اوقات ناخواسته در حال کندن قبر استخوان های فردی پیدا می شود که افراد حفر کننده قبر دست نگاه می دارند و به دنبال مکان مناسبی می گردند. شاید ضرب المثلی هم به این مضمون که « فلانی در قبرش استخوان پیدا شده » این گونه ثبت شده باشد. در زمان قدیم بعد از دفن میت مردم محل با « خر و گاری یا اروانه/ erevane » از حاشیه رودخانه ی شاپور- که در باختر روستا و در نزدیکی قبرستان قرار دارد- سنگهای ریز و درشتی را جمع آوری و بر سر قبر آماده می کردند و بعد از اینکه میت را در قبر گذاشته و دفن نمودند با گل و شل یا همان ملات گل به طور کامل سطح بالای قبر را می پوشانیدند و سپس سنگهای ریز و درشت را با نظم و ترتیب خاصی بر روی قبر می چیدند. به دلیل چسبنده بودن مخلوط آب و خاک = شل، سنگها به خوبی به هم می چسبیدند. تا جسم میت از گزند درندگان در امان باشد و به مرور زمان نیز به راحتی آثار قبر از بین نرود. امروزه آثار کمی از این نوع قبور موجود است.( تصویر شماره 6)



نمونه قبر قدیمی در قبرستان روستای درودگاه – عکس از آرشیو شخصی نگارنده


در تمامی مراحل کفن و دفن میت، هیچ کس اجر و مزد مادی دریافت نمی کند و همه رضای خدا را در نظر دارند. با پایان مراسم خاکسپاری قاریان قرآن یا همان ملا های قرآن خوان - در اصطلاح ملاهای سر قبر - برای خواندن قرآن بر سر قبر حاضر می شوند. سنت خواندن قرآن بر سر میت از گذشته در روستا مرسوم بوده است و به مدت سه روز و یه شب ادامه می یافت. امروزه به یک شبانه روز بسنده شده است. اتاقک مخصوصی که برای قاریان قرآن در نظر گرفته شده توسط مردم بر سر قبر میت آورده می شود و اگر در فصل زمستان باشد چادر مخصوصی را با پلاستیک به اطراف چادر می پوشانند تا قاریان که به مدت یک شبانه روز بر سر میت به خواندن قرآن مشغولند از سرما در امان باشند. همچنین تمامی وسایل مورد استفاده قاریان قرآن مانند: بخاری، پنکه، زیر انداز، چای و قهوه یا شربت و شیرینی و میوه، از طرف مردم محل تامین می شود و در پایان هر مراسم قرآن خوانی یک نفر عهده دار مسئولیت جمع آوری تمامی وسائل است که آنها را به خانه می برد. از ملاها و قاریان قدیمی که شبها بر سر میت قرآن می خواندند به مرحوم آخوند شیخ محمد حسن انصاری و مرحوم مشهدی کرم سمیری را می توان اشاره کرد.

خواندن قرآن نیز چون دیگر اعمال کفن و دفن به صورت خود جوش و داوطلبانه از سوی قاریان قرآنی می باشد. قاریان قرآن از هنگام دفن میت بی درنگ شروع به خواندن قرآن می نمایند که تا فردای آن روز نیز ادامه دارد. حضور جوانان روستا در کنار پیشکسوتان قرآنی روستا در دل شب های قبرستان بسیار تامل برانگیز است. شخصی هم در این میان همچون یک پاس بخش افراد را در گروههای دو تا چهار نفره (بستگی به تعداد افرادی که نام نویسی کرده است) دسته بندی می کند.

مراسم فاتحه خوانی هم در گذشته به مدت هفت روز برپا و در خانه ی فرد درگذشته مراسم قرآن خوانی و مجلس عزا برگزار می شد. امروزه مجلس فاتحه خوانی شامل ختم و هفته بعد از ظهرها به مدت دو روز و در چند ساعت در مساجد یا حسینیه برگزار می شود. از دیگر آدابی که مردم در هنگام درگذشت اقوام و خویشان انجام می دادند، پند/ pand گرفتن و یا سیاه پوشیدن به وقت مصیبت بود. « مدت پند گرفتن برای اقوام درجه یک مثل همسر، مادر، خواهر و... یک سال و فامیل دورتر و دوستان و آشنایان 40 روز است. در این مدت عزاداران زن علاوه بر پوشیدن لباس سیاه، از آرایش و اصلاح مو و ابرو و خضاب خودداری می کنند. همچنین در مدت پند بودن مراسم عقد و عروسی هم انجام نمی شود». بعد از پایان موعد مقرر شخصی می بایست از طرف خانواده فرد درگذشته به خانه های اهالی رفته و آنان را یکی پس از دیگری اصطلاحا « از پند در آورد». آنان نیز جامه های سیاه خود را تعویض می کنند.


[1] . دی: deyمادر، در دین زرتشتی به معنی دادار و آفریننده از صفات اهورمزدا و به معنی مادر است.( لغت نامه دهخدا)

[2] . هلهله و شادی که در زمان عروسی و مراسم ختنه سوران و یا مراسم شاد می زنند. کل زدن کار زنان است. ( سیری در گویش دشتستان، زیر واژه ی کل )

[3] . دلاک dallak : شخصی بود که با همسر خود در تمامی مراحل ازدواج در کنار عروس و داماد بودند. دلاک زن برای آماده کردن عروس به منزل آنها می رفت و آرایش عروس را بر عهده داشت و همچنین او را از امور زناشویی آگاه می کرد و در قبال این وظایف عروس می بایست لباس هایی که متعلق به زمان مجردی خود بوده در اختیار زن دلاک قرار دهد. دلاک مرد هم می بایست داماد را از مسائل زناشویی آگاه می کرد.

[4] . چوب بازی نوعی رقص دو نفره که توسط مردان اجرا می شود. یکی از آن دو با ترکه حمله و دیگری با قرار دادن چوب ضخیم در مقابل ترکه از خود دفاع می کند. در هر دو حمله مهاجم با گفتن « هی hey » مدافع را به آمادگی دعوت می کند.(سیری در گویش دشتستان، زیر واژه ی چوپی).

[5] . اشعاری که در مراسم شادی، مثل عروسی خوانده می شود.

[6] . تیه - قابله - ماما.