سعید کیوان پور:شیرانی بیدآبادی
361386 : Researcher ID نویسنده و پژوهشگر مبانی جرم شناسی و روانشناسی اجتماعی Author and resear
192 یادداشت منتشر شدهتاثیر فرهنگ در رشد ؟


تاثیر فرهنگ در رشد ?
روانشناسان " فرهنگ " را به صورت های مختلف تعریف کرده اند . بعضی ها آن را مجموعه ای از روشهای فکری و علمی گذشته ، حال و آینده یک گروه اجتماعی دانسته اند . بعضی دیگر آن را طراحی برای زیستن شناخته اند که از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد. سرانجام ، گروهی دیگر معتقدند که فرهنگ به معنای وسیع آن عبارت از آداب و رسوم ، باورهای اجتماعی ، سیاسی ، دینی و اخلاقی ، روشهای رفتاری و ارزشهایی هستند که از تجربه های گروهی مردم یک سرزمین حاصل شده اند و به عنوان بهترین و قابل قبول ترین راه حل برای مسائل زندگی از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته اند . به طور کلی فرهنگ شامل آن دسته از میراث های اجتماعی است که کودک در آن زاده شده و پرورش یافته است و همواره می کوشد عادتهایی را در افراد به شکل و قالب خاصی درآورد . چنانکه طرز غذا خوردن ، لباس پوشیدن ، نشست و برخاست کردن ، آموختن زبان ، آداب و رسوم ، شیوه های قومی و کسب معلومات و مهارتها همه اجزای تشکیل دهنده ی فرهنگ یک ملت یا مردم یک سرزمین به شمار می آیند . در فرهنگ هر قوم یا ملتی الگوهای ارزشی کوچکتر و متفاوتی دیده می شود که به آن خرده فرهنگ می گویند . هریک از این خرده فرهنگها به وسیله ی یکی از طبقات اجتماعی یا گروه های سنی به کار میرود ، مانند فرهنگ روستایی ، فرهنگ کارگری ، فرهنگ اشرافی و جز آن .
به طوری که از مطالب بالا دریافت می شود فرهنگ یکی از عوامل موثر در رشد و شیوه ی رفتار کودکان و نوجوانان است . برای اینکه به اهمیت و تاثیر آن در ساخت روانی این دسته از افراد پی ببریم در زیر به اختصار تمام به بیان کلیات آن می پردازیم .
مهمترین تاثیر فرهنگ در ساخت شخصیت است . بدین معنی که کودک نمی تواند جدا از بافت فرهنگی خود پرورش پیدا کند . نوجوانی که در یک فرهنگ غربی مانند سوئد بار آمده است زندگی برایش در یک کشور عقب مانده آفریقایی ، با یک فرهنگ متفاوت ، بسیار دشوار خواهد بود . در هر جامعه ای ، به صورت های خاصی ، طبقات اجتماعی مختلفی مانند طبقه ی بالا ، متوسط و پایین وجود دارند. هر طبقه با ارزشهای معینی خو گرفته است .چنان که طبقه ی متوسط به تحصیل علم، ثروت ، سازندگی برای آینده و روشهای مودبانه ارزش میدهد .در صورتی که برای طبقه ی پایین این موارد ارزشهای کمتری است .از سوی دیگر به اصطلاح طبقه ی بالای جامعه به مقام و مرتبه ی خانوادگی ، منزلت اجتماعی و داشتن نفوذ در دستگاه های دولتی و سیاسی اهمیت بیشتری میدهد . همچنین فرهنگ بعضی از جامعه ها اقتضا دارد که مردان به کارهای مشخصی بپردازند و در برخورد با رویدادها ، فشارهای زندگی شکیبایی و بردباری بیشتری نشان دهند و هیجانهای خود را بپوشانند و از زنان بخواهند در بعضی امور دخالت نکنند خود را از نامحرم بپوشانند ، یا برعکس خود را پیوسته در همه جا زیبا و دلربا جلوه دهند . به این جهت در فرهنگ زنان ، جوانی و زیبایی ارزش بسیار بالایی کسب میکند . غرب زدگی یا فرنگی مآبی محصول چنین برداشتهایی است . اما با همه تاثیری که فرهنگ در رشد روانی افراد به جا میگذارد باید توجه نمود که چون افراد آدمی از استعدادها ، زمینه های خانوادگی ، تجربه ها و برداشتهای مختلفی برخوردارند و به طبقات اجتماعی و محیط های متفاوت جغرافیایی تعلق دارند فرهنگ نمی تواند به طور یکسان در آنان تاثیر داشته باشد . هر فردی نتیجه و برآیند این عامل هاست .
" کلیه ی افعال منظم آدمی باید با مقتضیات محیط تطبیق گردد و مهمترین عوامل محیط هم که اهمیت مستقیم در شخص دارند همان عواملی هستند که از فعالیت های سایر افراد سرچشمه میگیرند . این حقیقت را چگونگی زندگی هر فردی به نیکوترین وجهی اثبات میکند . در حقیقت هر شخصی هنگام تولد کاملا نیازمند به کمک دگران است ، بنابراین جنبه ی انفرادی در خوی و طبع آدمی وجود خارجی ندارد زیرا انسان هرچه دارد پرتوی است که از خارج میگیرد . کامیابی و بهره مندی هر کس در جامعه به مقیاس خلق و خوی اجتماعی اوست . خوشبخت ترین مردم از نظر زندگی ، کسانی هستند که بر اثر تربیت صحیح ، با اخلاق حمیده و صفات پسندیده متخلق شده اند ، با مردم به پاکی و فضیلت و به نیکی و گشاده رویی برخورد می کنند ، حقوق و حدود دگران را محترم میشمارند و به شایستگی خویشتن را با جامعه تطبیق می دهند ....
سعید کیوان پور:شیرانی بیدآبادی
ماخذ : روانشناسی رشد دکتر محمد پارسا.