برنامه های عملی برای رشد اقتصادی: تحولات کلیدی در بهبود وضعیت اقتصادی ایران

22 فروردین 1403 - خواندن 6 دقیقه - 1016 بازدید

برنامه های عملی برای رشد اقتصادی: تحولات کلیدی در بهبود وضعیت اقتصادی ایران

نظر به اهمیت بی نظیر شاخص های اقتصادی از قبیل تولید ناخالص داخلی (GDP)، تورم، نرخ بیکاری، سود بانکی و ارزش واحد پولی، اینجانب در مقاله ی قبلی (https://civilica.com/note/2630/) ، بر مهمیت و تاثیرات جلوگیری و مدیریت درست این شاخص ها تاکید نمودم. اما در این مقاله، با ارائه راهکارهایی علمی و کاربردی، تلاش می کنم تا به نقاطی از بهبود وضعیت اقتصادی کشورمان پردازم که از اهمیت بالایی برخوردارند و می توانند با اجرای موثر، بهبودی چشمگیری را در اقتصاد ایران ایجاد کنند. این راهکارها، علاوه بر اینکه بر اساس تحقیقات و داده های آماری معتبر ارائه می شوند، بر آن است تا اثربخشی و عملی بودن آنها تاکید شود تا بهبودی موثر در وضعیت کشورمان را به ارمغان آورند.


۱. سیاست های مالی بهینه و پایدار

در علم اقتصاد، سیاست مالی ابزار اصلی دولت برای تثبیت اقتصاد در مواجهه با چرخه های رکودی یا تورمی است. یکی از شاخص ترین ابزارهای سیاست مالی، بودجه دولت است که از طریق دو جزء اصلی درآمد و هزینه تعریف می شود. کاهش کسری بودجه (Deficit) و بهینه سازی ساختار هزینه ای دولت، از مهم ترین روش ها برای کاهش فشار تورمی و افزایش اعتماد عمومی به سیاست های اقتصادی است. مدل پایه برای بررسی این اثر، تابع بودجه متوازن است:

G=T

یا

G-T=0


که در آن G مخارج دولت و T مالیات هاست. عدم تعادل این معادله منجر به افزایش بدهی عمومی و در نتیجه افزایش پایه پولی و تورم می شود. در صورت تداوم کسری، نرخ بهره در بازار پول افزایش یافته و اثر مزاحمتی (Crowding Out) برای سرمایه گذاری بخش خصوصی پدید می آید. بنابراین، دولت باید از طریق اصلاح یارانه ها، سامان دهی نظام مالیاتی و کاهش هزینه های غیرضرور، ساختار مالی خود را اصلاح کند.


۲. سیاست های پولی هدفمند و دقیق

سیاست پولی، ابزار اصلی بانک مرکزی برای کنترل حجم نقدینگی و نرخ تورم است. رابطه ی اساسی میان عرضه پول و تورم از طریق معادله فیشر قابل تبیین است:

 PY=MV


که در آن M حجم پول، V سرعت گردش پول، P سطح عمومی قیمت ها و Y تولید واقعی است. در شرایطی که Y ثابت یا دارای رشد اندک است، افزایش M منجر به افزایش P خواهد شد. بنابراین، بانک مرکزی باید از طریق کنترل نرخ سود بین بانکی، عملیات بازار باز و نسبت سپرده قانونی، نقدینگی را در سطح مطلوب نگه دارد. افزایش نرخ بهره حقیقی (Real Interest Rate) ابزار موثری برای کنترل تقاضای کل و مهار تورم انتظاری است.

افزون بر این، استقلال عملیاتی بانک مرکزی در تنظیم سیاست های پولی، عاملی مهم در تقویت اعتماد عمومی و ثبات بلندمدت پولی محسوب می شود. برای مثال، تجربه کشورهایی چون آلمان و سوئیس در تفکیک سیاست پولی از نفوذ سیاسی، موجب کنترل موثر تورم و تثبیت نرخ ارز شده است.


۳. ترویج سرمایه گذاری: کلید رشد و اشتغال

مطابق با مدل رشد هارود-دومار، افزایش نرخ سرمایه گذاری نقش کلیدی در رشد تولید ناخالص داخلی ایفا می کند:

I/s=g


که در آن g نرخ رشد اقتصادی، I سرمایه گذاری و s نسبت سرمایه به تولید است. تشویق سرمایه گذاری از طریق معافیت های مالیاتی، تسهیل مقررات کسب وکار، حمایت از مالکیت فکری، و بهبود زیرساخت های حقوقی و فنی، زمینه ساز افزایش بهره وری و تولید می گردد.

ایران با داشتن مزایای ژئوپلیتیکی، منابع طبیعی فراوان و نیروی کار جوان، پتانسیل قابل توجهی برای جذب سرمایه گذاران داخلی و خارجی دارد. کاهش ریسک های سیاسی، ثبات مقررات و تقویت زیرساخت های حقوقی از جمله اصلاح قانون سرمایه گذاری خارجی (FIPPA) می تواند نقش موثری در بهبود محیط کسب وکار داشته باشد.


۴. اصلاحات ساختاری در نهادهای اقتصادی

یکی از ریشه های ناکارآمدی اقتصادی در ایران، ضعف نهادهای اجرایی، مالی و نظارتی است. طبق نظریه داگلاس نورث، نهادها نقش بنیادی در شکل گیری انگیزه های اقتصادی دارند. اصلاح نظام بانکی از طریق شفاف سازی صورت های مالی، کاهش تسهیلات معوق و افزایش نظارت بانک مرکزی، همچنین تحول در نظام مالیاتی از طریق دیجیتالی سازی فرآیندها و کاهش فرار مالیاتی، می توانند کارایی اقتصادی را به شکل چشم گیری افزایش دهند.

افزایش رقابت پذیری در بازار از طریق کاهش انحصارات دولتی، تسهیل ورود شرکت های خصوصی و تقویت کارآفرینی نیز از محورهای اصلاحات ساختاری ضروری است. به ویژه در شرایط تحریم و محدودیت های خارجی، پویاسازی ساختار اقتصادی داخلی اهمیت مضاعف می یابد.


۵. سرمایه گذاری در آموزش، پژوهش و فناوری

سرمایه انسانی از جمله عوامل کلیدی در مدل رشد درون زا (Endogenous Growth) محسوب می شود. مطابق با مدل لوکاس و رومر، آموزش و تحقیق و توسعه (R&D) محرک اصلی بهره وری کل عوامل تولید (TFP) و رشد اقتصادی بلندمدت هستند. این مهم در معادله رشد درون زا به شکل زیر قابل نمایش است:

Y=AK^aL^1-a 


که در آن A نشان دهنده سطح فناوری و دانش فنی است که از طریق آموزش و تحقیق افزایش می یابد. افزایش نرخ باسوادی، مهارت های فنی، و ارتقای دانشگاه ها و مراکز پژوهشی، موجب ارتقای کیفیت نیروی کار و در نهایت افزایش بهره وری کل اقتصاد می شود.

کشورهایی چون کره جنوبی و فنلاند توانسته اند با سرمایه گذاری در آموزش و فناوری، فاصله خود را با کشورهای توسعه یافته کاهش دهند. ایران نیز با تخصیص سهم بیشتری از تولید ناخالص داخلی به R&D، ارتقای دانشگاه ها و تجاری سازی دانش، می تواند مسیر توسعه پایدار را تسریع بخشد.


جمع بندی و پیشنهادات کلان

ترکیب سیاست های مالی و پولی همگرا، اصلاح ساختارهای نهادی، ارتقای سرمایه گذاری و توجه به آموزش و فناوری، می تواند راهبردی موثر برای خروج ایران از وضعیت فعلی و حرکت به سوی توسعه پایدار باشد. تحقق این اهداف نیازمند اراده سیاسی قوی، شفافیت نهادی، و مشارکت فعال بخش خصوصی و دانشگاه ها در فرآیند سیاست گذاری است.