مگا استراکچر

5 فروردین 1403 - خواندن 2 دقیقه - 354 بازدید

در سال 1968، معمار رالف ویلکاکسون، ابرساختار را به عنوان گروهی از واحدهای مدولار تعریف کرد که می توان بر روی آنها ساخته و تقریبا به طور نامحدود گسترش داد. واحدهای کوچک تر و پیش ساخته ای را می توان در کلان ساختار فراگیر، متناسب با نیازهای خاص ساکنان آن اضافه کرد. انطباق پذیری این ابرساختار، «سخت افزار» زندگی روزمره، مانند ابزارهای برقی را قادر می سازد تا از طریق آن در مجاری به راحتی در دسترس قرار گیرند.

برخی از معماران، مانند رینر بانهام، ابرساختار را راهی برای ترکیب دیدگاه شهرسازان و معماران می دانستند. کتاب ابرساختار: آینده های شهری گذشته اخیر راهنمای اساسی جنبش بود. برنامه ریزان و معماران همفکر معتقد بودند که برنامه ریزی باید در مقیاسی بسیار بزرگتر دیده شود و ابرساختارها می توانند راه حل های واقعی برای شهرهای پراکنده و بی نظم و ناکارآمد ارائه دهند.

امروزه، ابرساختارها کمتر از آرمان های آرمان شهری پیروی می کنند و در مقیاس کوچک تری نسبت به برخی از طرح های ابرساختار قبلی ساخته می شوند. با این وجود، یک کلان سازه معمولا یک سازه یا ساختمان بزرگ، ساخته دست بشر، خود نگهدارنده است. این تعریف اغلب شامل سازه هایی می شود که از بسیاری از سازه های کوچک تر که در کنار هم قرار گرفته اند، یک شهر در یک ساختار واحد یا یک پل ساخته شده اند. هیچ الزام قطعی برای تلقی یک سازه به عنوان ابرساختار وجود ندارد. فقط از نظر اندازه و مهندسی بی نظیر است.