مفهوم اندیشه
مفهوم اندیشه
اندیشه از مهم ترین امتیازات و سرمایه های انسان و در واقع، وسیله ای است که از آن برای رسیدن به مسئله ای جدید یا کشف مجهولات استفاده می شود.
معنای لغوی
در فرهنگ فارسی معین اندیشه: تفکر، تامل، بیم و اضطراب معنی شده است. اندیشه در لغت به معانی تامل، فکر، گمان، ترس، بیم، اندیشه کردن: فکرکردن، خیال کردن، احساس ترس وبیم کردن آمده است.
معنای اصطلاحی
هر حرکت و انتقالی که برای نفس در ادراکات جزئی صورت گیرد را در اصطلاح اندیشه گویند.
اندیشه در اصطلاح علمی عبارت از: تامل و تلاش ذهنی در امور برای رسیدن به مسئله ای جدید یا کشف مجهولات می باشد. این کار توسط ذهن یا عقل و در چند مرحله صورت می گیرد: الف) در نظر گرفتن مطلوب یا آنچه که مجهول است و باید به آن رسید. ب) بررسی معلومات و گزینش مفروضات و مقدمات لازم که با مطلوب یا مجهول تناسب دارند. ج) تنظیم و ترتیب مفروضات و مقدمات اولیه برای دستیابی به مجهول د) استنتاج مجهول از مفروضات و مقدمات اولیه.
مفهوم اندیشه از نظر علما و فقها
علامه طباطبایی: علامه ی طباطبایی در المیزان در تعریف تفکر می نویسد: «تفکر نوعی سیر و مرور بر معلومات حاضر در نزد انسان جهت دستیابی به مجهول است.
شیخ طوسی: شیخ طوسی در توضیح اندیشه میگوید: اندیشه، حرکت باطنی از مقدمات به سوی مقاصد و نتایج عالی است و با مسئله دقت و نظر، قریب المعنی است.
برای کسی حرکت از نقص به سوی کمال، جز از طریق اندیشه صحیح میسر نیست، مواد و مبادی اندیشه آفاق و انفس است به اینکه در اجزای عالم و ذرات آفرینش و اجرام علوم از افلاک و کواکب و حرکات و اوضاع و مقادیر و اختلافات و مقارنات و مفارقات و تاثیرات و تغییرات آنها اندیشه کند و نیز در اجرام سفلی و ترتیب و تاثیر هر کدام بر یکدیگر و کیفیت و ترکیب و هم چنین معادن و حیوانات و در اجزای انسان و اعضای او از استخوانها و عضلات و عصبات و عروق و آنچه در حقیقت از عدد بیرون است، تفکر کند و به تمام این حقایقی که از طریق فکر به دست میآورد، بر کمال صانع و عظمت و علم و قدرت و عدم ثبات غیر حضرت او استدلال کند و در حقیقت، خود را به میوه شیرین اندیشه که دست یافتن به معرفت و عشق و مقام قرب حضرت اوست برساند، لذت حیات واقعی را دریابد.
شیخ حر عاملی:شیخ حر عاملی در مورد معانی اندیشیدن و عقل چنین می گوید: تعقل و اندیشیدن در سخن اندیشمندان و حکیمان معانی بسیاری دارد، ولی از جستجو در احادیث سه معنا برای آن به دست می آید: ۱) نیرویی که با آن بدی و خوبی و تفاوت های آن فهمیده می شود؛ ۲) ملکه ای که به انتخاب خوبی ها و اجتناب از بدی ها دعوت می کند؛ ۳) اندیشیدن و دانستن، و به این جهت در مقابل جهل قرار می گیرد نه در مقابل دیوانگی؛ و بیشترین استعمال عقل در احادیث، همین معنای دوم و سوم است.
ویژگی های اندیشه
اندیشه باید دارای ویژگی های زیر باشد:
الف) انسجام منطقی؛ یعنی از نظر ساختار درونی، ابعاد این اندیشه و فکر و اجزای آن با هم ارتباط منطقی دارند.
ب) چارچوب مشخص؛ یعنی اینکه دایره ای حول این اندیشه و فکر کشیده شده است که آن را از سایر افکار، اندیشه ها، وسوسه ها، خیال ها و سایر کارهای ذهنی جدا می کند.
ج) اصولی بودن یا مبناداری؛ یعنی اینکه چنین تفکری دارای ریشه ها، اصول، قواعد منطقی، بنیان ها و اساس نظری می باشد.
د) قابلیت استدلال عقلانی و منطقی.
ح) اهمیت؛یعنی اینکه اندیشه از ارزش نظری یا عملی (کاربردی) برخوردار بوده و نقش و جایگاهی در تمدن و پیشرفت جوامع بشری داشته باشد و به شکلی در جهت بهبود و به سامان آوردن مسائل انسانی به کار آید.
فضایل و ثمره های اندیشه
در کتاب شرح چهل حدیث آمده است: (بدان که از برای تفکر، فضیلت بسیار است. تفکر مفتاح ابواب معارف و کلید خزائن کمالات و علوم است. و مقدمه لازمه حتمیه سلوک انسانیت است و در قرآن شریف و احادیث کریمه، تعظیم بلیغ و تمجید کامل از آن گردیده است. فیض کاشانی نیز در کتاب محجه البیضاء می نویسد: هنگامی که علم در قلب آید، در آن تغییر ایجاد می کند و تغییر آن موجب تغییر اعمال اعضا و جوارح می شود. پس عمل تابع حال است و حال، تابع علم و علم تابع فکر؛ پس فکر و اندیشه در اینجا مبدا و کلید برای همه خیرات و نیکی ها است. همچنین ایشان برخی از آثار حاصل از اندیشیدن را تقویت عقل، قوام شخصیت، فعال شدن سیر درونی، حصول طمانینه و متانت، صرفه جویی در اوقات، ازدیاد دانش و علوم و … می دانند.
موضوع های اندیشه
یکی از نکته های برجسته پرورش اندیشه در اسلام، پیوند حکمت آمیز موضوع اندیشه با پرورش آن است. در اسلام هرچیزی شایسته اندیشیدن نیست، زیرا عقل با آنچه در مورد آن می اندیشد، تغذیه می شود و رشد می کند. شهید مطهری در این رابطه می فر ماید: قرآنی که دعوت به اندیشه می نماید علاوه بر آنکه راه های لغزش آن را بیان کرده، منابع آن را طبیعت، تاریخ و ضمیر انسان. معرفی کرده است.
موانع اندیشه و تفکر
لازم است عواملی که آدمی را از اندیشه صحیح باز می دارد و همچنین عواملی که راه درست اندیشی را به روی او می بندد، شناخته شود که عبارتند از: جهالت و نادانی، تبعیت از گمان و پندار، شتاب زدگی در داوری، تقلید کورکورانه، شخصیت زدگی، یک سو نگری، تکبر و غرور، تعصب و لجاجت، پیروی هوی و هوس.
انواع اندیشه: اندیشه، دارای انواع گوناگونی است که می توان به «اندیشه ی سیاسی، «اندیشه ی اقتصادی، «اندیشه ی اجتماعی، «اندیشه ی فرهنگی، «اندیشه ی دفاعی، «اندیشه ی نظامی، «اندیشه ی امنیتی و.... اشاره کرد.
فکر
در رایج ترین معنای آنها، اصطلاحات فکر و تفکر به فرآیندهای شناختی آگاهانه اشاره دارد که می تواند مستقل از تحریک حسی اتفاق بیفتد. پارادایماتیک ترین اشکال آنها قضاوت، استدلال، شکل گیری مفهوم، حل مسئله و مشورت است. اما سایر فرآیندهای ذهنی، مانند در نظر گرفتن یک ایده، حافظه یا تخیل نیز اغلب شامل می شوند. این فرآیندها برخلاف ادراک می توانند مستقل از اندام های حسی به صورت درونی اتفاق بیفتند. اما هنگامی که در گسترده ترین معنای درک شود، هر رویداد ذهنی ممکن است به عنوان شکلی از تفکر، از جمله ادراک و فرآیندهای ذهنی ناخودآگاه درک شود. به معنای کمی متفاوت، اصطلاح فکر به خود فرآیندهای ذهنی اشاره نمی کند، بلکه به حالات ذهنی یا سیستم های ایده هایی که توسط این فرآیندها ایجاد می شود، اشاره دارد.
نظریه های مختلفی در مورد تفکر ارائه شده است که هدف برخی از آنها جلب ویژگی های بارز اندیشه است. افلاطون گرایان معتقدند که تفکر عبارت است از تشخیص و بررسی اشکال افلاطونی و روابط متقابل آنها. این شامل توانایی تمایز بین خود اشکال خالص افلاطونی و تقلیدهای صرف موجود در جهان حسی است. از نظر ارسطویی، اندیشیدن در مورد چیزی به معنای آشکار ساختن ماهیت جهانی موضوع فکر در ذهن خود است. این کلیات از تجربه حسی انتزاع شده اند و برخلاف افلاطونیسم به عنوان موجود در یک جهان معقول تغییرناپذیر درک نمی شوند. مفهوم گرایی ارتباط نزدیکی با ارسطوگرایی دارد: تفکر را با مفاهیم ذهنی برانگیزاننده به جای مصداق جوهرها یکی می کند. نظریه های گفتار درونی ادعا می کنند که تفکر نوعی گفتار درونی است که در آن کلمات در سکوت در ذهن متفکر بیان می شوند. طبق برخی روایت ها، این اتفاق در یک زبان معمولی مانند انگلیسی یا فرانسوی رخ می دهد. از سوی دیگر، فرضیه زبان فکر بر این باور است که این امر در رسانه یک زبان ذهنی منحصربه فرد به نام Mentalese اتفاق می افتد. محور این ایده این است که سیستم های بازنمایی زبانی از بازنمایی های اتمی و مرکب ساخته شده اند و این ساختار در اندیشه نیز یافت می شود. انجمن گرایان تفکر را به عنوان توالی ایده ها یا تصاویر می دانند. آن ها به ویژه به قوانین انجمنی علاقه مند هستند که بر نحوه گسترش رشته فکری حاکم است. در مقابل، رفتارگرایان، تفکر را با تمایلات رفتاری برای درگیر شدن در رفتار هوشمندانه عمومی به عنوان واکنشی به محرک های خارجی خاص شناسایی می کنند. محاسبات گرایی جدیدترین این نظریه هاست. این تفکر را در قیاس با نحوه عملکرد رایانه ها از نظر ذخیره، انتقال و پردازش اطلاعات می بیند.
انواع مختلفی از تفکر در ادبیات دانشگاهی مورد بحث قرار گرفته است. قضاوت یک عملیات ذهنی است که در آن یک گزاره برانگیخته می شود و سپس یا تایید یا رد می شود. از سوی دیگر، استدلال فرآیند نتیجه گیری از مقدمات یا شواهد است. قضاوت و استدلال هر دو به در اختیار داشتن مفاهیم مربوطه بستگی دارد که در فرآیند شکل گیری مفهوم به دست می آیند. در مورد حل مسئله، تفکر با غلبه بر موانع خاص، رسیدن به یک هدف از پیش تعریف شده را هدف قرار می دهد. مشورت شکل مهمی از تفکر عملی است که شامل تدوین مسیرهای ممکن عمل و ارزیابی دلایل موافقان و مخالفان آن است. این ممکن است با انتخاب مطلوب ترین گزینه منجر به تصمیم گیری شود. هم حافظه اپیزودیک و هم تخیل، اشیاء و موقعیت ها را به صورت درونی ارائه می کنند، در تلاشی برای بازتولید دقیق آنچه قبلا تجربه شده یا به عنوان یک بازآرایی آزاد. فکر ناخودآگاه فکری است که بدون تجربه مستقیم اتفاق می افتد. گاهی اوقات برای توضیح چگونگی حل مشکلات دشوار در مواردی که هیچ فکر آگاهانه ای به کار گرفته نشده است، مطرح می شود.
اندیشه در رشته های مختلف دانشگاهی مورد بحث قرار می گیرد. پدیدارشناسی به تجربه تفکر علاقه دارد. سوال مهم در این زمینه مربوط به ویژگی تجربی تفکر است و اینکه تا چه اندازه می توان این شخصیت را در قالب تجربه حسی تبیین کرد. متافیزیک از جمله به رابطه ذهن و ماده علاقه دارد. این به این سوال مربوط می شود که چگونه تفکر می تواند در دنیای مادی که توسط علوم طبیعی توصیف شده است، جا بیفتد. هدف روانشناسی شناختی درک تفکر به عنوان شکلی از پردازش اطلاعات است. از سوی دیگر، روانشناسی رشد، رشد فکر را از تولد تا بلوغ بررسی می کند و می پرسد که این رشد به کدام عوامل بستگی دارد. روانکاوی بر نقش ناخودآگاه در زندگی ذهنی تاکید دارد. سایر زمینه های مرتبط با اندیشه عبارتند از: زبان شناسی، عصب شناسی، هوش مصنوعی، زیست شناسی و جامعه شناسی. مفاهیم و نظریه های مختلف ارتباط تنگاتنگی با موضوع اندیشه دارند. اصطلاح "قانون فکر" به سه قانون اساسی منطق اشاره دارد: قانون تضاد، قانون میانه حذف شده و اصل هویت. تفکر خلاف واقع شامل بازنمایی ذهنی از موقعیت ها و رویدادهای غیرواقعی است که در آن متفکر سعی می کند ارزیابی کند که اگر اوضاع متفاوت بود، چه اتفاقی می افتاد. آزمایش های فکری اغلب از تفکر خلاف واقع برای نشان دادن نظریه ها یا آزمایش معقول بودن آنها استفاده می کنند. تفکر انتقادی شکلی از تفکر است که معقول، بازتابنده و متمرکز بر این است که چه چیزی را باور کنیم یا چگونه عمل کنیم. مثبت اندیشی شامل تمرکز توجه فرد بر جنبه های مثبت موقعیت است و ارتباط نزدیکی با خوش بینی دارد.
اصطلاحات «فکر و «تفکر به طیف وسیعی از فعالیت های روان شناختی اشاره دارند. در رایج ترین معنای آنها، آنها به عنوان فرآیندهای آگاهانه درک می شوند که می توانند مستقل از تحریک حسی اتفاق بیفتند. این شامل فرآیندهای مختلف ذهنی است، مانند در نظر گرفتن یک ایده یا گزاره یا قضاوت در مورد درست بودن آن. به این معنا، حافظه و تخیل اشکال فکری هستند اما ادراک چنین نیست. در یک مفهوم محدودتر، تنها نمونه ای ترین موارد اندیشه در نظر گرفته می شوند. اینها شامل فرآیندهای آگاهانه ای هستند که مفهومی یا زبانی و به اندازه کافی انتزاعی هستند، مانند قضاوت، استنباط، حل مسئله، و مشورت. گاهی اوقات اصطلاحات "فکر" و "تفکر" در معنای بسیار گسترده ای به عنوان اشاره به هر شکلی از فرآیند ذهنی، خودآگاه یا ناخودآگاه درک می شود. در این معنا، آنها ممکن است مترادف با اصطلاح "ذهن" استفاده شوند. این کاربرد، برای مثال، در سنت دکارتی، جایی که ذهن ها به عنوان چیزهای متفکر درک می شوند، و در علوم شناختی مشاهده می شود. اما این حس ممکن است شامل محدودیتی باشد که چنین فرآیندهایی باید منجر به رفتار هوشمندانه شود تا فکر تلقی شود. تفاوتی که گاهی در ادبیات آکادمیک یافت می شود، تفاوت بین تفکر و احساس است. در این زمینه، تفکر با رویکردی هوشیار، بی علاقه و منطقی به موضوع خود همراه است در حالی که احساس مستلزم درگیری عاطفی مستقیم است.
اصطلاحات «اندیشه و «تفکر را نیز می توان نه برای اشاره به خود فرآیندهای ذهنی، بلکه به حالت های ذهنی یا سیستم هایی از ایده ها که توسط این فرآیندها ایجاد می شود، به کار برد. از این نظر، آنها اغلب مترادف با اصطلاح «باور و همزادهای آن هستند و ممکن است به حالات روانی اشاره کنند که یا متعلق به یک فرد است یا در میان گروه خاصی از مردم رایج است. بحث های فکری در ادبیات دانشگاهی اغلب این موضوع را به طور ضمنی نشان می دهد که آنها چه معنایی از اصطلاح را در ذهن دارند.
کلمه فکر از انگلیسی قدیم þoht یا geþoht از ریشه þencan "در ذهن تصور کردن، در نظر گرفتن" گرفته شده است.