احمد سعیدی کیا
دکتری مدیریت ورزشی/ رئیس گروه نظارت وارزیابی دفتر توسعه ورزش روستایی وزارت ورزش و جوانان
39 یادداشت منتشر شدهورزش، ارتباطات و صلح
گسترش ارتباطات و تعاملات بین ملت ها در اشکال و سطوح مختلف به حفظ، استقرار و اعتلای صلح جهانی کمک می کند و ورزش در این راه یکی از بهترین ابزار ها است، چون زبانی بین المللی دارد و فارغ از هرگونه مرز و محدودتی انسان ها را در کنار هم قرار می دهد. با ورزش پیام های صلح و دوستی به آسانی منتقل می شود. (روجی، 200) نقش ورزش در برقراری ارتباط و تعامل بین سرزمین ها دارای سابقه طولانی است، به طور نمونه مورخان اروپا در قرون وسطی، به نقش رقابت های ورزشی در تنظیم ارتباط میان واحدهای فئودال نظر داشته اند. سازمان های غیرحکومتی فعال در عرصه ورزش امروزه نقش مهمی را در صحنه بین المللی ایفا می کنند و حتی از آن ها این انتظار وجود دارد که در حفظ و اعتلای صلح بین المللی نقش تعیین کننده ای ایفا کنند. همکاری بین کمیته بین المللی المپیک و یونسکو در این زمینه چشم گیر بوده است.
در یونان باستان در هنگامه برگزاری المپیک نوعی وضعیت صلح حاکم می شد و امروزه برخی از این ایده دفاع می کنند که می توان مفهوم «آتش بس المپیک» را دوباره احیا کرد و به گونه ای المپیک زمینه ساز بین الملل گرایی صلح طلب باشد.(سرجیو، 2009) امروزه به طور نمادین پرچم سازمان ملل متحد در تمام نقاط برگزاری رقابت های ورزشی المپیک افراشته می شود و همکاری بسیار خوبی بین کمیته بین المللی المپیک و سازمان ملل متحد و دیگر نهادهای زیرمجموعه ملل متحد وجود دارد و این خود امید برای نقش آفرینی بیش تر نهادهای غیرحکومتی ورزشی در زمینه ی حفظ و اعتلای صلح بین المللی را افرایش می دهد.
چگونگی دست یابی به صلح، حفظ و اعتلای آن، یکی از مهم ترین و کلیدی ترین موضوعاتی است که همواره مورد توجه رشته روابط بین الملل بوده است. اگر از منظر نظریه های خوش بین یا لیبرالیستی به روابط بین الملل بنگریم، صلح وضعیتی است که می توان آن را بر اساس برخی تمهیدات ایجاد کرد.(گریفیتس،1391: ۶۷-۹۷) یکی از این تمهیدات که از سوی برخی نظریه پردازان به ویژه در عصر ارتباطات و جهانی شدن بیش تر مورد توجه قرار می گیرد، گسترش ارتباطات در اشکال مختلف میان ملت ها و گروه های اجتماعی است. از طریق گسترش ارتباطات و مبادلات فکری-فرهنگی بین مردمان مختلف، زمینه برای دست یافتن به درک مشترک و تعامل بیش تر فراهم خواهد شد، بستری که در آن رسیدن به صلح و دوستی دست یافتنی تر و حفظ آن آسان تر خواهد بود.(معتمدنژاد،1389: 22-23).
ورزش موضوعی است که می تواند در این زمینه کارکرد موثری داشته باشد. نلسون ماندلا در سال ۱۹۹۶ در مسند ریاست جمهوری آفریقای جنوبی جمله ای را مطرح کرد که به خوبی می تواند تاییدی بر این بحث باشد: ورزش«احتمالا موثرترین ابزار ارتباطی در دنیای مدرن است و با کنار گذاشتن ارتباط شفاهی و کتبی، دست رسی مستقیم به میلیاردها نفر در سطح جهان را ممکن می سازد.»(لورمور و بودر،1391: ۱04) امروزه در عصر ارتباطات به مدد فناوری های ارتباطاتی و اطلاعاتی، مسابقات ورزشی در سطح جهان بییندگان بی شماری را مجذوب صحنه های مهیجی می سازد که از طریق آن می توان پیام های اثرگذار و زیادی را نیز به آن ها منتقل کرد. ورزش به ویژه در قالب رقابت های جهانی پرطرفدار از ظرفیت بسیار بالای تبلیغی برخوردار بوده و می توان از آن در جهت اشاعه فرهنگ صلح و دوستی استفاده کرد. مردمان جهان فارغ از رنگ و نژاد و مذهب و ملیت، در صحنه های ورزشی از طریق ورزش کاران خود به رقابت می پردازند و تشویق می شوند که از اصول و ارزش های انسانی هم چون رقابت سالم، جوان مردی، روح پهلوانی و ... تبعیت کنند. آن ها در صحنه ورزش هم دیگر را حذف نمی کنند بلکه فقط رقابت می کنند، امری که بر مبنای آموزه های صلح طلبانه همواره مورد تاکید قرار می گیرد.
از دیرباز المپیک صحنه ای بوده است که ملت های مختلف در صحنه های ورزشی با هم به رقابت پرداخته و ایده آتش بس المپیک نیز از همان زمان های دور مطرح و امروزه بسیاری معتقدند که المپیک می تواند بهترین تمهید برای استقرار و حفظ صلح باشد، گرچه خود المپیک نیز گاهی به خون و خون ریزی کشیده شده است و با وارد شدن برخی ملاحظات سیاسی تنگ نظرانه، بر روح دوستی و صلح طلبی آن آسیب وارد شده است.
در صحنه هایی مانند المپیک نمایندگان کشورهای مختلف در قالب قهرمانان ورزشی به رقابت با هم پرداخته و میلیون ها انسان نیز از طریق گیرنده های تلوزیونی یا رادیویی و یا دیگر رسانه های جمعی این مسابقات را دنبال می کنند. کدام عرصه ی دیگری می تواند چنین شمار وسیعی از انسان ها را در یک دوره ی زمانی مشخص به خود مشغول سازد؟ المپیک چنین قابلیت بالایی را دارد و به خاطر همین است که برخی معتقدند از آن می توان در اشاعه دیدگاه بین الملل گرایی صلح طلبی به خوبی سود جست. اصلا کل ورزش چنین قابلیتی را دارد. ورزش فعالیتی فرامرزی است و زبانی واحد دارد. ورزش کاران و تیم های ورزشی ساده تر از هر گروه اجتماعی دیگر می توانند بین کشورهای مختلف به تردد بپردازند و در نزدیک ساختن فرهنگ ها و افکار به یکدیگر نقش ایفا کنند، البته اگر آگاهانه به چنین کارکردی توجه شود بدون تردید تاثیر آن بیش تر هم خواهد شد. همان گونه که قبلا گفته شد در نمونه های مختلف این هیئت های ورزشی بوده اند که پیش از هیئت های دیپلماتیک وارد کشورهای دیگر (حتی متخاصم) شده اند و بدین گونه به عنوان پیش قراولانی عمل کرده اند که مسیر را برای ورود هیئت های دیپلماتیک فراهم کرده اند. نقشی که تیم های ورزشی تنیس روی میز (پینگ پنگ) چین و ایالات متحده در دوره ی جنگ سرد ایفا کردند، نمونه بارزی از چنین کارکردی است.
یا در نمونه دیگر به روابط ایران و ایالات متحده می توان اشاره کرد. در جایی که برای بیش از چهار دهه در ایران حتی صحبت کردن از گفت وگو و مذاکره با ایالات متحده امریکا با برخوردهای جدی مواجه می شد، این ورزش کاران بودند که در صحنه های ورزشی با رقبای امریکایی خود به رقابت پرداخته و مردم نیز بدون هر مسئله ای به تماشای این مسابقات می پرداختند. تیم های ورزشی دو طرف خصوصا کشتی در هر دو کشور حاضر شده و کاملا در رقابتی دوستانه با هم برای پیروزی تلاش می کردند. ورزش صحنه های جالبی را رقم می زند. به طور مثال در جایی که برای مدت ها در ایران به طور رسمی و غیررسمی بر علیه ایالات متحده شعار داده شده و حتی پرچم این کشور سوزانده می شد (و البته هنوز هم گاهی می شود) در میدان ورزش پرچم آن برافراشته می شود و سرود ملی اش هم پخش می گردد و حتی تماشاگران ایرانی به تشویق ورزش کاران امریکایی می پردازند. در مسابقه فوتبال در جام جهانی 1998 فرانسه قبل از آغاز بازی فوتبالیست های دو کشور با یکدیگر عکس یادگاری می اندازند و هزاران تماشاگر ایرانی و امریکایی در کنار هم به تشویق تیم های خود می پردازند. و این گونه است که ورزش می تواند نوید دهنده صلح و دوستی باشد، امری که شاید سیاست مداران هرگز نتوانند به این خوبی آن را انجام دهند یا اصلا درکش کنند. ورزش ابزار ارتباطاتی بی نظیری است که ملت ها را می تواند بیش تر با هم آشنا نماید و زمینه را برای تعامل و تبادل گسترده تر در اشکال دیگر فراهم کند.
بنابر همین کارکرد مهم ورزش در زمینه ی توسعه ارتباطات و آماده کردن شرایط برای صلح است که سازمان ملل متحد توجه ویژه ای به آن دارد. همکاری کمیته بین المللی المپیک با ملل متحد و نهادهای زیرمجموعه آن چندین دهه است که به طور جدی دنبال می شود تا بتوانند از ظرفیت ورزش در جهت هدف مشترک هر دو یعنی گسترش فرهنگ صلح و دوستی استفاده نمایند. سازمان ملل متحد با عنایت به کارکردهای مهم ورزش در زمینه اعتلای صلح و امنیت بین المللی، گسترش روابط دوستانه بین ملت ها و کمک به رفع برخی از مسائل و مشکلات بشری، دفاتر و برنامه های ویژهای در این زمینه ایجاد کرده است. مهم ترین و فعال ترین بخشی که در چارچوب ملل متحد در این حوزه فعالیت می کند، دفتر ملل متحد در زمینه ی ورزش برای توسعه و صلح(UNOSDP) می باشد.
کنفرانس جهانی آموزش و ورزش برای فرهنگ صلح مشترکا نیز توسط یونسکو و کمیته بین المللی المپیک به طور مستمر در جهت همین هدف برگزار می شود. یونسکو از دهه ی 1970 عملا فعالیت خود را در این زمینه و توجه به ظرفیت های ورزش آغاز نموده و از دهه ی 1980 نیز همکاری خود را با کمیته بین المللی المپیک آغاز و از دهه ی 1990 این همکاری ها توسعه یافت. در تارنمای یونسکو هدف اصلی از برگزاری این کنفرانس را چنین معرفی می کند: «گرد هم آوردن نمایندگان هیئت های ورزشی، حکومت ها و سازمان های بین دولتی و غیردولتی تا نشان دهند که ورزش می تواند سازنده فرهنگ صلح باشد، بر اساس احترام به تنوع فرهنگی، اعتلای تساهل و تسامح، همبستگی، همکاری، گفت وگو و سازش.»(UNESCO Portal) در واقع تلاش می شود که از قابلیت آموزشی ورزش در جهت ترویج فرهنگ صلح استفاده شود. وقتی که میلیون ها انسان در سنین مختلف شاهد مسابقات ورزشی مهیج می شوند، می توان از چنین صحنه هایی برای ترویج فرهنگ صلح و دوستی استفاده کرد، فرهنگی که در آن یاد می دهد می توان بدون خشونت و خون ریزی به پیروزی و افتخار دست یافت، نژادپرستی و تنفر از دیگران(حتی مردمانی که با آن ها خصومت تاریخی وجود داشته است) را کنار گذاشت و تساهل و همکاری و همبستگی و دوستی را سرلوحه خود قرار داد. شاید همین امر باعث شده برخی که دیدگاه یوتوپیایی دارند پا را فراتر گذاشته و بگویند که ورزش می تواند بستر ساز تحقق رویای صلح جهانی باشد، شاید همان چیزی که پیر دو کبرتن فرانسوی را بر آن وا داشت تا کمیته بین المللی المپیک را در سال 1894 بنیان گذاری نموده و از سال 1896 بازی های المپیک مدرن آغاز شود، رویایی که جهان را از طریق ورزش تغییر دهد. اگر چنین آرمان جاه طلبانه و بلندپروازانه ای را کنار بگذاریم، حداقل ورزش می تواند رواج دهنده اندیشه انترناسیونالیستی(بین الملل گرایی) صلح طلبانه باشد که المپیک تجلی بارز آن است.