تئوری حباب

19 بهمن 1402 - خواندن 19 دقیقه - 1016 بازدید

چکیده:

حباب را می توان افزایش قیمت دارایی در فرآیندی مستمر تعریف نمود که در آن، افزایش اولیه قیمت، انتظار افزایش های آتی قیمت را در پی خواهد داشت که موجب جذب خریداران جدید می شود. اما معمولا پس از مدتی، این افزایش قیمت، با انتظارات معکوس و کاهش ناگهانی قیمت ها همراه است و اغلب زمینه ساز بحران مالی می شود. شواهد تجربی زیادی نیز وجود دارند که نشان می دهند حباب ها، افزایش پایدار و طولانی مدت قیمت های دارایی هستند که با فروپاشی سریع قیمت ها در فاصله زمانی کوتاهتر همراه می شوند. بنابراین، شناسایی و تشخیص اولیه حباب ها برای پیشگیری از پیامدهای ناگوار اقتصادی اهمیت حائز است. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی- کتابخانه ای پس از تعریف حباب و تاریخچه پیدایش آن به بیان انواع حباب و دلایل بوجود آمدن آن خواهیم پرداخت.

واژه های کلیدی: حباب قیمت، انواع حباب، رفتار در بازار دچار حباب.

مقدمه:

حباب، افزایش قیمت دارایی در یک فرآیند مستمر است که در آن افزایش اولیه قیمت، انتظار افزایش های آتی قیمت را به دنبال داشته و منجر به جذب خریداران جدید می شود. بر اساس مقبول ترین تعریف حباب، اگر قیمت های دارایی از قیمت مبنای آن منحرف شود، می توان گفت حباب وجود دارد. اما معمولا پس از مدتی، این افزایش و انحراف قیمت با انتظارات معکوس و درنتیجه کاهش ناگهانی قیمت همراه است که اغلب زمینه ساز بحران های مالی می شود.

در تعریف دیگری آمده است که حباب نوعی پیامد حاصل از سرمایه گذاری است که ضعف بعضی از جنبه های روحی و احساسی بشر را شرح می دهد. حباب به عنوان بخشی از جریان قیمت دارایی است که با اصول و عوامل بنیادی -که علت تغییرات قیمت دارایی محسوب می شوند- غیرقابل توصیف باشد. حباب زمانی اتفاق خواهد افتاد که قیمت یک دارایی بطور ناگهانی و به دلایل غیرعقلایی افزایش یافته و سپس سقوط کند.

یک حباب را به طور ساده می توان افزایش شدید و پیوسته در قیمت یک دارایی یا مجموعه ای از دارایی ها تعریف کرد که افزایش اولیه در قیمت، ناشی از انتظارات افزایشی قیمت و در نتیجه جذب خریداران جدید بوده است. این افزایش قیمت اغلب با یک سری انتظارات معکوس و کاهش شدید قیمت ها همراه بوده که اغلب منجر به ایجاد بحران های مالی شده است.

قیمت گذاری در زمان حباب یکی از عمده ترین دلایل برای شکست بازارسرمایه می باشد، زیرا باعث زیان به بازار می شود و سرمایه گذاران را در تصمیم گیری دچار اشتباه می کند. بازارهای مالی و بخصوص بازار سرمایه نقش غیر قابل انکاری در پیشرفت اقتصادی کشورها داشته و هرگونه رکود و رونق در آن تاثیر مستقیم بر شاخص های کلان اقتصادی می گذارد. حباب قیمتی از جمله پدیده هایی است که در دوره های مختلف اثر مخربی بر این بازارها گذاشته و با ورشکستگی شرکتها و اشخاص زیاد همراه بوده است. بیشتر نظریه های مالی فرض می کنند که سرمایه گذاران منطقا به افزایش سرمایه خود می اندیشند و به نشانه های مالی توجه می کنند. اما با حاکمیت پارادایم مالیه رفتاری و به چالش کشیده شدن نظریه های مالیه استاندارد به دلیل ناتوانی آنها در تبیین ناهنجاری های بازار سرمایه، پژوهش درمورد موضوعات رفتاری سرمایه گذاران اهمیت زیادی پیدا کرده است.

تاریخچه پیدایش حباب

در دهه ۱۶۳۰، آمستردام بندر مهم و مرکز تجارت بود. هلندی ها ادویه های مهم را به میزان بسیار زیاد از آسیا برای بدست آوردن سود بالا، با کشتی به اروپا حمل می کردند. بنابراین آمستردام سرشار از ثروتمندان شد، تجار و بازرگانان ماهری که ثروتشان را با زندگی در قصرهای احاطه شده با باغ های گل به نمایش می گذاشتند و یک نوع گل بود که بطور باور نکردی تقاضا داشت: گل لاله. لاله توسط کشتی های تجاری از شرق به اروپا آورده شد. به همین دلیل، این به عنوان یک گل خارجی و عجیبی مورد توجه بود که رشد آن بسیار مشکل بود. به دلیل اینکه یکسال طول می کشید تا گل بدهد. همین خصوصیات بود که توجه هلندی ها رو به این گل جلب کرد. خصوصیاتی که شاید خیلی خاص هم نبوده باشند و با دانش امروزی که در اختیار انسان است، گل لاله مانند گل های دیگر با ارزش بوده اما نه خیلی. در دهه ۱۶۳۰، شیوع ویروس شکستگی گل لاله( ایجاد شکستگی در رنگ و چند رنگ شدن آن) گل های انتخابی را با پوششی از گلبرگ های چند رنگی، مانند شعله آتش زیباتر شدند. یک گل لاله مانند این کمیاب تر از لاله معمولی بود و به همین دلیل، قیمت این لاله ها شروع به افزایش کرد، و همراه با آن، محبوبیت گل لاله افزایش یافت. افزایش های سریع و شدید قیمت گل های لاله، مردم را به خریدن پیازهای گل لاله به صورت نسیه با امید به دست آوردن ثروت فوری تهییج نمود. به طوری که، یک پیاز گل تک "سمپر آگوستوس" ، یکی از قیمتی ترین انواع گل های لاله، 13000 گیلدر، یعنی بیش از بسیاری از خانه های درجه یک در آمستردام هلند ارزش پیدا کرد! این نقطه تاریخ شروع بوجود آمدن حباب اقتصادی را نشان می دهد. توجه، ارزش و درخواست غیر منطقی و بیش از حد. اما در سال 1637، حباب قیمتی گل لاله فرو ریخت و خیلی از مشارکت کنندگان در بازار ورشکست شدند. بحران اقتصادی سال1929 در آمریکا نیز سرگذشتی مشابه داشت. از مثال های جدیدتر بحران های ناشی از حباب های قیمتی دارایی ها می توان به بحران ژاپن در اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990، چندین اقتصاد آمریکای لاتین در دهه 1980 ، اقتصادهای جنوب شرق آسیا در اواخر دهه 1990و گروه زیادی از اقتصادهای صنعتی در بحران مالی بین المللی اخیر اشاره نمود.

دلایل بوجود آمدن حباب قیمت

ورود حباب به الگوهای بنیادی به منظور افزایش قدرت توضیح دهندگی آنها در تشریح نوسانات زیاد از حد قیمت، صورت گرفت؛ اما الگوهای بنیادی در مورد علل ایجاد این جزء توضیح زیادی نداشتند. به همین دلیل متخصصان مالی در چارچوب نظریه های مربوط به علوم رفتاری سعی در تشریح علل مربوط به شگل گیری این جزء نمودند که در ادامه تعدادی از آنها توضیح داده می شود.

توهم دانش و فرض وجود احمق بزرگ از عواملی است که باعث می شود انحراف اندک قیمت از قیمت بنیادی، به یک حباب تبدیل شود. توهم دانش به این مفهوم است که عده ای در بازار اعتقاد دارند توانایی ذهنی بیش از بقیه داشته و می توانند از فرصت بدست آمده (تفاوت قیمت جاری و بنیادی) سود برده و با پیش بینی زمان کاهش قیمت ها، تمامی زیان حاصل از این وضع را به سایرین (احمق های بزرگ) منتقل کنند. به همین دلیل این طرز تفکر باعث دامن زدن به انحراف اندک اولیه و ایجاد حباب بزرگ در قیمت می شود. وجود این تفکر در بین افراد را می توان به عنوان عاملی برای خرید و فروش، حتی زمانی که همه اعتقاد به وجود حباب دارند دانست.

اگر در یک دوره سود زیادی بین سهامداران تقسیم شود، سرمایه گذاران این ذهنیت را پیدا می کنند که این روند در آینده نیز تکرار خواهد شد و این شایعه در کنار شرایط خوب بازار باعث می شود که برآورد بیش از حدی از سودهای انتظاری در آینده نزد افراد شکل بگیرد و خرید سهام بیشتری صورت گرفته و قیمت ها افزایش یابد و به این ترتیب دوباره بازدهی افزایش پیدا کرده و حباب بوجود می آید. در حقیقت معامله گران یک اتفاق ساده که

تنها یکبار به وقوع پیوسته را به آینده تعمیم داده و باعث ایجاد حباب می شوند. «کاهنمان و تیورسکی» (1974) با طرح پدیده ای با عنوان اعتقاد به قانون اعداد کوچک، سعی در توضیح این رفتار نمودند که چطور تقسیم سودهای زیاد در بازار، شرایط ایجاد حباب را مهیا می کند.

«گراسمن و استیگلیتز» (1980) نشان دادند اگر کسب اطلاع از بازار دربردارنده هزینه باشد، به دلیل جهل عقلایی قیمت جاری می تواند از مقدار بنیادی آن متفاوت بوده و وجود حباب نمی تواند دور از ذهن باشد. در واقع در این دیدگاه، عدم تمایل افراد برای بکارگیری همه اطلاعات در برآورد قیمت باعث می شود که قیمت جاری از قیمت بنیادی که در بردارنده تمامی اطلاعات است منحرف شود.

«لی» (1993) نشان داد که اخلال و تفاوت در فرایند شکل گیری عقاید می تواند بر قیمت جاری اثرگذار باشد و باعث انحراف آن از قیمت بنیادی گشته و حباب بوجود آید. در این حالت ممکن است حجم اطلاعات موجود برای افراد یکسان باشد اما تفاوت در چارچوب های ذهنی افراد، برداشت های متفاوتی از علائم منتشره در بازار در خصوص قیمت را ایجاد می نماید. لی این علائم را آبشارهای اطلاعاتی نامید. بطور ساده در الگوهای بنیادی، همه افراد صاحب عقل متعارف هستند و با یک چارچوب ذهنی قالبی در مورد بایدی قیمت تصمیم می گیرند، اما لی معتقد به تفاوت در چارچوب های ذهنی و فرایندهای تصمیم گیری افراد است. همین تفاوت است که باعث می شود قیمت شکل گرفته در ذهن افراد با قیمت بنیادی مد نظر اقتصاددانان متفاوت باشد.

«بلتراتی و مورانا» (2006) مد را عاملی برای ایجاد حباب در بازار معرفی کردند. یک مد به میزان انحراف قیمت پایه ای از قیمت جاری گفته می شود که به آهستگی اندازه آن در طول زمان به سمت صفر میل می کند.

از دیدگاه نظری می توان سه نوع متفاوت از مد را در الگوی بنیادی در نظر گرفت. در اولین حالت جزء مد تابعی از سود پرداختی توسط شرکت ها بوده و مطلوبیت ناشی از بدست آوردن سود، باعث خلق فشار اجتماعی برای خرید دارایی و بوجود آمدن جزء مد در معادله قیمت می شود.

دسته دوم مد می توانند به دلیل تغییر عقاید مردم درباره ارزش ذاتی انتظاری یک دارایی بوجود آیند.

نوع سوم مد بر اثر تغییر در نرخ بازده انتظاری دارایی ممکن است واقع گردد.

انواع حباب

مک کوین و تورلی ( 1994) انواع حباب در بازارها را مورد بررسی قرار دادند. نتایج تحقیقات آنها نشان داد که در بازارهای مالی چهار نوع حباب وجود دارد:

حباب های عقلایی: شرایطی است که در آن قیمت سهام بدون اینکه رفتار سرمایه گذاران را غیرعقلایی بنامیم از ارزش های بنیادین فاصله می گیرند.

حباب های ذاتی: که ناشی از عوامل بنیادین است. به طوری که با رشد و بهبود عوامل بنیادین و انتشار اخبار مربوط به آن حباب نیز رشد می کند. از مشخصه های اصلی حباب ذاتی آن است که طول دوره ی عمر آن بسیار طولانی تر از حباب عقلایی است. مشخصه دیگر حباب ذاتی عکس العمل تند در مقابل اخبار مرتبط با عوامل بنیادین است.

حباب ناشی از رفتار: حباب هایی هستند که توسط عوامل روانشناختی ایجاد می شوند؛ یک حالت سرمستی و شادی که افراد را در برمی گیرد و افکار عمومی را شکل می دهد. تفکر گروهی نیز به این عامل کمک می کند. حباب های اطلاعاتی: اگر قیمت منعکس کننده تمام اطلاعات نباشد (عدم تجمیع اطلاعات) در اینصورت قیمت ها از ارزش بنیادین فاصله گرفته و یک حباب اطلاعاتی ایجاد می شود.

در تقسیم بندی دیگری انواع حباب به صورت زیر تقسیم بندی شده است:

حباب بازار: وقتی بازار شاهد افزایش سریع قیمت ها باشد؛ مانند حباب مسکن.

حباب کالا: هنگامی که قیمت یک یا چند کالای مصرفی به سرعت افزایش می یابد؛ مانند حباب در قیمت طلا.

حباب بازار سهام: هنگامی که قیمت سهام شرکت ها به سرعت افزایش می یابد؛ مانند زمانی که قیمت سهام شرکت سریع تر از سود شرکت افزایش پیدا می کند. حباب بازار سهام زمانی از بین می رود که سهام سقوط کند و معامله گران احساس کنند که حباب قیمت بیش ازاندازه بزرگ شده است.

حباب اعتبار: رشد سریع در اعتبار تخصیص یافته به مصرف کنندگان و کسب وکارها برای تامین هزینه ی کالا و خدمات مصرفی بخش خصوصی.

حباب (جهش) اقتصادی: یکی از مفاهیم عمومی در اقتصاد، جهش اقتصادی است. جهش به معنای رشد بسیار سریع اقتصاد به گونه ای است که امکان حفظ و ادامه ی این روند وجود نداشته باشد. این رشد سریع و مقطعی باعث تورم می شود (افزایش تقاضا سریع تر از افزایش توان تولید است). ممکن است که بین حباب بازار و جهش اقتصادی ارتباطی وجود داشته باشد. مثلا حباب مسکن می تواند منجر به افزایش ثروت و درنتیجه افزایش مصرف سایر کالاها و به دنبال آن رشد اقتصادی شود. درمقابل رشد اقتصادی حباب مسکن را تقویت می کند.

رفتار در بازار دچار حباب

اقتصاد رفتاری جنبه ای از علم اقتصاد است که با روش علمی در فضای روان شناسی و با استفاده از متغیرهای مربوط به احساسات و اجتماع سعی در درک و تحلیل بازارها و عوامل اقتصادی دارد. بنابراین اقتصاد رفتاری حباب قیمتی را بر اساس رفتار و کنش معامله گران در یک بازار تعریف می کند. بر طبق تعریف رابرت شیلر حباب قیمتی ناشی از تفکر و تصمیم غیرمنطقی افراد در مورد خرید یک نوع کالا در قیمت های بالا و اعتقاد آنها به کسب سود از آن کالا در سطوح بالاتر قیمتی می داند. در این صورت است که اکثر قریب به اتفاق بازیگران به پرواز قیمت ها خوش بین شده و ریسک سقوط را دست کم می گیرند و بنابراین احتمال تشکیل حباب نادیده گرفته می شود. شیلر دلیل به وجود آمدن چنین رفتار غیرمنطقی در معامله گران را پیروی از الگوی راهرو-راهبری می داند، به طوری که در آن یک فرد حقیقی یا حقوقی متوجه منتفع شدن یک فعال اقتصادی مقبول به واسطه سفته بازی در بازار مالی می شود و به تقلید از رفتار او برای کسب منفعت می پردازد. مثال بارز این اتفاق در زمان بحران وام مسکن در ایالات متحده است. زمانی که بانک ها و موسسات اعتباری متوجه سوددهی بالای اعطای تسهیلات مسکن شدند، به تقلید از هم و در رقابت بیشتر و بیشتر با هم و با کم توجهی به ریسک اعتباری به اعطای تسهیلات به متقاضیان خرید مسکن اقدام کردند. این تقلید و رقابت در مرحله نخست به افزایش تقاضا در بازار مسکن و در پی آن به افزایش چشمگیر قیمت ها منجر شد. درست در زمانی که بانک ها به سودآوری کم دردسر از تسهیلات مسکن یقین داشتند خانوارها مجاب شده بودند که می توانند بدون اتکا به دارایی شخصی خود خانه دار شوند لذا خانوارها برای اینکه از قافله جا نمانند به موسسات مالی و اعتباری مراجعه می کردند و با دریافت تسهیلات خانه دار می شدند. طولی نکشید که این رفتار بانکدارها، مشاوران مسکن و خانوارها به تشکیل حباب قیمتی تحت تاثیر سفته بازی انجامید. رابرت شیلر سرخوشی غیرمنطقی را در کتابی با همین عنوان عامل اصلی حباب ناشی از سفته بازی می داند و آن را وضعیتی توصیف می کند که در آن اعلام خبربالا رفتن قیمت ها باعث به هیجان آمدن بازیگران می شود، چیزی که باعث سرایت روانی از فردی به فرد دیگر می شود. بنابراین اقتصاد رفتاری حباب را یک پاندمی اجتماعی در ارتباط با فقدان شفافیت اطلاعات می داند که در آن شایع پراکنی های توام با سرخوشی باعث بالارفتن قیمت ها می شود و در مرحله نخست سرمایه ذارانی را مبتلا می کند که با وجود شک و تردیدها در مورد ارزش واقعی دارایی ها به دلیل حس حسادت و رقابت به سرمایه گذاری بیشتر و گرفتن تصمیمات غیر منطقی ادامه می دهند. در عین حال باید دانست با وجود اینکه اقتصاد رفتاری برای تعریف مساله حباب به قدر کفایت کوشیده است اما در مورد تعریف رفتار غیر منطقی و تشریح اینکه یک رفتار تا کجا منطقی است چندان توفیقی نداشته است و در این زمینه با ضعف هایی روبروست. از آنجایی که بازار سرمایه به عنوان یکی از ارکان بازار مالی نقش بسزایی در بسیج امکانات مالی و سرمایه ای به منظور رشد و توسعه اقتصادی کشورها دارد، هرگونه اختلال و انحراف در قیمت ها و ناکارایی در این بازار، تاثیر عمده ای در تخصیص و تجهیز منابع مالی کشور خواهد گذاشت و مشکلاتی را در پی دارد. یکی از عواملی که ممکن است باعث ایجاد اختلال و انحراف شود حباب های قیمتی می باشند. اساس حباب، تصویری از پدیده ای را به ذهن متبادر می کند که پس از افزایش مستمر سقوط می کند. یک پیامد از این سقوط و فروپاشی بزرگ در بازار سهام، اثر مالی قابل توجه آن می باشد. از اینرو با توجه به ماهیت پویای حباب ها در بازار سرمایه و تحت تاثیر قرار دادن عملکرد سرمایه گذاران، شناسایی و توجه به حباب های قیمتی در بازار سرمایه از اهمیت قابل توجهی برای مدیریت ریسک پورتفولیوهای سرمایه گذاری برخوردار می باشد.

نتیجه گیری:

بازارهای مالی به ویژه بازار سرمایه از مهمترین ابزارهای تجهیز و تخصیص منابع مالی بشمار می روند. نظر به اهمیت استراتژیک مالی و اقتصادی این بازار، هرگاه اخلال و انحراف گسترده ای در آن رخ دهد، تجهیز و تخصیص منابع مالی کشور با مشکل جدی مواجه می شود. یکی از عوامل به وجود آورنده این مسایل حباب قیمتی است. به طورکلی هنگامی که قیمت یک سهم با قیمت انتظاری آتی آن، تفاوت داشته باشد بحث حباب در بازار مطرح می شود. حباب پیچیده ترین اختلالی است که گریبان گیر بازارهای سرمایه می شود. هنگامی که سایه حباب شفافیت بازار را تحت تاثیر قرار می دهد، قیمت ها با رشدی سرسام آور و بدون توجیه اقتصادی بالا می روند. در برخی مواقع بازار رفتاری را از خود نشان می دهد که به هیچ وجه مبتنی بر مبانی اساسی حاکم بر بازار نیست، حرکت دسته جمعی و ناگهانی خریداران است که قیمت کالا یا سهام را بدون هیچ توجیه اقتصادی و منطقی متاثر می کند. در این وضعیت دیگر محاسبات و انواع مدل های قیمت گذاری دارایی کارایی خود را از دست می دهند و به جای این که معیارهایی مانند عرضه، تقاضا و بازدهی بازار قیمت را تعیین کنند شرایط غیرمنطقی حباب این موارد را تعیین می کند. وجود حباب در بازار توان پیش بینی و سنجش ارزش واقعی سهام شرکت ها را از بین برده و باعث گمراهی سرمایه گذاران، همچنین عدم کارایی در تخصیص منابع می گردد.

از آنجایی که بازار سرمایه کشور به ویژه در سالیان اخیر نقش ضربه گیر تورمی را در اقتصاد ایران بازی کرده است و در جذب نقدینگی سرگردان موفق بوده است بنابراین به وجود آمدن حباب و ترکیدن آن و سرازیر شدن نقدینگی به بازارهای موازی حتی می تواند برای اقتصاد کشور نیز مضر و خطرناک باشد. لذا به جد توصیه می گردد که مسئولان اقتصادی کشور با در پیش گرفتن سیاست های مناسب و به موقع سعی در تغییر فرهنگ سهام داری و تغییر نگاه کوتاه مدت فعالین بازار سهام نمایند.