توحید رادپور
7 یادداشت منتشر شدهخودکارآمدی
"خودکارآمدی و نقش آن در ارتقای کیفیت یادگیری در کلاس درس"
خودکارآمدی یکی از مفاهیم بنیادین در روان شناسی تربیتی است که نخستین بار توسط آلبرت بندورا مطرح شد و به باور فرد نسبت به توانایی خود در سازمان دهی، هدایت و اجرای رفتارهای لازم برای دستیابی به نتایج مطلوب اشاره دارد یا به عبارتی وقتی که فرد با موقعیت خوب یا بد مواجه می شود چگونه رفتار می کند.
در محیط آموزشی، این سازه روان شناختی نقشی تعیین کننده در شکل گیری انگیزه، پایداری در تلاش، نحوه مواجهه با چالش ها و میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ایفا می کند. از آنجا که مدرسه یکی از مهم ترین بسترهای رشد شناختی و هیجانی کودکان و نوجوانان است، توجه به تقویت خودکارآمدی در کلاس درس ضرورتی انکارناپذیر محسوب می شود.
پژوهش های متعدد نشان داده اند که خودکارآمدی بالا با پیامدهای مثبت متعددی همراه است، از جمله:افزایش انگیزه درونی و تمایل به مشارکت فعال در فعالیت های کلاسی،به کارگیری راهبردهای یادگیری عمیق و موثر،تاب آوری بیشتر در برابر شکست ها و چالش های تحصیلی،کاهش اضطراب امتحان و بهبود تنظیم هیجان،ارتقای عملکرد تحصیلی و احساس کنترل بر فرآیند یادگیری
در مقابل، خودکارآمدی پایین می تواند به اجتناب از تکالیف دشوار، کاهش انگیزه، افزایش اضطراب و افت عملکرد تحصیلی منجر شود.
منابع شکل گیری خودکارآمدی در محیط مدرسه،
بر اساس نظریه بندورا، چهار منبع اصلی در شکل گیری و تقویت خودکارآمدی نقش دارند که هر یک در محیط مدرسه قابل پرورش است:
۱. تجربه های موفقیت آمیز
مهم ترین منبع خودکارآمدی، تجربه موفقیت در انجام تکالیف است. هنگامی که دانش آموز در فعالیتی به نتیجه مطلوب دست می یابد، باور او نسبت به توانایی هایش تقویت می شود. طراحی تکالیف مرحله ای، ارائه فرصت های موفقیت کوچک و کمک به دانش آموز برای مشاهده پیشرفت خود، از جمله راهکارهای موثر در این زمینه است.
۲. تجربه های جانشینی (مشاهده الگوهای موفق)
مشاهده عملکرد موفق همسالان یا معلم می تواند احساس توانستن را در دانش آموز تقویت کند. این اثر زمانی قوی تر است که الگو از نظر توانایی یا شرایط به دانش آموز شباهت داشته باشد.
۳. ترغیب کلامی و بازخورد سازنده
بازخورد معلم زمانی بیشترین اثر را دارد که دقیق، واقع بینانه و متمرکز بر تلاش و فرآیند باشد. تشویق های کلی و مبالغه آمیز تاثیر محدودی دارند، اما بازخوردهای مشخص و مبتنی بر شواهد می توانند نقش مهمی در افزایش خودکارآمدی ایفا کنند.
۴. حالات هیجانی و فیزیولوژیک
اضطراب، استرس و تنش های هیجانی می توانند باور فرد نسبت به توانایی هایش را تضعیف کنند. ایجاد فضای امن روانی، آموزش مهارت های تنظیم هیجان و کاهش فشارهای غیرضروری می تواند به بهبود خودکارآمدی دانش آموزان کمک کند.
معلم به عنوان یکی از مهم ترین عوامل محیطی، نقش محوری در شکل گیری و تقویت خودکارآمدی دارد. برخی از اقدامات موثر عبارت اند از: ایجاد فضای یادگیری حمایتگر و بدون قضاوت (محیطی که در آن اشتباه بخشی از فرآیند یادگیری تلقی شود، نه نشانه ناتوانی.)
،تعیین اهداف واقع بینانه و قابل دستیابی،ارائه بازخورد فوری، دقیق و سازنده(بازخورد باید به دانش آموز نشان دهد که چگونه می تواند عملکرد خود را بهبود بخشد.)، تقویت استقلال و مسئولیت پذیری(واگذاری مسئولیت های کوچک به دانش آموزان، احساس توانمندی و خودکارآمدی را افزایش می دهد.)
پس خودکارآمدی سازه ای پویا و قابل تقویت است که نقش اساسی در موفقیت تحصیلی و رشد روانی دانش آموزان دارد.
تقویت خودکارآمدی در نهایت به شکل گیری دانش آموزانی توانمند، مقاوم و خودباور منجر می شود که آمادگی بیشتری برای مواجهه با چالش های تحصیلی و زندگی آینده دارند.
منبع خلاصه:کتاب روانشناسی تربیتی دکتر علی اکبر سیف