علی نجفی
23 یادداشت منتشر شدهکاهش اعتماد عمومی و نگرانی مردم از آینده ،...
اعتماد، مثل نخ نامرئی است که دل آدم ها را به فردا وصل می کند. وقتی این نخ نازک می شود، نگرانی آرام آرام جای امید را می گیرد. این روزها خیلی ها با همین حس از خواب بیدار می شوند؛ با پرسشی ساده اما سنگین: «فردا چه می شود؟»
کاهش اعتماد عمومی معمولا یک باره اتفاق نمی افتد. نتیجه ی انباشته شدن تجربه های تلخ است؛ وعده هایی که به سرانجام نرسیده اند، تصمیم هایی که زندگی را قابل پیش بینی نکرده اند، و شرایطی که هر روز برنامه ریزی را سخت تر می کند. وقتی مردم نتوانند برای چند ماه بعدشان نقشه بکشند، طبیعی است که دل شان بلرزد. نگرانی از آینده، اول سراغ معیشت می آید، بعد به شغل، آموزش فرزندان و حتی روابط خانوادگی سرایت می کند.
این بی اعتمادی فقط یک احساس فردی نیست؛ به تدریج تبدیل به یک مسئله اجتماعی می شود. آدم ها محتاط تر می شوند، کمتر ریسک می کنند، سرمایه های کوچک و بزرگشان را کنار می کشند و ترجیح می دهند «صبر کنند»؛ صبری که گاهی از سر ناچاری است نه انتخاب. در چنین فضایی، امید جمعی تضعیف می شود و جامعه کندتر نفس می کشد.
اما در دل همین نگرانی ها، هنوز جرقه هایی از امید هست. اعتماد از مسیرهای کوچک بازسازی می شود: شفافیت در تصمیم ها، شنیده شدن صدای مردم، ثبات نسبی در سیاست ها و احساس عدالت در برخوردها. وقتی مردم ببینند گفتار و عمل به هم نزدیک است، آرام آرام دل شان قرص تر می شود.
آینده، اگرچه مبهم است، اما غیرقابل ساختن نیست. بازسازی اعتماد زمان می برد، اما با گفت وگوی صادقانه، مسئولیت پذیری و توجه به واقعیت های زندگی مردم، می توان دوباره آن نخ نامرئی را محکم کرد. امید، هنوز نفس می کشد؛ فقط نیاز دارد جدی گرفته شود.
به امید آن روز ،...
علی نجفی،خراسان رضوی ،چناران