بهینه سازی پارامترهای طراحی نور روز در آپارتمان ها با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی

2 دی 1404 - خواندن 3 دقیقه - 7 بازدید

بهینه سازی پارامترهای طراحی نور روز در آپارتمان ها با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی

در طراحی آپارتمان های شهری، تصمیم هایی مانند اندازه و موقعیت پنجره ها، عمق پلان، ارتفاع سقف و حتی رنگ سطوح داخلی، همگی بر عملکرد نور روز اثر می گذارند. در اقلیم مرطوب ایران، به ویژه در شهرهایی مانند رشت، این پارامترها به دلیل غالب بودن نور پخشیده آسمان اهمیت مضاعف دارند. شبکه های عصبی مصنوعی این امکان را فراهم می کنند که رابطه پیچیده و غیرخطی میان این متغیرها و کیفیت نور طبیعی به صورت داده محور شناسایی و برای بهینه سازی طراحی به کار گرفته شود.

در یک رویکرد عملی، ابتدا مجموعه ای از طرح های نمونه آپارتمانی تعریف می شود که در آن ها پارامترهایی مانند نسبت سطح پنجره به دیوار، جهت گیری واحد، عمق فضا و ارتفاع جان پناه تغییر می کند. برای هر حالت، عملکرد نور روز با شبیه سازی دقیق محاسبه شده و به عنوان داده آموزشی به شبکه عصبی داده می شود. پس از آموزش، شبکه می تواند برای ترکیب های جدید پارامترها، میزان نفوذ نور و یکنواختی روشنایی را پیش بینی کند؛ آن هم در زمانی بسیار کوتاه تر از شبیه سازی مستقیم.

کاربرد این روش در آپارتمان های متداول شمال ایران نشان می دهد که برخی باورهای رایج لزوما به نتیجه مطلوب نمی انجامد. برای مثال، افزایش صرف سطح پنجره در واحدهای رو به معابر باریک، طبق پیش بینی شبکه عصبی، تاثیر محدودی بر روشنایی عمق فضا دارد، در حالی که کاهش عمق پلان یا ایجاد شکست در جداره نورگیر می تواند اثر بیشتری داشته باشد. این یافته با تجربه پروژه های اجراشده در رشت همخوان است که در آن ها واحدهای کم عمق تر کیفیت نوری بهتری داشته اند.

شبکه های عصبی همچنین امکان بهینه سازی هم زمان چند هدف را فراهم می کنند. در اقلیم مرطوب، هدف تنها افزایش نور نیست، بلکه باید از خیرگی موضعی و اتلاف حرارتی نیز پرهیز کرد. با تعریف این اهداف به صورت هم زمان، شبکه می تواند ترکیبی از پارامترها را پیشنهاد دهد که تعادل مناسبی میان آن ها برقرار کند؛ برای نمونه، پنجره های عریض با ارتفاع متوسط و سایه بان های سبک که نور پخشیده را عبور می دهند اما از تابش مستقیم ناخواسته جلوگیری می کنند.

در تحلیل تطبیقی با اقلیم های گرم و خشک ایران، تفاوت الگوهای بهینه آشکار است. در آن مناطق، شبکه ها معمولا به سمت بازشوهای محدودتر و سایه زنی عمیق تر گرایش دارند، در حالی که در شمال مرطوب کشور، افزایش دید به آسمان و استفاده از سطوح بازتابنده داخلی اولویت می یابد. این تفاوت نشان می دهد که شبکه عصبی تنها زمانی مفید است که بر داده های اقلیمی بومی آموزش ببیند.

در نهایت، به کارگیری شبکه های عصبی در بهینه سازی پارامترهای طراحی نور روز، ابزار قدرتمندی برای ارتقای کیفیت آپارتمان های شهری ایران است. این رویکرد می تواند تجربه طراح را با تحلیل داده محور تکمیل کند و به تصمیم هایی منجر شود که هم واقع بینانه اند و هم متناسب با شرایط خاص اقلیم مرطوب کشور.