محمد ایمانی
10 یادداشت منتشر شدهنقدی بر نحوه احراز رشد و کمال عقلی در دادنامه قصاص صادره از دادگاه کیفری یک ویژه نوجوانان
نقدی بر نحوه احراز رشد و کمال عقلی در دادنامه قصاص صادره از دادگاه کیفری یک ویژه نوجوانان
شماره دادنامه قطعی: ۱۴۰۰۳۵۹۲۰۰۰۰۴۲۷۷۹۳
تاریخ دادنامه قطعی: ۱۴۰۱/۰۳/۳۱
مرجع صادرکننده: شعبه سوم دادگاه کیفری یک ویژه نوجوانان
موضوع رای: قتل عمدی و صدور حکم قصاص نفس
مبنای استدلال دادگاه: منتفی دانستن شبهه در رشد و کمال عقلی متهم بر اساس نظریه پزشکی قانونی

مقدمه
در پرونده ای که منجر به صدور دادنامه فوق شده است، دادگاه کیفری یک ویژه نوجوانان، متهمی متولد سال ۱۳۸۲ را به اتهام قتل عمدی به قصاص نفس محکوم کرده است. نکته محوری در این رای، نحوه مواجهه دادگاه با مفهوم «شبهه در رشد و کمال عقلی» و اتکای مستقیم به نظریه پزشکی قانونی برای منتفی دانستن این شبهه است؛ موضوعی که از منظر حقوق کیفری، اصول دادرسی منصفانه و فلسفه تقنین ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی، محل تامل و نقد جدی است.
این یادداشت نه در مقام انکار وقوع بزه است و نه در پی تطهیر رفتار مجرمانه، بلکه صرفا بر چگونگی احراز مسئولیت کیفری کامل نوجوانان در جرایم مستوجب سلب حیات تمرکز دارد؛ جایی که کوچک ترین خطای تحلیلی می تواند به تصمیمی غیرقابل جبران منتهی شود.
۱. جایگاه حقوقی ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی
قانون گذار در ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، با رویکردی متفاوت از قانون سابق، اعلام می کند:
«در جرایم موجب حد یا قصاص، هرگاه افراد نابالغ یا زیر هجده سال، ماهیت جرم یا حرمت آن را درک نکنند یا در رشد و کمال عقلی آنان شبهه وجود داشته باشد، حسب مورد با توجه به سن آنان به مجازات های پیش بینی شده در این فصل محکوم می شوند.»
نکته اساسی آن است که قانون گذار، وجود شبهه را کافی دانسته و نه اثبات فقدان رشد. این بدان معناست که معیار، یقین به رشد عقلی نیست، بلکه نبود تردید معقول شرط اعمال قصاص است. بنابراین، در صورت تساوی ادله یا وجود ابهام، دادگاه مکلف است از صدور حکم قصاص خودداری کند.
۲. تحلیل استدلال دادگاه در رای صادره
در رای صادره، دادگاه چنین استدلال می کند که:
«با امعان نظر به منتفی بودن موضوع شبهه در رشد و کمال عقلی متهم وفق جوابیه استعلام واصله از پزشکی قانونی مرکز استان…»
این عبارت، اگرچه در ظاهر ساده و قاطع است، اما از حیث حقوقی با چند پرسش بنیادین مواجه است:
- معیار دادگاه برای احراز «منتفی بودن شبهه» دقیقا چیست؟
- آیا صرف یک نظریه پزشکی قانونی، می تواند تردیدهای قانونی را به طور کامل مرتفع کند؟
- نقش قاضی در ارزیابی مستقل رشد عقلی متهم کجاست؟
عدم پاسخ روشن به این پرسش ها، رای را از حیث استدلال حقوقی در معرض نقد قرار می دهد.
۳. اصل درء و تفسیر مضیق قوانین کیفری
یکی از اصول مسلم حقوق کیفری اسلامی، اصل «درء» است که بر اساس آن، در صورت وجود شبهه، از اجرای مجازات های شدید جلوگیری می شود. این اصل، به ویژه در جرایم مستوجب قصاص نفس، اهمیت مضاعف دارد؛ چرا که با حق حیات انسان مرتبط است.
همچنین اصل «تفسیر مضیق قوانین کیفری» اقتضا می کند که در موارد ابهام، تفسیر به نفع متهم صورت گیرد. ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی، خود تجلی این اصل است. نادیده گرفتن روح این ماده و تقلیل آن به یک تشریفات شکلی، در عمل فلسفه حمایتی قانون گذار را بی اثر می کند.
۴. نقد جایگاه نظریه پزشکی قانونی در احراز رشد عقلی
نظریه پزشکی قانونی، بدون تردید یکی از ابزارهای مهم در کشف حقیقت است؛ اما باید توجه داشت که:
- رشد و کمال عقلی، مفهومی صرفا زیستی یا پزشکی نیست؛
- این مفهوم با عوامل روان شناختی، اجتماعی، تربیتی و محیطی گره خورده است؛
- معاینات پزشکی معمولا مقطعی و مبتنی بر وضعیت فعلی فرد هستند، نه تحلیل جامع از فرآیند رشد ذهنی او در زمان وقوع جرم.
از منظر حقوقی، نظریه کارشناسی طریقیت دارد نه موضوعیت؛ یعنی قاضی باید آن را در کنار سایر قرائن، اوضاع و احوال، سابقه زندگی و شرایط وقوع جرم ارزیابی کند، نه اینکه آن را جایگزین تشخیص قضایی خود سازد.
۵. اوضاع و احوال پرونده و امکان شکل گیری شبهه
مطالعه متن رای و گزارش های مندرج در پرونده نشان می دهد که:
- متهم در سنین مرزی نوجوانی قرار داشته است؛
- واقعه در بستر یک نزاع خیابانی ناگهانی رخ داده؛
- مقتول بنا بر اظهارات شهود، تحت تاثیر مصرف مشروبات الکلی بوده است؛
- درگیری متقابل بوده و هر دو طرف از سلاح سرد استفاده کرده اند؛
- متهم فاقد سابقه کیفری موثر بوده است.
این مجموعه عوامل، دست کم می تواند این پرسش را ایجاد کند که آیا متهم در آن لحظه، توان تحلیل کامل نتایج رفتار خود را داشته است یا خیر. همین پرسش، مصداق بارز «شبهه» به معنای مقرر در ماده ۹۱ است.
۶. قصاص نفس و لزوم احتیاط حداکثری
قصاص، نهادی استثنایی و آخرین واکنش نظام کیفری است. فلسفه وجودی آن، اجرای عدالت همراه با احتیاط، دقت و پرهیز از شتاب زدگی است. در پرونده های مربوط به نوجوانان، این احتیاط باید به مراتب بیشتر باشد.
اتکای صرف به یک نظریه پزشکی قانونی و عبور سریع از مفهوم شبهه، می تواند این نگرانی را ایجاد کند که دادگاه، بیش از آنکه به «حق حیات متهم» و سیاست جنایی افتراقی توجه کند، به دنبال انطباق صوری رای با ادله موجود بوده است.
جمع بندی
دادنامه شماره ۱۴۰۰۳۵۹۲۰۰۰۰۴۲۷۷۹۳ صادره از شعبه سوم دادگاه کیفری یک ویژه نوجوانان، از حیث توجه به عنصر رشد و کمال عقلی متهم، واجد نکات قابل نقد است. به نظر می رسد در این رای، ظرفیت حمایتی ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی و اصل درء، به طور کامل مورد بهره برداری قرار نگرفته است.
در پرونده هایی که سرنوشت یک انسان و مجازاتی غیرقابل بازگشت در میان است، تردید باید به نفع حیات تفسیر شود، نه علیه آن. بازاندیشی در شیوه احراز رشد عقلی و تحدید نقش نظریه پزشکی قانونی، ضرورتی است که نمی توان از آن چشم پوشید.