محمد صادق بهاری
1 یادداشت منتشر شدهجوان ایرانی، آینه امید و چراغ راه اصلاح
جوان ایرانی، آینه امید و چراغ راه اصلاح:
اعداد گاهی بیش از هزار جمله حرف می زنند. وقتی ایران در شاخص های جهانی حکمرانی سال ۲۰۲۴ قرار می گیرد، تصویر روشنی ساخته می شود: جایگاه کشور ما در کنترل فساد ۲۵ است، در حالی که میانگین جهانی ۴۳ و دانمارک ۹۰ امتیاز دارد. در شاخص «صدا و پاسخ گویی» نروژ ۹۸ است، ایران تنها ۱۶ در «حاکمیت قانون» دانمارک و نروژ در محدوده ۹۵ تا ۹۸ می ایستند و ایران در عدد ۱۳. این یعنی فاصله ای میان ما و کشورهای موفق وجود دارد؛ فاصله ای که مردم آن را در زندگی روزمره لمس می کنند: در اداره ها، در دسترسی به فرصت ها، در اعتماد به تصمیم ها.
اما همین جدول بزرگ جهانی یک نکته مهم تر هم دارد: کشورهایی که امروز در صدرند، روزگاری دقیقا در همین نقطه ایستاده بودند. فساد اداری در کره جنوبی دهه ۱۹۸۰ بسیار بالاتر از وضعیت امروز ایران بود؛ برزیل در دهه ۹۰ درگیر بحران پاسخ گویی بود و چین زمانی در همان سطح شاخص ۲۰ ایستاده بود. تغییر آن ها از جایی آغاز شد که شفافیت، سرعت تصمیم گیری و مشارکت مردم را جدی گرفتند. هیچ کدام با معجزه یا نفت و گاز اصلاح نشدند؛ با تغییر سبک حکمرانی اصلاح شدند.
در کنار همه این واقعیت ها، گزارش های بین المللی امسال یک نکته امیدبخش درباره ایران دارند: «سرمایه امید اجتماعی» هنوز بالا است. برخلاف تصور عمومی، درصد امید جمعی و ایمان مردم به خیر اجتماعی در ایران حدود ده درصد بالاتر از میانگین خاورمیانه ثبت شده است. این یعنی ریشه هایی که هنوز خشک نشده اند و می توانند دوباره شکوفه بدهند—اگر تغذیه شوند.
مشکل اصلی ما فقط فساد یا بوروکراسی نیست؛ مشکل، احساس نادیده شدن است. جوان ایرانی وقتی می بیند که صدایش تاثیر ندارد، وقتی روندها کند و پیچیده اند، وقتی عدالت اداری ناهموار است، تصمیم به مهاجرت یا کناره گیری می گیرد. آمار WGI می گوید کارآمدی دولت در ایران ۲۳.۸ است، در سنگاپور ۹۸.۷ و در کره جنوبی ۹۲. معنی این اختلاف برای مردم ساده است: «در برخی کشورها امور پیش می رود، این جا نه به آن سرعت».
اما همین داده ها همزمان نشان می دهند که راه خروج وجود دارد و اتفاقا قابل دسترس هم هست. سه گام روشن و فوری در همه کشورهایی که از وضعیت ایران بهتر شده اند مشترک بوده است:
۱. شفافیت ساده و واقعی
معنی اش انتشار اسناد پیچیده نیست. یعنی مردم بتوانند بفهمند چه کسی تصمیم گرفته و چرا. همین یک کار ساده در دانمارک اعتماد عمومی را ۳۰ درصد بالا برد.
۲. اداره چابک و پاسخ گو
سنگاپور تنها با حذف فرآیندهای اضافی و دیجیتالی کردن خدمات، خود را از یک کشور آسیب پذیر به یکی از کارآمدترین نظام های جهان رساند. مردم وقتی کارشان سریع راه می افتد، امید بیشتری پیدا می کنند.
۳. شنیدن صدای نسل جوان
در جدول مقایسه سال ۲۰۲۴، کشورهایی که شاخص «صدا و پاسخ گویی» بالایی دارند، کمترین میزان مهاجرت و بیشترین آرامش اجتماعی را دارند. این شاخص در نروژ ۹۸ است و در ایران ۱۶؛ یعنی تفاوت نه در استعداد مردم، بلکه در شیوه ای است که مردم دیده می شوند.
این سه گام از توان جامعه ما بیرون نیست. اتفاقا ایران در شاخص های «ظرفیت فرهنگی» و «سرمایه معنویت اجتماعی» در سطح بالاتری نسبت به منطقه قرار دارد. مردم هنوز می خواهند خوب باشند، درست کاری کنند و کشورشان را بسازند. جامعه ای با چنین ریشه ای اگر کمی عدالت اداری و کمی سرعت مدیریتی ببیند، خیلی سریع به مسیر درست برمی گردد.
جوان ایرانی امروز درد را می بیند، اما امید را هم در دل دارد. اگر نداشت، این همه تلاش برای تحصیل، کارآفرینی، فعالیت های داوطلبانه و امید به آینده وجود نداشت. شاخص امید ملی که گزارش ها آن را حدود ۴۵ برآورد کرده اند، قابلیت رسیدن به ۶۰ را دارد—به شرط آن که عدالت و پاسخ گویی اندکی افزایش یابد.
تحلیل های تطبیقی نشان می دهد تنها افزایش ده واحدی در عدالت نهادی، چهار واحد امید می افزاید. این یعنی بسیاری از مشکلات اجتماعی ما، از مهاجرت گرفته تا فروپاشی خانواده، نه ماهیت اقتصادی، بلکه ریشه در احساس «بی اثر بودن» دارند. اگر مردم دوباره باور کنند که زندگی شان دیده می شود، جامعه نفس تازه می کشد.
در پایان، آمارهای جهانی سال ۲۰۲۴ برای ایران شاید تصویر سختی نشان دهند، اما در دل همین تصویر، یک حقیقت روشن تر وجود دارد: ما کشوری با توانایی بهبود سریع هستیم. مردم ما خسته اند اما بی حس نشده اند. امید کم رنگ شده اما نابود نشده. و درست همین فاصله میان ناامیدی و امید است که آینده را می سازد.
آینده ایران نه از مسیر معجزه، بلکه از مسیر شفافیت، سرعت و احترام می گذرد. اگر این سه اصل در سیاست گذاری ما زنده شوند، عدد ۲۵ امروز می تواند چند سال دیگر ۴۵ شود و چه بسا بالاتر. شاخص ها تغییر می کنند، اما آنچه مهم تر است تغییر زندگی مردم است. و این تغییر از یک نقطه آغاز می شود: باور دوباره به این که شنیده می شویم، دیده می شویم و می توانیم آینده را بسازیم.
این یادداشت می خواهد همین را بگوید: ایران هنوز می تواند.و جوان ایرانی، کلید این «می تواند» است.