مالکیت خصوصی در لیبرالیسم و سوسیالیسم
مقاله جدال تاریخی _ فلسفی حق مالکیت
سوسیالیسم و لیبرالیسم نوشته روشنک صابری به بررسی ریشه ای و تطبیقی دیدگاه های دو مکتب فکری اصلی یعنی لیبرالیسم و سوسیالیسم در خصوص حق مالکیت می پردازد .
مقاله به طور کلی به موارد زیر اشاره می کند :
بررسی تاریخی و فلسفی مکاتب : مقاله ، لیبرالیسم و سوسیالیسم را به عنوان مکاتب فلسفی و سیاسی و اقتصادی معرفی می کند که در طول تاریخ شکل گرفته و تکامل یافته اند .
تضاد در مبانی حق مالکیت: تمرکز اصلی مقاله بر تضاد و جدال بنیادی این دو مکتب بر سر ماهیت ، ابعاد و قلمرو حق مالکیت است .
دیدگاه های کلیدی مکاتب عبارتند از :
لیبرالیسم ( اصالت فرد ) بر اصالت فرد و فرد گرایی تاکید دارد و فرد را واقعی تر ، بنیادی تر و اصلی تر از جامعه می پندارد.
حق مالکیت : این مکتب همواره بر حق مالکیت خصوصی افراد تاکید دارد و آن را حقی بنیادی ، طبیعی و مقدس می داند .
نقش دولت : لیبرالیسم خواستار محدود کردن دخالت قدرت عمومی دولت در عرصه مالکیت خصوصی است تا آزادی های فردی حفظ شود .
سوسیالیسم ( اصالت جمع )
مبانی : سوسیالیسم بر اصالت جمع ، ارزش والای جامعه در برابر فرد و هدف قرار دادن خیر عمومی تاکید می دارد .
حق مالکیت : داعیه داران سوسیالیسم به مبانی مالکیت خصوصی لیبرالیست ها تاخته و خواستار تحدید یا الغا آن بوده اند .
نقش دولت : در این آموزه هدایت اقتصاد ، مالکیت و برنامه ریزی برای آن به عهده دولت و نهاد های عمومی سپرده می شود تا توزیع عادلانه ثروت و منابع تضمین شود .
مقاله به این موضوع اشاره می کند که این دو اندیشه فکری در اسناد و قوانین داخلی جوامع ملی و بین المللی وارد شده و در بستر جامعه ، مسائل و مشکلاتی را به وجود آورده اند .
انعطاف تاریخی : در نهایت پژوهش بیان می کند که در طول تاریخ هر دو مکتب در مقام و نظر انعطافاتی نشان داده اند تا با واقعیت های جامعه منطبق شوند . ( به عنوان مثال در جوامع لیبرال دخالت های دولتی برای عدالت اجتماعی بیشتر شده و در جوامع سوسیالیستی درجاتی از مالکیت خصوصی پذیرفته شده است ) .
به طور خلاصه این مقاله با روشن سازی ابعاد موضوع به تحلیل ریشه ای و تطبیق مبانی حق مالکیت از منظر دو قطب فکری یعنی لیبرالیسم و سوسیالیسم می پردازد .