بررسی تطبیقی لیبرالیسم و نئو لیبرالیسم ؛ مارکسیسم و نئو مارکسیسم در اقتصاد جهانی
بررسی تطبیقی لیبرالیسم و نئو لیبرالیسم ؛ مارکسیسم و نئو مارکسیسم در اقتصاد جهانی
این مقاله ور حوزه اقتصاد سیاسی بین المللی قرار می گیرد و هدف اصلی آن ، تحلیل و مقایسه تطبیقی دیدگاه های دو مکتب فکری یعنی نئو لیبرالیسم و نئو مارکسیسم در اقتصاد جهانی است .
همچنین اشاراتی به مکاتب اصلی تر یعنی لیبرالیسم و مارکسیسم نیز در ضمن آن شده است .
محور اصلی بحث پیرامون اقتصاد سیاسی بین المللی می گردد . مقاله با اشاره به اینکه اقتصاد سیاسی بین المللی حوزه ای است که هم با ابعاد علمی و کاربردی و هم با مسائل نظری پیوند خورده است و به مکاتب متنوعی تقسیم شده است ، شروع می کند .
پایه و اساس دیدگاه نئو لیبرال ، اقتصاد را بر اساس بر اساس ساز و کار های آزاد ، اصول لیبرالیسم و اتکا به پیشرفت های تکنولوژیک ناشی از رقابت و نوآوری می داند و مطابق دیدگاه مطروحه ، اقتصاد جهانی در حال تبدیل شدن به یک اقتصاد جهانی یکپارچه است .
خوش بینی به جهانی شدن : نکته مهم نئو لیبرال این است که جهانی شدن اقتصاد باعث افزایش و بهبود رفاه در سراسر جهان از جمله در کشور های فقیر نشین خواهد بود .
نئو مارکسیست ها در مقابل ایده اصلی نئو لیبرال ها را رد می نمایند ، آنها معتقدند که ساختار حاکم بر اقتصاد بین الملل به گونه ای است که امکان توسعه واقعی بزای کشور های توسعه یافته وجود ندارد .
نظریه پردازان نئو مارکسیستی همچون سمیر امین ، کاردوسو ، رابرت کاکس ، آندره گونتر فرانک و والرشتاین با ارائه مفاهیمی همچون توسعه ناموزون ، مبادله نابرابر و رابطه مرکز پیرامون سعی در تبیین ساختار نظام سرمایه داری حاکم بر اقتصاد بین الملل و نابرابری آنها دارند .
مقاله پس از بررسی و مقایسه این دو دیدگاه متضاد و طرح انتقادات وارد بر هر دو نظریه ، در نهایت به تبیین مناقشات نظری اخیر در اقتصاد سیاسی بین الملل بین خرد گرایان و انتقاد گرایان مطرح در این حوزه می پردازد .
به طور خلاصه این مقاله یم تحلیل مقایسه ای عمیق است که تلاش می کند که تفاوت های اساسی در نحوه درک و تببین تحولات و نابرابری های اقتصاد جهانی از منظر دو مکتب فکری مهم یعنی نئو لیبرالیسم و مارکسیسم بیان دارد .