معرفی سقایی بخاررایی از عارفان قرن دهم

17 دی 1402 - خواندن 6 دقیقه - 197 بازدید

بهرام سقای بخاری، درویش و شاعر فارسی و ترکی گوی قرن دهم است. نام او شاه بردی، معروف به بهرام سقا، و از قبیله ترکان بیات بود. امین احمد رازی او را ترک چغتایی (جغتایی) دانسته است که در این موضوع به اشتباه رفته است (بی تا: ج ۱: ۴۷۲). بایزید بیات، مولف تذکره همایون و اکبر، برادر کوچک او بود (بیات، 1360: ۲۳۴). میرزا کامران، پسر بابر که در حدود ۹۵۰ در افغانستان کنونی حکومت می کرد اداره ی امور شهرهای گردیز، نغر، بنگش، غوربند، ضحاک و بامیان را به بهرام واگذاشته بود؛ اما روزی در موقع آذین بندی کابل حالت جذبه بر بهرام مستولی شد و او سپاهیگری را ترک گفت و سقایی اختیار کرد و از آن پس خود را بهرام سقا نامید و به ترکستان شد (همان: ۵۴۵۵).

تذکره نویسان او را از مریدان حاجی محمد خبوشانی (متوفی ۹۵۸) دانسته اند (شفیق اورنگ آبادی، 1977: ۱۲۴؛ هاشمی سندیلوی، ج ۲، 1968: ۵۸۳؛ گوپاموی، ۱۳۳۶: ۳۳۸؛ بهوپالی، 1292ق: ۴۰)؛ اما بهرام سقای بخاری در دیوان خود قاسم کاهی را «خضر ره خود» ذکر کرده است و او همان سید نجم الدین ابوالقاسم محمد میانکالی کابلی (متوفی ۹۸۸) است که نخست از ۹۳۵ تا ۹۵۶ و سپس از ۹۶۱ تا ۹۸۸ به هندوستان رفت و در آگره (اکبرآباد قدیم) زندگی می کرد و مردی آزادمنش و وارسته بود.

همچنین او از میان مشایخ پیشین، خود را بنده ی سالار مسعود (مقتول ۴۲۴) و شیخ علی لالا (متوفی ۶۴۲) و خاک ره خواجه بهاءالدین نقشبند بخارایی (متوفی ۷۹۱) نامیده است و در ستایش خواجه عبیدالله احرار نقشبندی (متوفی ۸۹۵) دو قصیده سروده است.

او از موطن خود به هندوستان رفت و ظاهرا در ۹۵۴ در آن دیار به سر می برده است. در دیوانش قطعه ای متعلق به واقعه ی سال ۹۵۴ دیده می شود که به فرمایش شاه گجرات، ظاهرا محمود شاه سوم، فرزند لطیف سروده است. وی مدتی در چله خانه ی شیخ نظام الدین اولیا (متوفی ۷۲۵) در دهلی به سر برد.

سقاخانه ی او در دروازه ی قلعه ی دهلی واقع بود (بیات، 1360: ۲۳۴، ۲۳۷). سپس به آگره رفت و آنجا در محوطه ی منزل برادر خود، سقاخانه ای درست کرد. مرید او، درویش نظر هم در آن شهر در دروازه ی قلعه سقاخانه ای داشت که هرگاه ملازمان اکبر پادشاه از آنجا عبور می کردند، آب می نوشیدند (همان: ۲۴۲ ۲۴۳).

شهرت بهرام سقا در هند بیشتر به سبب جذبه ای بود که گاهی بر او مستولی می شد و پس از چندی، او دوباره به خود می آمد (همان: ۲۳۵). عده ای از مردم هند، به او عقیده پیدا کردند و به وی پیوستند و به پیروی از او به سقایی فی سبیل الله پرداختند.

بهرام سقای بخاری کفالت آنان را بر عهده داشت و از اکبرشاه برای معاش آنان یاری می خواست. اکبر نیز به او بسیار احترام می گذاشت و التفات داشت (صبا، ۱۳۴۳: ۳۶۰؛ خلیل، ج ۳: ۳۰۶). وی که آرزو داشت به مصر و مدینه و بطحا و شام و بغداد سفر کند، در ۹۴۷ از بخارا به مکه و مدینه رفت.

غزل هایی که پس از مشرف شدن به حرمین شریفین سروده است، در دیوانش مضبوط است. وی به مشهد، مزار امام رضا (علیه السلام) نیز رفت. در دیوان او منظومه هایی در ستایش پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)، چهار خلیفه ی اول، امام حسین و امام رضا دیده می شود.

رحلت

بهرام سقای بخاری در راه سفر از هندوستان به سراندیب درگذشت. سال وفات وی را ۹۶۲، ۹۶۶ و ۹۷۰ ضبط کرده اند؛ اما از او مثنوی هایی در دست است که در ۹۶۶ سروده است؛ ازین رو ۹۷۰ باید صحیح باشد. قبر او در بردوان (ایالت بنگال) واقع و معروف است.

اشعار بهرام نزد مردم شبه قاره شهرت دارد. ظاهرا در ابتدا از شعر و شاعری بی خبر و حتی از تحصیل علم محروم بوده است؛ اما گفته اند که ناگهان در ۹۵۳ به توجه باطنی شاه قاسم انوار تبریزی (متوفی ۸۳۷) شاعر می شود و در ۹۵۴ اولین دیوان خود را به پیروی از دیوان قاسم انوار به اتمام می رساند (رک: بیات، 1360: ۵۵). وی به فارسی و ترکی شعر می سرود و چندین دیوان داشت و نقل است که بیش از سی هزار بیت غزل سروده بود؛ اما هر گاه که بیخود می شد، اشعار خود را می شست (رجوع کنید به بدائونی، ج ۳، ص ۲۴۳ ۲۴۴؛ صبا، همانجا). با این حال دیوانش در زمان او موجود و میان مردم مقبول بوده است (رک: بدائونی، ج ۳، ۱۸۶۵: ۲۴۳ ۲۴۴ و نیز نفیسی، ج ۲، 1363: ۸۲۲).

آنچه امروز از دیوان فارسی او در دست است، مشتمل بر غزلیات، مسدسات، مخمسات، قطعات تاریخ، رباعیات، ترجیع بندها، قصاید، مثنویات و متفرقات است. دیوان سقا حاوی چهار هزار بیت است و مولف عرفات العاشقین، دیوان چهار هزار بیتی او را دیده است (نفیسی، ج ۲، 1363: ۸۲7). این دیوان تاکنون چاپ نشده است؛ اما نسخه های دستنویس آن در کتابخانه های اروپا، تاجیکستان و هند و پاکستان موجود است (رک: منزوی، ج ۷، 1362: ۷۲۲ ۷۲۳).

اشعار عارفانه ی او، تقلیدی از جلال الدین محمد مولوی، قاسم انوار و حافظ شیرازی است. در اشعار ترکی خود از دیوان نسیمی (متوفی ۸۲۰) تتبع کرده است و دیوان ترکی او در زمان حیاتش موجود بوده است (بیات، 1360: ۵۵، ۲۳۵).