تحلیل ساختاری فراماسونری در آینه نقد عقلانی و جهان بینی ایرانی

9 آذر 1404 - خواندن 6 دقیقه - 112 بازدید

این پژوهش به تحلیل ساختاری و تاریخی سازمان فراماسونری با رویکردی عقلانی و مبتنی بر جهان بینی «منشور وجود» می پردازد. با عبور از سطح اسطوره ها و توهم زدایی، تحول این سازمان از «ماسون های عملیاتی» قرون وسطی به انجمن «فلسفی-اخلاقی» عصر روشنگری با نمادهایی چون گونیا و پرگار (نماد نظم و عقلانیت) بررسی می شود. تمرکز اصلی مقاله بر تحلیل شکاف بنیادین میان آرمان اعلامی فراماسونری (ترویج اخلاق و انسانیت) و کارکرد عینی آن در بستر تاریخی، به ویژه در ایران است. با استفاده از مفاهیم محوری «طنین حقیقت» و «شفافیت منشور»، استدلال می شود که ریشه اصلی طرد عقلانی فراماسونری، نه در نمادها، که در ماهیت محفلی و مغایرت ساختاری آن با اصول «عدالت فرصت ها» و «کرامت شفاف» است. در بستر ایران، این تشکیلات به ابزاری برای ترویج الیگارشی، نفوذ بیگانه و تضعیف حاکمیت ملی تبدیل شد.


 

۱. مقدمه: گذار از اسطوره به منطق

همان گونه که در جستجوی عقلانیت جمعی و راه حل های عملی برای تحول اجتماعی هستیم، تحلیل فراماسونری نیز باید از حاشیه های توهم آلود فراتر رفته و بر سازوکارهای عینی و پیامدهای اجتماعی آن متمرکز شود.


فراماسونری در تعریف رسمی، یک انجمن برادری با ماموریت ترویج اخلاق، انسانیت و آموزش از طریق آیین ها و نمادهای برگرفته از سنت بنایی است. اما در بستر سیاسی-اجتماعی ایران، این سازمان به نمادی قدرتمند از نفوذ، خیانت و بی عدالتی ساختاری بدل گشت.


این نوشتار با رویکردی کنش گر و چالش محور، در پی واکاوی این شکاف میان آرمان اعلامی و کارکرد عینی است و نشان می دهد که چرا فراماسونری حتی از منظر یک عقلانیت فضیلت محور، به عاملی ضداخلاق و ضدعدالت تبدیل شده است.


۲. سیر تحول تاریخی: از صنف بنایان به انجمن فلسفی

برای درک دقیق فراماسونری، باید سیر تحول آن را در بستر تاریخ فکری غرب بررسی کرد:


الف. گذار از عمل به نظر (تحول از ماسونری عملیاتی به نظری)

  • دوره قرون وسطی: ماسون های عملیاتی - در دوران ساخت کلیساهای جامع، بناهای ماهر اسرار فنی و هندسی خود را درون صنف ها حفظ می کردند. این رازداری، کاربردی و تجاری بود.
  • عصر روشنگری: ماسون های نظری - با تاسیس لژ بزرگ لندن در ۱۷۱۷، فراماسونری از «ساختن بنا» به «ساختن اخلاق» تغییر ماهیت داد. اعضا عمدتا روشنفکران، اشراف و تجاری بودند که در پی ترویج سکولاریسم، عقل گرایی و اخلاق بشرمحور بودند.


ب. مبانی فلسفی و نمادپردازی

تعالیم فراماسونری ریشه در اومانیسم و دئیسم عصر روشنگری دارد:

  • معمار بزرگ کائنات: این مفهوم در فراماسونری به یک «دئیسم فلسفی» تقلیل می یابد که بر وجود خالقی عام اعتقاد دارد، اما شریعت و وحی خاص را نادیده می گیرد.
  • گونیا و پرگار: این نمادها علاوه بر کاربرد عملی، مظهر کنترل نفس و نظم اخلاقی اند. گونیا نماد راست کرداری و پرگار نماد مهار امیال در چارچوب عقل است.


۳. واکاوی ساختاری: تعارض با اصول «شفافیت» و «عدالت»

مشکل بنیادین فراماسونری نه در نمادها، که در تضاد ذاتی ساختار سری آن با کارکردش در عرصه عمومی است. این تعارض در سه سطح با جهان بینی مبتنی بر شفافیت و عدالت رخ می نماید:


الف. نقد رازداری: تعارض با اصل «شفافیت منشور»

> جهان بینی «منشور وجود» بر این اصل استوار است که حقیقت، نوری است که از شفافیت می جوشد و هرگونه پنهان کاری، مانعی در برابر تابش آن است. فراماسونری با تقدس بخشی به «راز»، آگاهی را در محافل بسته محبوس می کند و ابهامی سیستماتیک می آفریند که طنین حقیقت را مخدوش می سازد.


ب. نقد محفل گرایی: نقض «عدالت فرصت ها»

اصل «برادری» و تعهد به کمک به اعضای لژ، وقتی به عرصه قدرت کشیده می شود، به عاملی برای ترویج رانت و نقض بی طرفی ساختاری بدل می گردد:

  • تبعیض سیستماتیک: وقتی قاضی، وزیر یا پیمانکار، عضوی از یک لژ باشد، وفاداری به «برادران» بر عدالت و شایسته سالاری اولویت می یابد.
  • جایگزینی عقلانیت جمعی با عقلانیت الیگارشی: فرآیندهای تصمیم گیری در «اتاق های دربسته» صورت می گیرد و خروجی آن به عنوان اراده عمومی تحمیل می شود.


ج. نقد اومانیسم: تقلیل کرامت انسانی

در جهان بینیای که کرامت انسان را وامدار «نور حقیقت» می داند، اومانیسم سکولار فراماسونری، ارزش های انسانی را از ریشه متافیزیکی خود جدا ساخته و در معرض نسبی گرایی و مصلحت اندیشی گروهی قرار می دهد.


۴. کارکرد تاریخی در ایران: ابزار نفوذ و الیگارشی

در بستر ایران، این تعارضات ساختاری با واقعیت های سیاسی درهم تنیده شد:


الف. ابزار استعمار و نفوذ بیگانه

  •  پیوند ارگانیک با قدرت های خارجی: از همان ابتدا، فراماسونری در ایران با نفوذ دیپلماتیک بریتانیا و فرانسه گره خورد.
  •  نخبه گرایی افراطی: برخلاف غرب، این تشکیلات در ایران به کلوپ نخبگان حاکم تبدیل شد و عمدتا شامل وزرا، شاهزادگان و مقامات عالی رتبه بود.
  •  خیانت در قراردادهای ملی: حضور اعضای لژ در پست های کلیدی در دورانی که امتیازات حیاتی کشور به بیگانگان واگذار می شد، این گمانه را تقویت کرد که تصمیمات در لژهای وابسته گرفته می شود.


ب. واکنش های فکری و مذهبی

  •  فتوای تکفیر: علمای شیعه فراماسونری را به دلیل ترویج سکولاریسم، تفرقه افکنی و ارتباط با بیگانگان حرام اعلام کردند.
  •  مخالفت روشنفکران ملی گرا: حتی روشنفکران غیرمذهبی نیز به دلیل ماهیت سری و وابسته این تشکیلات، آن را ابزاری برای تضعیف حاکمیت ملی می دانستند.


۵. جمع بندی: چرا فراماسونری طرد عقلانی شد؟

از منظر منطق و اخلاق، دلایل طرد فراماسونری کاملا عقلانی است:

  •  نقض شفافیت: حبس «نور حقیقت» در محافل سری، بزرگ ترین خیانت به اصل شفافیت است.
  •  نابودی عدالت: تبدیل «برادری» به ابزار رانت و محفل گرایی، عدالت ساختاری را تخریب می کند.
  •  تضعیف حاکمیت ملی: در ایران، این تشکیلات به کانال نفوذ قدرت های استعماری تبدیل شد.


بنابراین، نقد فراماسونری نه یک افسانه پردازی، که دفاعی عقلانی از شفافیت، عدالت و کرامت انسانی است.


۶. منابع 

* Mackey, A. G. (1921). An Encyclopedia of Freemasonry and its Kindred Sciences.

* Stevenson, D. (1988). The Origins of Freemasonry: Scotland's Century, 1590-1710.

* Keddie, N. R. (1966). Religion and Rebellion in Iran: The Tobacco Protest of 1891-1892.

* Milani, A. (2008). Eminent Persians: The Men and Women Who Made Modern Iran, 1941-1979.

* Anderson, J. (1723). The Constitutions of the Free-Masons.