انباشت پژوهش، فقدان تغییر: بازخوانی شکاف مزمن میان پژوهش و سیاست گذاری

7 آذر 1404 - خواندن 6 دقیقه - 89 بازدید

تهران- ایرنا- هر سال در آذرماه، کشور در هیاهوی مراسم ها، نمایشگاه ها و تقدیرها، «هفته پژوهش» را جشن می گیرد؛ هفته ای که قرار بود فرصتی برای دیده شدن دانش، پژوهشگران و نقش علم در آینده ایران باشد. اما پشت این مناسک، پرسش قدیمی و تکان دهنده ای همچنان پابرجاست: اگر پژوهش در ایران پرحجم، گسترده و برخوردار از پیشینه ای درخشان است، چرا اثر آن در زندگی مردم دیده نمی شود؟

ایران سرزمینی است که ریشه های پژوهش و خردورزی در بن مایه تمدنی آن تنیده شده است؛ از جندی شاپور تا نظامیه ها، از حکمای ایرانی تا نوآوری های جنگ، هرجا پژوهش در خدمت حل مسئله قرار گرفته، جامعه مسیر رشد و تاب آوری را پیموده است. اما امروز با انبوهی از دانشگاه ها، هزاران مقاله، صدها مرکز تحقیقاتی و حجم عظیم خروجی علمی، همچنان میان پژوهش و تصمیم سازی فاصله ای عمیق و مزمن وجود دارد. فاصله ای که به رغم تولید حجیم دانش، در زندگی مردم نمود نمی یابد.

این یادداشت تلاشی است برای واکاوی تاریخی، نهادی و فرهنگی این گسست و نشان دادن اینکه چرا پژوهش در ایران «تولید می شود» اما "تغییر ایجاد نمی کند."

۱. میراث تاریخی ما: زمانی که پژوهش، بنیان حکمرانی بود

در تاریخ ایران، علم نه یک فعالیت تزئینی، بلکه ابزار اصلی سامان دهی امور کشور بوده است. هر گاه دانایی در جایگاه معمار حکمرانی نشسته، جامعه نیز رو به اصلاح و توسعه گذاشته است.

خواجه نظام الملک: معمار پیوند علم و سیاست

خواجه نظام الملک طوسی در سیاست نامه اش بارها بر این اصل بنیادین تاکید می کند که "ملک، بدون دانش و نظم پابرجا نمی ماند." او دریافت که اداره کشور بدون بهره گیری از خرد نخبگان، ممکن نیست.
بنا نهادن نظامیه ها اقدامی صرفا آموزشی نبود؛ او نهادهایی را طراحی کرد که کارویژه شان «تولید خرد برای حکمرانی» بود. خواجه اعتقاد داشت که دانشمند باید در کنار وزیر بنشیند و هیچ تصمیم مهمی نباید بدون اتکا به نظر اهل علم اتخاذ شود. این پیوند تاریخی میان پژوهش و حکمرانی، امروز یکی از حلقه های مفقوده توسعه در ایران است؛ حلقه ای که اگر احیا می شد، بسیاری از تصمیم های پر هزینه، پر نوسان و غیر کارشناسی رخ نمی داد.

۲. پژوهش در خدمت بقا: تجربه جنگ ایران و عراق

در دوران دفاع مقدس، پژوهش دیگر موضوعی صرفا دانشگاهی نبود؛ به ابزار بقا و مقاومت ملی تبدیل شد.

طراحی و ساخت پل های شناور

بازطراحی ادوات و قطعات در شرایط تحریم

پژوهش های پزشکی در درمان مجروحان

توسعه روش های پدافندی و مهندسی نوین

سرانجام دفاع مقدس نشان داد که هرگاه پژوهش با نیازهای واقعی جامعه پیوند بخورد، می تواند معادلات امنیتی، صنعتی و اجتماعی کشور را تغییر دهد. این تجربه تاریخی گواه آن است که مشکل امروز ایران «فقدان پژوهش» نیست، بلکه عدم استفاده از پژوهش در تصمیم سازی است.

۳. عدم حضور پژوهشگران برتر در ساختار تصمیم سازی

سال هاست که پژوهشگران تنها یک بار در سال - آن هم در هفته پژوهش - مورد تقدیر قرار می گیرند؛ اما در طول سال در هیچ ساختار سیاست گذاری، شورای عالی یا کمیسیون تخصصی جایگاهی ندارند.
این فاصله تنها یک مسئله مدیریتی نیست؛ مسئله ای ساختاری و ریشه دار است.

از دلایل اصلی این شکاف می توان به موارد زیر اشاره کرد:

الف) سیاست گذاری در ایران داده محور نیست

در بسیاری از کشورها، تصمیم سازی بر پایه داده، تجربه و تحقیق انجام می شود. اما در ایران، سیاست گذاری عمومی اغلب سلیقه محور، کوتاه مدت و غیر مبتنی بر شواهد علمی است.
وقتی تصمیم ها بر اساس تحقیق گرفته نشوند، پژوهش نیز نقشی در مسیر اداره کشور پیدا نخواهد کرد.

ب) ناکار امدی نهادهای ارتباط دهنده دانشگاه و دولت

خواجه نظام الملک ۹۰۰ سال پیش پیوند میان «علم» و «حکمرانی» را بنیان گذاری کرد؛ اما امروز نهاد اتصال دهنده این دو، یا غایب است یا ناکارآمد.
نه دانشگاه سازوکاری برای انتقال دانش به دولت دارد، و نه دولت مسیر موثری برای جذب پژوهش. به همین دلیل، حتی پژوهش های ارزشمند نیز هرگز به میز تصمیم گیری نمی رسند.

ج) فاصله اقتصاد پژوهش از چرخه تولید تا تصمیم

در ایران، پژوهش به دلیل ساختار تشویقی نظام آموزش عالی، اغلب به «انتشار مقاله» ختم می شود.
وقتی پژوهشگر مطمئن باشد که نتیجه کار او هرگز وارد چرخه دانش تا سیاست نخواهد شد، انگیزه ای برای انجام پژوهش های مسئله محور نخواهد داشت.
این همان چرخه ناقصی است که پژوهش را از «اثرگذاری اجتماعی» محروم می کند.

د) فقدان فرهنگ حکمرانی دانش بنیان

علم در ایران بیشتر تکریم می شود تا به کار گرفته شود. جشنواره های پژوهشی فراوان اند، اما سازوکار استفاده نهادی از دانش اندک است. در نتیجه، پژوهش به «امر نمادین» تبدیل شده: محترم، اما بی اثر.
در غیاب فرهنگ حکمرانی دانش بنیان، هیچ پژوهشی - حتی اگر هم عالی باشد- به کار اجرایی و سیاستی گره نمی خورد.

۴. عدم اثر پژوهش در زندگی مردم

مشکل پژوهش در ایران «کمیت» نیست؛ «کیفیت پیوند» است. چرا که:

- مسائل واقعی جامعه به پژوهش تبدیل نمی شوند.

- پژوهش ها وارد ساختار تصمیم گیری نمی شوند.

- پژوهشگر انگیزه ای برای حل مسئله ندارد.

- دستگاه های اجرایی مخاطب پژوهش نیستند.

- فرهنگ حاکمیت مبتنی بر شواهد شکل نگرفته است.

در چنین شرایطی، طبیعی است که علیرغم تولید عظیم دانش، زندگی مردم تغییر نکند.

جمع بندی: پژوهش باید از کتابخانه به متن حکمرانی برگردد.

ایران تاریخی دارد که در آن علم نقش نجات بخش داشته است؛ از نظامیه های خواجه نظام الملک طوسی تا نوآوری های دفاع مقدس.
اما امروز، پژوهش در بهترین حالت در مراسم های سالانه دیده می شود و در بدترین حالت، از سیاست گذاری کنار گذاشته می شود.

برای خروج از این وضعیت، باید سه گام بنیادین برداشته شود:

۱. پژوهش مسئله محور شود

مسئله از دل جامعه بیاید، نه از فرم های اداری.

۲. پژوهشگر در ساختار تصمیم سازی حضور واقعی داشته باشد

نه صرفا در لیست تقدیرشدگان هفته پژوهش.

۳. حکمرانی دانش بنیان نهادینه شود

تصمیم بدون پژوهش باید استثناء باشد، نه قاعده. هرگاه پژوهش دوباره به متن اداره کشور بازگردد، اثر آن نه در مراسم های آذرماه، بلکه در زندگی مردم دیده خواهد شد، آنجا که دانش، کارآمدی و امید را به ساختار حکمرانی بازمی گرداند.

https://irna.ir/xjW3ZF